در طول چند دهه اخیر، توسعه بی رویه شهر نشینی، مهاجرت، ازدیاد جمعیت و تغییر در شیوه زندگی، دگرگونی بیشتر در ساختار زندگی شهری را فراهم آورد و سبب زوال کارکردهای بافت سنتی گردید. در این میان کیفیت زندگی به عنوان راهی برای مقابله با این دگرگونی ها از سوی سیاست گذاران و برنامه ریزان در سطوح بین المللی و ملی مطرح گردید. در پژوهش حاضر به منظور سنجش کیفیت زندگی در محله های 14 گانه شهر چالوس، از روش های توصیفی- تحلیلی، و تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون استفاده شده است. با توجه به جمعیت 45625 نفری شهر در سال 1385، بر اساس جدول مورگان و کرجسی، نمونه ای با حجم 380 نفر تعیین و به همین تعداد پرسشنامه هایی تهیه و در بین محله های شهر توزیع شد. ضریب آلفایی کرونباخ 0.803 نشان دهنده روایی بالای پرسشنامه بوده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد شهروندان نسبت به شاخص ها تا حدودی راضی اند و کیفیت زندگی در شهر چالوس متوسط و نسبتاً زیاد است. محله 10 با بیشترین میزان رضایت مندی، و کیفیت زندگی بالا، مطلوب ترین محله و در مقابل محله 14 با کمترین میزان رضایت مندی و کیفیت زندگی پایین، نامطلوب ترین محله مشخص شد. در اکثر محله ها، دو شاخص ارتباطی – حمل و نقل و دسترسی- خدماتی بیشترین نارضایتی و شاخص همبستگی اجتماعی بیشترین رضایت مندی شهروندان را به خود اختصاص داده اند. ضریب رگرسیون(β)، نشان داد که بیشترین تأثیر علّی بر کیفیت زندگی در شهر چالوس مربوط به شاخص محیطی با ضریب تأثیر 127/0 است.