مورّخان تاریخ فلسفه، یا اصولا دوره قرون وسطا را جدی نگرفته اند و بسیار گذرا از کنار آن گذشته اند و یا آن را با فلسفه مسیحی معادل گرفته و هیچ جایی برای فلسفه یهودی و اسلامی قایل نشده اند. در مقابل هری استرین ولفسن، مورخ صاحب نام آمریکایی، بیآنکه سهم مسیحیت را در شکل گیری و شکوفایی فلسفه قرون وسطا نادیده بگیرد، نگاه متفاوتی به این دوره از تاریخ فلسفه دارد. او در تقسیم دوره های تاریخ فلسفه معیار کاملا متفاوتی ارایه کرده است، در نتیجه، آغاز و فرجامی متفاوت ازآنچه اکنون متداول است، برای این دوره از تاریخ فلسفه قایل شده است. این دوره از سده اول میلادی، یعنی از زمان فیلون اسکندرانی آغاز و تا زمان اسپینوزا که وحیانی بودن کتاب مقدس را زیر سؤال برد، ادامه یافت. دیدگاه فوق در ابتدا اغراق آمیز به نظر میآید و از جهات چندی قابل خدشه است و با به کار بستن روش فرضی ـ استنتاجی که از دانشمندانی نظیر لینایوس و داروین ابهام گرفته شده، متون فلسفی و کلامی را مورد پژوهش قرار میدهیم.