حوزة ادبیات تعلیمی فارسی نه تنها در قالب و شیوة بیان بسیار رنگارنگ و متنوع مینماید، که در محتوا نیز پهنة وسیعی درنوردیده که از فردیترین عرصة خود سازی و آموزش و تزکیة درون در آثار صوفیانه تا برونیترین حوزة انسانی، یعنی آثار سیاسی و اجتماعی را در بر میگیرد. در نوشتار حاضر شاخصه های ادبیات تعلیمی فارسی از منظر نگرش جنسیتی مخاطبِ این آثار، بررسی شد و نشان داده شد رویکرد اساسی پندنامه های فارسی در جهت تعلیم و تربیت پسران طرح ریزی شده و زنان که در این نظام تربیتی به طور کامل نادیده انگاشته شده و مغفول مانده اند، ناگزیر بوده اند همان نقش ها را بپذیرند و ارزش ها و منطق خود را بر اساس همان گفتمان غالب پیریزی کنند.