موضوع جایگاه خلیفه و حکومتگران ایرانی در تاریخ نوشته های مورخان ایرانی، با تعلق حق خلافت به مدعیان آن آغاز می شود و سپس با بحث تقسیم قدرت معنوی و دنیوی خلفا و انتقال قسمتی یا تمامی آن به حکومتگران ایرانی ادامه می یابد. مورخان، در این مرحله، از نظریه پردازی های فقهای مذاهب برای توجیه لزوم و بیان چگونگی انتقال قدرت دنیوی خلیفه سود جستند. این بحث، با گذشت زمان و با تأثیر پذیری از حکمت عملی، بخشی از اندیشه ایرانیان پیش از اسلام دربارة آیین ملک داری، به واگذاری قدرت معنوی به علمای دین و حکومتگران ایرانی، انجامید. منظور از پرداختن به این مقاله نشان دادن چگونگی تأثیر پذیری مورخان از وضع سیاسی و فکری جامعه و تأثیر گذاری آن در نوشتارهای تاریخی است. به طوری که، در بررسی سیر تحول نگاه مورخان به جایگاه خلیفه و حکومتگران، می توان به تحول در اندیشه متفکران نسبت به جایگاه خلیفه و حکومتگران و علل آن پی برد.