توسعة زبان شناسی تطبیقی در قرن نوزدهم و اکتشافات قوم شناختی در قرن بیستم موجب شد تا اسطوره شناسی در هیئت یک علم مطرح شود و از آن جا که اسطوره های باستانی ملت ها مبنایی ترین مقولات برای شناخت ملل مختلف اند اسطوره شناسی تطبیقی به عنوان عامل شناخت متقابل ملل از یکدیگر مورد توجه محققان قرار گرفت و این امر به گشوده شدن باب گفت وگو و تعامل میان ملل منجر شد. به این ترتیب، اسطوره شناسی تطبیقی قادر است تا زمینه های نزاع و تخاصم میان ملل را، که اکثراً زاییدة عدم همدلی و هم زبانی است، از میان ببرد، زیرا تعمق در زیربناهای فرهنگی می تواند به یافتن وجوه اشتراک میان ملل مختلف منجر شود و اشتراکات مزبور، عامل صلح و دوستی میان ملل شود. علاوه بر این، وجوه افتراق میان اسطوره ها می تواند پژوهشگران را متوجه ضرورت های اقلیمی مختلف و متنوع سازد تا هر ملتی در شرایط خاص خود، مورد سنجش و داوری قرار گیرد و این درک متقابل مانع از خصومت های متقابل ملل گردد. شایان توجه است که مقالة حاضر فقط دیدگاه غربی ها را در مورد اسطوره شناسی تطبیقی مورد بررسی قرار داده است.