علم و دین به لحاظ نظری دو جنبه متفاوت از فهم انسان و به لحاظ عملی دو مشغله بنیادی او به شمار میآیند. از آنجا که علم و دین، هر دو درباره حقیقت اظهار نظر میکنند، به ناچار پرسش در خصوص ارتباط میان آنها مطرح میشود. دیدگاه های تمایز، تعارض تلاقی و تأیید و مکملیت هر کدام به یک دغدغه اصیل از نحوه ارتباط میان علم و دین توجه کرده و در عین حال حاوی نقاط ضعف و اشکالات اساسی میباشند. روش شناسی برنامه های پژوهشی لاکاتوش، مدل مناسبی برای تبیین نظری نحوه ارتباط میان علم و دین به شمار میآید. با تعدیل در برنامه پژوهشی لاکاتوش میتوان نظریات علوم تجربی را به برنامه های علمی– فلسفی و الهیات ادیان توحیدی را به برنامه های دینی فلسفی مبدل ساخت. با ارائه رهنمودهای ایجابی و سلبی در این خصوص، رابطه میان علم و دین را به یک گفتگوی سازنده و غنا بخشی متقابل تبدیل کرد.