"مضمون اصلی همه آثار مولانا عشق است. عشق جوهر اصلی و کلید دیوان شمس، مثنوی معنوی و تنها سرچشمه نور، معرفت و شناخت است. مولانا که در تمام زندگی اش در جستجوی یکی شدن با خداوند بوده، عشق را تنها راه رستگاری می داند. اگر در طی قرن های متمادی،عقل و تفکر مدعی کشف اسرار جهان بوده اند، مولانا اصل وجود را در عشق می یابد. از این روست که فقط در دیوان شمس می توان در حدود پنج هزار بیت را یافت که در مورد عشق، این ((اصطرلاب اسرار خدایی)) که با هیچ چیزی مگر با خود عشق نمی توان آن را تعریف کرد سخن به میان می آورد.
از نظر مولانا عقل پس از عشق در جهان ظاهر می شود. از آنجایی که عقل محدود است، در مرگ چیزی به جز پوچی نمی یابد ولی عشق در مرگ یکی شدن با معشوق، با خداوند، را می بیند. با این همه مولانا اشکال عقل را نفی نمی کند. جایگاه عقل و به خصوص عشق در آثار مولانا کجاست؟ برای پاسخ به این پرسش، این مقاله پژوهشی است در افکار مولانا از ورای دریای ابیات این شاعر بزرگ عرفانی."