چکیده

مسئله کنایه – از بدو شکل گیری و استفاده اش توسط سقراط – تحت اشکال مختلفی خود را نشان می دهد که همگی این قالب ها در خدمت نوعی نوشتار و یا گفتار غیرمستقیم قرار می گیرند. در آثار ژید، این نوع آرایه ی ادبی اهمیت و کاربرد قابل توجهی پیدا می کند و ژید خود معتقد است که چیزی جز کنایه ننوشته است. نوع ادبی که داستان در قالب آن شکل میگیرد و پیش میرود زمینه ی مناسبی برای ارائه ی نکات دور از ذهن و عجیب است و این امر با ساختار کنایه که مبتنی بر وجود دو معنای متضاد در کلام است همخوانی دارد. در واقع، تولید یک کنایه همچون مکالمه است که فهم و درک نکات کنایه آمیز را مهم می نماید علاوه بر اینکه در این فضای گفتگویی گاه پاسخی شایسته به کنایه پرداز داده می شود که درواقع بازخورد عمل و یا گفتار خود اوست. بنا به این دلایل و نیز به علت پیچیدگی فرآیند تولید یک کنایه، این آرایه ی ادبی توجه بیشتری را می طلبد. رفتار و موضع گیری های کنایه آمیز راوی داستان هم مطالعه ی ساختار روایی و نیز چند و چون آن را مهم می نمایاند.

تبلیغات