ورود بابریان به عرصه ی سیاسی هندوستان با حضور و نفوذ صوفیان نقشبندی در آن خطه مقارن بود.دیدگاه های خاص بزرگان فرقه ی نقشبندی در لزوم نزدیکی به امراء وسلاطین از یک طرف ، و ارادت اجدادی تیموریان و اخلاف آنان (بابریان) در هند از طرف دیگر ،زمینه ی حضور و نفوذ آنان را در مسایل این عصر بیش از پیش فراخ تر نمود. از این رو، رد پای فکری و سیاسی صوفیان این فرقه به طور آشکار و نهان در حوادث عصر تیموری هویداست.در واقع، تأثیر و نفوذ فکری این فرقه، به ویژه در دو حادثه ی مهم عصر بابری ، یعنی اصلاحات دینی اکبر وپیامدهای آن و سیاست دینی اورنگ زیب، مؤید اهمیت انکار ناپذیر این فرقه و لزوم بررسی چگونگی حضور و نفوذ این فرقه در عصر بابری است . نویسنده در این مقاله با استفاده از منابع مکتوب ، در پی یافتن چگونگی تأثیر فکری و سیاسی بزرگان این فرقه و تعامل آنان با دربار بابری است.