ادبیات تطبیقی دانشی است که با یافتن وجوه مشترک به بررسی احتمال تاثیرگذاری و تاثیر پذیری دو یا چند اثر ادبی که به قلمروهای ملی ادبی متفاوت تعلق دارند، و نیز تحلیل و آشکارداشت چند و چون این تاثیر و تاثر، می پردازد. این تطبیق ها معمولا در بستر دو زبان صورت می گیرد اما متغیرهای دیگری همچون زمان و زمینه های فرهنگی و اجتماعی خلق آثار، تفاوت در شیوه های زیستی و جغرافیای فرهنگی را نیز دربرمی گیرد. در پژوهش های تطبیقی روایت شناختی، وجوه مشابه و متفاوت درونمایه های آثار، شیوه ها و عناصر روایتگری بررسی می شود.
خسرو و شیرین نظامی و نظیره ی آن پدماوت عبدالشکور بزمی دو منظومه ی بزرگ ایرانی و هندی اند که در ساختار روایی تشابه ها و تفاوت هایی دارند. هر دو اثر از حوادث و شخصیت های تاریخی مایه گرفته اند اما روایت نظامی به داستان و روایت هندی به تاریخ متمایل تر است. از نظر زاویه دید، راوی داستان نظامی دانای کل مطلق و راوی منظومه هندی دانای کل خنثی است. هر دو منظومه از زمان تقویمی و حسی بهره گرفته اند اما زمان تقویمی در آنها قوی تر است. در انتقال زمانی و مکانی روایت دو منظومه شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. توصیف مناظر طبیعی، مراسم رزم و بزم، و اشخاص در اشکال مختلف در هر دو منظومه نقش مهمی در واقع نمایی دارد.