از موضوعات پرکارب رد در شعر جاهلی، عاذله (زن سرزنش گر) و انواع ملامت های وی نسب ت به شاعر و رفت ار و ک ردار او است. ترس از مرگ و تمایل به باقی ماندن نام نیک و قهرمان بودن، شاع ر را به افراط در انفاق مال و شجاعت و بی پروایی می کشاند، و از ط رف دیگر شاعر از فقر و مرگ و نیستی احساس نگرانی می کند؛ و از این رو دو شخصیت متضاد در شعرش جلوه گر می شود: یکی خود شاعر که در قالب فردی افراطی و بی پروا تصویر می شود، و دیگری عاذله که به صورت فردی عاقل و متعادل خود نمایی می کند. بین این دو شخصیت کشمکشی صورت می گیرد که در صورت گفتگویی خارج ی نم ود می یابد. این پژوهش به بررسی اسل وب و فن گفتگو در قصایدی که عاذله در آن حضور دارد، می پردازد، و نحوه حضور شخصیت عاذله را در شعر شاعران جاهلی به روش توصیفی- تحلیلی مورد بحث و تحلیل قرار می دهد. با بررسی این شخصیت، در قصاید شاعران بزرگی همچون؛ لبید بن ربیعه، حاتم طایی، النمر بن تولب، مخبّل السّعدی، عروه بن الورد، عنتره بن شداد، ابو ذؤیب الهذلی و کعب بن سعد الغنوی جایگاه زن در عصر جاهلی به عنوان شریکی عاقل وسخنگویی دانا مطرح می گردد؛ شریکی که به او حق استدلال و گفتگو داده می شود تا بتواند مرد را در مسیر داشتن اندیشه ی صحیح و متعادل، یاری نماید.