در قرن هفتم هجری (سیزدهم میلادی) قهستان در کنار الموت و شام یکی از سه مرکز بزرگ نزاریان به شمار می رفت و پس از حملهٔ مغول و پیش از یورش هولاکو گسترش و اهمیت چشمگیری یافت. از وضعیت اجتماعی و روابط درونی این جامعه کسی آگاهی چندانی نداشت. کسانی که بیرون از آن بودند با کینه و پیشداوری از نزاریان خبر دادند. معدود منابعی نیز که از درون جامعهٔ نزاری باقی ماند بیشتر کتاب ها و رساله های اخلاقی بود که خواجه نصیرالدین طوسی به سفارش رئیس نزاریان قهستان، محتشم ناصرالدین تألیف یا ترجمه کرد. در نبود منابع دیگر شاید بتوان از همین کتاب های اخلاقی به ویژه اخلاق محتشمی دربارهٔ درون جامعهٔ نزاری آگاهی های بیشتری یافت. فرض بر آن است که علاقه مندی ناصرالدین محتشم، رئیس و اندیشمند جامعه نزاری، سفارش دهندهٔ اصلی این گونه کتاب های اخلاقی نه از سر تفنن و سرگرمی ادیبانه، بلکه سودمندی آن را برای جامعهٔ نزاری معاصر خود در نظر داشت. او اخلاق محتشمی را آگاهانه گزینش کرد و ترجمه و تدوین آن را به خواجه نصیرالدین واگذارد. بنابراین، کتاب را باید همچون نسخهٔ پزشکی آشنا با بیماری های جامعهٔ نزاری قهستان دانست. اگر دردها از چشم بیرونیان پوشیده بود، داروهای شفا بخش در این کتاب آشکار است. این مقاله بر آن است تا کتاب اخلاق محتشمی را از راه نقد درونی و بیرونی تاریخی بازکاود و اوضاع اجتماعی نزاریان قهستان را در فاصلهٔ سال های 617 تا 654 هجری در مقایسه با آگاهی های پراکندهٔ بیرونیان بازنماید.