این مقاله سعی دارد نشان دهد که فلسفة رورتی حاوی پیام اخلاقی است. برای این کار لازم است که به محتوای برخی کتاب های او، به ویژه کتاب هایی که بعد از فلسفه و آینة طبیعت تألیف کرده نگاهی بیندازیم. پیام اخلاقی مورد نظر آشکار و پنهان در قالب مفاهیم و اصطلاحاتی از قبیل «همبستگی»، «دموکراسی»، «سیاست فرهنگی» در آراء و اندیشه های نئوپراگماتیستی او دیده می شود. البته رورتی این پیام را در بسیاری از موارد از زبان ادبیات، به ویژه از زبان رمان نویسان، بیان می کند. البته این تحقیق درصدد آن نیست که اثبات کند که رورتی صاحب یک فلسفة اخلاقی خاص، نظیر آنچه در کانت می بینیم، است، چرا که او خود از منتقدان سرسخت اخلاق کانتی است. رویکرد نئوپراگماتیستی و انتقادی رورتی به اخلاق کانتی تحت تأثیر پراگماتیسم دیویی و جیمز و نیز تحت تأثیر فلسفة لویناس است.