چکیده

این پژوهش بر آن است که نوستالژی (حسرت گذشته و غم غربت) را در شاهنامه فردوسی و آثار شهریار بکاود تا از یک سو خصیصه های برجسته مقوله حسرت گذشته و غم غربت را بیابد و سپس ریشه های مفهومی روانی - اجتماعی آن را در آثار دو شاعر بررسی و مقایسه کند و مشخص نماید که علل حسرت گذشته و غم غربت در شعر گذشته (شاهنامه فردوسی) با شعر معاصر (شهریار) تا حدودی متفاوت بوده است و در شاهنامه جنبه ملی داشته اما در آثار شهریار بیشتر ناشی از احساسات شخصی بوده است.

تبلیغات