آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

بررسی تجربه های روحانی مولانا جلال الدین بلخی(604ـ672 ه .ق) در زندگی و آثارش نشان می دهد که او همواره به دنبال نیازهای نو، پویا و کمال طلبانه است. این رویکرد، نگرشی مثبت و غایی نسبت به انسان دارد که روان شناسان انسان گرا1 در نظریه های خود، در این باره سخن گفته اند. در این مقاله، نگاهی روان شناختی به زندگی پر حادثه و سراسر نیاز مولوی افکنده می شود و با انطباق محتوای آثار و زندگی نامه وی در نظریه سلسله مراتب نیازهای2 آبراهام اچ. مزلو3، بر نقاط عطف حیات معنوی و هنری او تأکید می گردد، و در نهایت، زندگی و افکار او به عنوان الگویی شرقی اسلامی برای نظریه مزلو، و به ویژه برای تجربه های اوج و رسیدن به مرحله خودشکوفایی معرفی می شود، که با نمونه ها و مصداق هایی از شعر و زندگی مولانا مستند شده است.

تبلیغات