در حالیکه پارادایم مسلط در تحلیلهای جامعهشناختی، با طرح «سؤالاتی از جنس چرایی» یا تبیینی و با تأکید بر اندازهگیری، عینیت، پیشبینیپذیری و مداخله بهتر و کاراتر در مسایل اجتماعی، آنها را همچنان کم و بیش امری داده شده، کمی و عینی تلقی میکند، این مقاله ضمن تأکید بر ماهیت ذهنی، تعریفی، مبتنی بر اقامه دعوی و برساختگرایانه مسایل اجتماعی، بهطور مشخص از فرایند پزشکی شدن مسایل اجتماعی سخن میگوید. با الهام از برخی جامعهشناسان برساختگرا، این مقاله در پی آن است که تا چه حد طرح «سؤالاتی درباره فرایند و چگونگی» تعریف، سنخبندی و برساخت مسایل اجتماعی فینفسه میتواند برای علم جامعهشناسی و قضایای برخاسته از آن اساسی باشد. با اتخاذ چنین رویکردی، مقاله میکوشد نشان دهد که در یک سده گذشته چگونه یا به چه رویهها و سازوکارهایی شمار زیادی از مسایل، تجربیات و وقایع حیاتی انسان که زمانی نرمال و عادی تلقی میشدند و یا در حیطهها و علوم غیرپزشکی تعریف و مدیریت میشدند، وارد قلمرو اقتدار، تعریف و مداخله پزشکی شدهاند؛ فرایندی که در این مقاله «پزشکی شدن جامعه» نامیده شده است. در نهایت، این مقاله برای اولین بار استعاره جامعهشناختی «بازی پزشکی شدن» را به منظور ارائه تصویری راستین از ماهیت پدیده پزشکی شدن و تحولات احتمالی آن مطرح میکند.