"هدف از این پژوهش، بررسى رابطه راهبردهاى خود نظم ده یادگیرى(براساس الگوى ولترز، 1998)و پیشرفت تحصیلى دانشجویان است.در این زمنیه، به سه پرسش تحقیقاتى پرداخته شد: 1.دانشجویان از چه نوع راهبردهایى براى خود نظم دهى به مشکلات انگیزشى استفاده مىکنند؟ 2.آیا استفاده از این راهبردها وابسته به موقعیتهاى آموزشى است؟3.رابطه خود نظم دهىهاى شناختى، فراشناختى، ارادى و پیشرفت تحصیلى چگونه است؟در این تحقیق، تعداد 184 داوطلب دانشجو(98 دختر و 86 پسر)ثبت نام شده، در سه گروه درس رشد که توسط یک مدرس ارایه مىگردید، شرکت نمودند.دانشجویان در چهار موقعیت مشکلزاى آموزشى که موجب کاهش انگیزش مىشود، قرار گرفتند.سپس از آنها خواسته شد تا راهبردهایى که آنها در موقعیتها به کار مىگیرند تا همچنان به تلاش خود ادامه دهند و موفق شوند را نام ببرند.
نتایج نشان داد که دانشجویان متناسب با نوع مشکل از راهبردهایى استفاده مىکنند که بتواند موجب خود نظم دهى یادگیرى آنان در آن موقعیت خاص گردد.نتایج همچنین نشان داد که انگیزشهاى درونى یا ذاتى به شکلى مثبت فرآیندهاى شناختى و پیشرفت تحصیلى را پیشبینى مىنمایند، در حالى که انگیزشهاى عملکردى رابطهاى منفى با هر دو عامل یاد شده دارد.از مجموع راهبردهاى شناختى و فراشناختى در دو سطح ساده و پیچیده، تنها راهبرد تمرین و تکرار بود که توانست پیشرفت تحصیلى را پیشبینى نماید.پژوهش در انتها با چند پیشنهاد آموزشى خاتمه مىیابد.
"