صائب تبریزی از ستارگان پرفروغ آسمان ادب فارسی است که با نازک خیالی، پیوندهای شاعرانه ای بین حوادث و امور ایجاد می کند تا با تشبیه معقول به محسوس، از بدیهیات و امور واضح، پنجره ای به دنیای مفاهیم دیریاب بگشاید. حالات کودکان در این مشابه سازی ها، نقش قابل توجهی دارد به گونه ای که صفات و حالات آنها چون بازی، خاکبازی، ورق زدن کتاب، سنگ انداختن به درخت میوه، دویدن، گریه، میل به آغوش مادر، غفلت، قناعت، دندان در آوردن و... از نمونه هایی است که به ترتیب برای تصویرسازی از مشغله های زندگی، غفلت و نادانی، آزار و اذیت خردمندان، شکایت، عشق و محبت، عبادت ظاهری و بی مغز و.... به کار برده است. بی شک این تصاویر بدیع و شگفت که گاه تشخیص رشته های پیوند طلایی آنها دشوار می نماید، نیازمند شرح و تحلیل است. در این مقاله بیش از بیست تمثیل از صائب را مورد تأمل و تحلیل قرار داده ایم، تا نشان دهیم که این شاعر چگونه از حالات و ویژگیهای کودکان برای تبیین حقایق زشت و زیبا که عمدتاً نقش تربیتی و اخلاقی دارند، استفاده کرده است.