اشتراک لفظی در کنار ترادف و اضداد از جمله مباحث معناشناسی است که زبان شناسان پیشین بدان پرداخته اند و تعریف هایی نیز از آن ارائه داده اند. زبان شناسان معاصر بر این باورند که در بررسی اشتراک لفظی باید میان دو اصطلاح « چند معنایی » و « اشتراک لفظی » تفاوت گذاشت. در اشتراک لفظی، دو واژه قاموسی از روی تصادف، ساختار صرفی واحدی پیدا می کنند و هر یک با حفظ معنای خود، هم آوا و هم نویس می شوند و در پدیده چند معنایی، یک واحد زبانی پس از انتقال و تغییر معنایی در گذر زمان، از چند معنا برخوردار می شود.
رابطه معنایی میان معانی یک واژه یا هسته معنایی ، حوزه معنایی مشترک برای معانی یک واژه، ریشه شناختی واژگان و در نظر گرفتن مؤلفه های معنایی از جمله روش هایی است که زبان شناسان معاصر برای تفکیک «چند معنایی» از «اشتراک لفظی» پیشنهاد کرده اند. در این جستار، مقوله چند معنایی در دو تفسیر ادبی و واژگانی کشاف و مجمع البیان مورد بررسی قرار گرفته است. این دو تفسیر از جمله تفسیرهایی هستند که واژگان قرآن را با رویکردی معناشناسانه مورد بررسی قرار داده اند. واژگان چند معنا چون «الصَّرِیْم» «النجم» «الرَّهو» و.. در این دو تفسیر، در روند تغییر معنایی خویش، راههایی چون گسترش معنایی، تخصیص معنایی، انتقال معنایی از راه مجاز و استعاره را پیموده اند.