بررسی ادله جواز و حرمت سقط جنین
آرشیو
چکیده
زهره رجبیان هر چند از نرخ رشد جمعیت جهان از گذشتههای دور تا به امروز، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما مطالعات جمعیتشناسی بیانگر آن است که جمعیت جهان به سرعت افزایش یافته است و میتوان حدس زد که سیر تحولات در زمینه کشاورزی و صنعتی، بهبود شرایط بهداشتی، بویژه پیشرفت علوم پزشکی و به تبع آن کاهش مرگ و میر، تأثیر به سزایی در افزایش جمعیت جهان داشته است. قبل از آنکه نظر محققان و اندیشمندان جمعیتشناس به مسئله افزایش جمعیت و محدود بودن منابع طبیعی، جلب شود، توصیه سیاستمداران همواره در جهت تکثیر نفوس و افزایش جمعیت بود که منبع ثروت و قدرت به شمار میآمدند. سیاستها و تدابیر جمعیتی از دهههای پایانی قرن هیجدهم با طرح دیدگاه «مالتوس» به موضوع تنظیم خانواده، آغاز شد. در این جستار به تاریخچه کنترل موالید در اسلام می پردازیم.متن
نوشین آهوران چکیده حمایت از جنین از دیرباز در جوامع بشری، مطرح بوده و در همین راستا، قانونگذار جمهوری اسلامی ایران با الهام از رهنمودهای فقه اسلامی، جنین انسان را موجودی دارای شخصیت انسانی و قابل تکریم و حمایت میداند که مانند سایر انسانها دارای حقوقی از جمله حق حیات و سلامت است. بنا بر نظر مشهور فقها، سقط جنین بعد از دمیدن روح- چهار و نیم ماهگی- حرام و نامشروع میباشد. اما این رأی در میان فقها مخالفانی دارد که برخی با تمسک به قاعده لاحرج، ضرورت و اضطرار، تزاحم یا اصل تخییر، فتوا به جایز بودن سقط جنین را مجاز دانستهاند؛ اما با جواز بی قید و شرط آن مخالفت نمودهاند. کلید واژه: جنین، سقط جنین، ولوج روح، ناهنجاریهای جنین، حقوق زن. مقدمه جوامع بشری از دیرباز با معضلی به نام «سقط جنین» مواجه بوده است. در کشور ما این موضوع هیچگاه به صورت جدی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته و به همان نسبت مشکلات مربوط به آن در هالهای لاینحل مانده است. وضعیت جامعه به گونهای است که سقط جنین اتفاق میافتد و قسمت اعظم آن به صورت پنهانی و توسط افراد غیر متخصص انجام میشود. قوانین موجود در ارتباط با سقط جنین گاه به دست افراد موجه نقض میشود که بیم آن میرود نقصان احترام به قانون، آن هم قانونی که صفت اسلامی دارد، موجب از هم گسیختگی ساختار اخلاق عمومی گردد. آیا راهی وجود ندارد که چنین افرادی به عذری به ظاهر موجهتر، مجبور به قانون شکنی نشوند؟ و روح تجری به قانون، در سطح وسیعی گسترش پیدا نکند. مسلماً آزادی سقط جنین امری مذموم و خلاف شرع است که حق حیات این بدیهی ترین هدیه الهی را از موجودی سلب میکند؛ امّا برای عوارض ممنوعیت مطلق سقط جنین باید فکری کرد. این مقاله به شکل دلایل حرمت سقط جنین، استدلال موافقان و در انتها نتیجهگیری طبقهبندی شده است. مفهوم جنین و سقط آن از ترکیب نطفه مرد با تخمک، موجود زنده جدیدی پدید میآید که به آن جنین میگویند. این موجود جدید که منشأ پیدایش انسان است، معمولاً پس از هفت ساعت و در نهایت 24 ساعت پس از نزدیکی، هستی پیدا میکند و حدود 30 ساعت پس از لقاح به مرحله دوسلولی رسیده و با ادامه تقسیمات سلولی، تعداد سلولهایش افزایش یافته و در روز سوم پس از لقاح، سلولها بالغ بر 16 خواهند شد و تخمک بارور شده، بدین ترتیب رو به تکامل میرود. جنین در ماه ششم یا نیمه اول ماه هفتم به درجهای از تکامل جسمانی میرسد که اگر در این زمان متولد شود، میتواند با مشکلات فراوان زنده بماند و در صورتی که جنین روال طبیعی خود را طی کند، پس از 266 روز یا 38 هفته پس از لقاح تکامل یافته و به صورت انسانی زنده، متولد میشود]همان 95 ] بنابراین مبدأ جنین ابتدای آبستنی و انتهای آن لحظه ما قبل ولادت است. اگر عاملی مانع این تکامل طبیعی شود و جنین حیاتش را از دست بدهد، جنین سقط میشود البته گاهی جنین زنده به دنیا میآید، لکن قابلیت حیات و ادامه بقاء را ندارد و فوت میکند، به این موارد هم عرفاً سقط جنین میگویند.[جعفری لنگرودی201] مفهوم ولوج روح در کتابهای فقهی و روایی، مرحله چهار ماه و نیم یا پنج ماهگی که حرکات جنین برای مادر، محسوس میشود «ولوج روح» میگویند. [شهید ثانی10/293 ] درحدیثی از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: «...اذا منت خمسه اشهر فقد مارت فیه الخیاظ ...» [عاملی، 19/240 ] یعنی بعد از پنج ماهگی حیات (روح) در آن حلول میکند. مبنای اختلاف موافقان سقط جنین با استفاده به حقوق بشر و همسانسازی حقوق زن و مرد و لزوم رفع تبعیض، سقط را از حقوق مسلم زن قلمداد کرده و آنچه را که در رحم در حال رشد است جزیی از اجزای مادر و تنها تکهای گوشت میدانند که فاقد هر گونه حقی است، بنابراین مستحق کمترین احترام و توجهی نیست. از نظر این گروه رفاه و موقعیت خوب اجتماعی و آسودگی و آسایش مادر در درجه اول اهمیت قرار دارد.( به نقل از مرتضی جبلی، سایت حوزه، مجله نامه مفید) از منظر فقهای امامیه که مخالف سقط جنین هستند، جنین موجود محترمی است و برای بذری که انسان از آن پدید میآید پیش از آنکه در رحم زن افکنده شود، عوض مالی(ارش) معین کرده است [احمد ادریس، 185 ] و سقط آن را به جز مواردی که به عنوان ثانوی، سقط آن را مجاز شناخته شده است، در هر مرحلهای که باشد، به استناد کتاب، سنت، عقل و اجماع حرام و نامشروع است. از نظر فقهای امامیه، حیات جنین دو مرحله اساسی دارد: 1- از ابتدای انعقاد نطفه، تا زمان دمیده شدن روح. 2- از زمان دمیده شدن روح، تا زمان تولد. در مرحله اول و قبل از دمیده شدن روح، سقط جنین به دلیل اینکه دارای حیات نباتی است و انسان بالفعل نیست، قتل نفس محسوب نمیشود. و در مرحله دوم؛ جنین، انسانی همانند سایر انسانهاست و قتل آن حرام است. ازجمله دلایل آن آیه 33 سوره اسراء است که میفرماید: «و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق» این آیه دلالت بر حرمت سقط جنین، بعد از ولوج روح دارد.[خویی، 2/409] ادله حرام و نامشروع بودن سقط جنین کتاب: بعضی بر حرمت سقط جنین توسط والدین به آیاتی از قرآن استناد کردهاند که در اینجا مورد بررسی قرار میگیرد. الف- سوره اسراء، آیه 31 میفرماید: «لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم ان قتلهم کان خطأ کبیراً» و فرزندان خود را به خاطر ترس از فقر نکشید، ما شما و آنها را روزی میدهیم. به یقین کشتن آنان گناه بزرگی است. ب- سوره انعام، آیه 151 میفرماید: «و لا تقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم و ایاهم» فرزندانتان را از فقر نکشید، ما شما و آنها را روزی میدهیم. گرچه در مورد حرمت سقط جنین نمیتوان از این آیات استفاده کرد؛ زیرا موضوع این آیات «حرمت قتل اولاد» است؛ نه سقط جنین و «قتل اولاد» هم غیر از سقط جنین است؛ زیرا اولاد که جمع «ولد» است از ماده ولادت میباشد. بنابراین به فرزند انسان مادامیکه در رحم است، حقیقتاً ولد گفته نمیشود؛ زیرا هنوز ولادت و زایمان صورت نگرفته است؛ بنابراین بعد از ولادت و زایمان به آن ولد گفته میشود و سلب حیات او قتل است ولی سلب حیات از جنین تا زمانی که در رحم است، سقط، اسقاط و اجهاض است، نه قتل.(به نقل از مرتضی جبلی، سایت حوزه، مجله نامه مفید) سنت ممنوعیت و حرمت سقط جنین در بعضی احادیث آمده است الف- موثقه اسحاق بن عمار:«المرأه تخاف الحبل فتشرب الدواء فتقلی ما فی بطندا؟ قال: لا، فقلت، انما هو نطفه، فقال: ان اول ما یخلق نطفه»[عاملی،19/15 ] اسحاق بن عمار میگوید: به ابوالحسن (ع) عرض کردم، زن از باردار شدن میترسد و دارو مینوشد تا آنچه در شکم دارد، بیفتد. امام فرمود: این کار را نباید کرد. گفتم: نطفهای بیش نیست. نخستین چیزی که آفریده میشود نطفه است. استدلال امام این است که چون نطفه منشأ خلقت انسان است، پس اسقاطش جایز نیست. ب- صحیحه ابو عبیده از ابو جعفر (ع) : «فی امرأه شربت دواء و هی حامل لنطرح ولدها فالقت ولدها» فقال: «ان کان عظما قدنبت علیه اللحم ...» قلت: فهی لا ترث من ولدها من دیته؟ قال: لا، لانها قتلته. امام باقر(ع) درباره زن بارداری که دارویی مینوشد تا فرزند سقط شود و فرزند هم سقط میشود، میفرمود: اگر آنچه سقط شده، به مرحلهای رسیده باشد که دارای استخوان، گوش، چشم و گوش باشد، بر زن واجب است دیه او را به پدرش بپردازد. اگر به این مرحله نرسیده و علقه یا مضغه باشد، باید چهل دینار بپردازد یا عبد و کنیزی را به پدر او بدهد. راوی میگوید: پرسیدم: آیا فرزند از دیه فرزند خود ارث نمیبرد؟ فرمود: خیر، چون زن، او را کشته و قاتل ارث نمیبرد. این روایت، بر حرمت سقط جنین در مرحله علقه، تا قبل از دمیدن روح دلالت دارد. [عاملی، 17 / 390 ] ج- مرسله شیخ مفید از امام امیرالمؤمنین(ع): «انه قال لعمر وقداتی بحامل قدزنت فأمر برجمها، فقال له...فاذا ولدت و وجدت لولهها من یکفله فاقم الحد علیهما»[حرعاملی، 28/108 ] زن باردار زناکاری را نزد عمر آوردند. وی حکم به رجم آن زن داد. حضرت علی علیهالسلام به عمر فرمود: اگر به واسطه زناکار بودن زن، بر او سلطهداری، چه اختیاری نسبت به فرزند داخل رحم او داری؟ خداوند میفرماید: هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد. عمر گفت: در معضلی که پیش آمد و ابوالحسن آنجا حاضر نباشد، زنده نباشم و ادامه داد: ای ابوالحسن با او چه کنم؟ امام فرمود: از او نگهداری کن تا زایمان کند و زمانی که فرزند را به دنیا آورد و کسی برای سرپرستی طفل پیدا شد، حد را بر او جاری کن. از این روایت استنباط میشود که حفظ جنین، امری لازم و واجب و سقط آن، حرام و نامشروع است.[خرازی، المقام السادس] د- روایات متواتر یا قریب به تواتر، دلالت بر وجوب دیه برای سقط جنین میکنند. در این خصوص کلینی به سند از عبدالله بن از امام صادق (ع) نقل کرده است که چنین فرموده است:«و اذا تحت الجنین کانت له مائه دینار، فاذا أنشی فیه الف دینار او عشره آلاف درهم ان کان ذکراً و ان کان انثی فخمسائه دینار، ... و دیه الولد نصف دیه الذکر، ونصف دیه الذکر و نصف دیه الانثی ودیتها کامله» دیه جنین تام الخلقه که روح در او دمیده نشده باشد، یک صد دینار است ...دلیل ما اجماع فقهای امامیه و اخبار و روایات است. [وسائل الشیعه، 19 /268 ، ب21 ، ح1] وجوب پرداخت دیه، به دلالت التزامی بر حرمت سقط جنین، حکم می کند؛ زیرا دیه، جبران کننده خسارت حاصل از جنایت است و سقط عمدی، بدون اذن شارع، قطعاً حرام است. (مکارم شیرازی، 286 ) به عبارت دیگر با توجه به اینکه در وجوب دیه، این است که به سبب جنایت باشد و جنایت عمدی نیز قطعاً حرام است پس اسقاط عمدی جنین در هر یک از مراحل رشد، حرام خواهد بود( همان، 288 ) حکم عقل ازجمله اعمالی که نه تنها در گذشته؛ بلکه در دنیای امروز نیز به عنوان یک جرم و عمل زشت و قبیح مطرح بوده و هست، سقط جنین است که تنها در شرایطی خاص مجاز شمرده شده است. از دلایلی که میتوان برای قبیح دانستن این عمل برشمرد، موارد زیر است: 1- اینکه جنین منشأ انسان است و از چهار و نیم ماهگی به بعد شکل و شمایل انسان را نیز پیدا میکند، از این رو حرمت و احترام خاصی پیدا کرده و سقط او، شبهه قتل انسان را به همراه دارد. 2- میل به ادامه نسل، میلی فطری است و سقط جنین اقدامی علیه این میل است، بنابراین امری ناپسند محسوب میشود. 3- آزادی سقط، بی بندوباری جنسی و روابط نامشروع را به دنبال خواهد داشت و ممنوعیت آن ضامن اخلاق و استحکام خانواده خواهد بود. 4- سقط جنین- به خصوص در گذشته- همیشه موفقیتآمیز نبوده و در نتیجه گاهی اقدامات انجام شده، موجب مرگ یا ناقص شدن بچه میشده است.(به نقل از امیر وطنی، سایت حوزه، مجله متین) ادله جواز سقط جنین و نقد و بررسی آن حقوق زن و آزادی موافقان سقط جنین و از جمله مدعیان طرفداری از حقوق بشر و طرفداران حقوق زن و فمینیستها (به نقل از مرتضی جبلی، سایت حوزه، مجله نامه مفید) بر این باورند که: حق هر زن است که به عنوان انسان، بر جسم و جان خود مسلط باشد و بدنش را تحت کنترل قرار دهد و در راستای اعمال این حق مشروع، بتواند سقط جنین کند. این گروه معتقدند که: جنین، مادامی که در رحم مادر است در واقع جزیی از مادر محسوب میشود و مادر حق دارد که این جزء را، در صورتی که به هر دلیل مزاحم و زاید بداند، به داخواه خود سقط نماید؛ اما ما این مسئله را که جنین جریی از بدن مادر است را قبول نداریم، زیرا قیاس جنین با اجزای بدن یک انسان، قیاس معالفارغ است، زیرا دست و پا و سایر اجزای بدن، حقیقتاً جزء بدن انسان است ولی جنین جزیی از اعضای بدن مادر نیست، بلکه خود انسانی کامل یا نارس با شرافت و حرمتی کاملاً یا تقریباً همانند مادری است که چند صباحی میهمان مادر بوده و در رحم وی به سر میبرد. به همین دلیل است که در زبان عربی و لسان قرآن به جنین حمل و به مادر، حامله اطلاق میشود. اگر به فرض جنین جزیی از بدن مادر، محسوب شود؛ باز این مسئله، مجوز برای سقط جنین نیست؛ زیرا انسان، مالک تمامیت جسمانی خود، یعنی مالک نفی خود هم نیست. (شهید ثانی/22 ) بنابراین حق خودکشی ندارد. از جمله دلایل آن آیه 29 سوره نساء است که میفرماید: خودکشی گناه بزرگی محسوب میشود، پس به طریق اولی، انسان، مالک نفس دیگری، اگرچه فرزندش باشد، نبوده و حق کشتن دیگری(سقط جنین) را هم نخواهد داشت. از منظر فقه امامیه، اصولاً از زمان استقرار نطفه، سقط جنین، حرام است و قبل از دمیده شدن روح، تنها به استناد دلیلی جدی، مثل حرج یا حفظ حیات مادر، سقط جنین مجاز دانسته شده است و بعد از نفخ روح، بنا بر نظر فقهای امامیه مطلقاً جایز نیست. حفظ جان مادر بعضی معتقدند، از زمان انعقاد نطفه تا هنگام وضع حمل، چنانچه استمرار حاملگی منجر به تهدید جانی برای مادر باشد، مطلقاً امکان سقط جنین وجود دارد و برخی آن را مقید به شرایط خاصی نمودهاند. ازمنظر فقه امامیه، سقط جنین برای حفظ جان مادر، در دو دوره قابل بررسی است قبل و بعد از دمیده شدن روح. الف- قبل از ولوج روح، اگر مادر بترسد که ادامه بارداری موجب مرگش شود، بین وجوب حفظ نفس و حرمت سقط جنین، تزاحم ایجاد میشود و به وجود اهمیت حفظ جان مادر، نسبت به جنین، مادر به جنین ترجیح داده میشود و سقط جایز خواهد بود( مکارم شیرازی، 286 ) ب- بعد از ولوج روح، عدهای بر این باورند که جنین، دارای حیات انسانی است و در حرمت نفس انسانی، تفاوتی بین صغیر و کبیر و جنین وجود ندارد و نمیتوان برای حفظ جان یک نفر، جواز قتل دیگری را هم صادر کرد. به علاوه به مقتضای برخی روایات، حتی در مواقع ضرورت، اضطرار و تقیه (انما التقیه لیحقن بها الدم، فاذا بلغت التقیه الدم فلا تقیه) [حر عاملی، 16/ 483] اجازه ارتکاب قتل و سقط جنین داده نشده است (گلپایگانی، 172 ) گروهی دیگر معتقدند حتی بعد از دمیده شدن روح نیز میتوان سقط جنین کرد، اما مبانی متفاوت دارند. مبانی جایز بودن سقط جنین بعد از ولوج روح 1- دفاع از جان: برخی بر این عقیدهاند: (خرازی، المقام السابع) که مادر میتواند برای دفاع از جان خود اقدام به سقط جنین نماید؛ زیرا در مسئله دفاع، تفاوتی ندارد که هجوم از طرف عامل خارجی باشد یا از طرف عامل داخلی. در اینجا که جنین به عنوان میهمان، جان میزبان را نشانه گرفته است، مادر میتواند با سقط جنین، از جان خود حفاظت و دفاع نماید. 2- قاعده تزاحم: برخی از باب تزاحم، مادر را مجاز به سقط جنین میدانند. در بحث حاضر نیز یا باید مرتکب حرامی شد که همان سقط جنین است که روح در وی دمیده شده یا ناچار باید واجبی را ترک کند و آن وجوب حفظ نفس خود است و اگر بخواهد ترک واجب نکند، لاجرم مرتکب حرام خواهد شد و در باب تزاحم و دوران بین محذورین، اگر مرجحی بر یکی از دو طرف نباشد، عقل حکم به تخییر میکند. بنابراین زن باردار مخیر بین حفظ نفس خود یا سقط جنین است.(شیخ انصاری، 41 ) 3- قاعده اضطرار: برخی معتقدند با استناد به قاعده اضطرار، حرمت سقط جنین رفع میشود.(خرازی، المقام السابع) این گروه با استناد به آیه سوم سوره مائده که میفرماید: «فمن اضطرار مخمصه غیر متجانف لاثم فان الله غفور رحیم» آنها که در حال گرسنگی دستشان به غذای دیگری نرسد و متمایل به گناه نباشد مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند. خداوند آمرزنده و مهربان است و در حدیث نبوی «رفع» که میفرماید:«رفع عن امتی... وما اضطروا الیه...) از امت من، چیزی که به آن اضطرار پیدا نمودند، برداشته شده است. ادعا نمودهاند که مقتضای این ادله، رفع حرمت از سقط جنین، به هنگام اضطرار است و همان طور که فقها عموماً به ادله اضطرار برای خوردن مردار، عمل نمودهاند، در مسئله سقط جنین نیز به همی ادله تمسک میشود. چون فقط امکان حفظ جان یک نفر وجود دارد، مادر در اضطرار سقط جنین، جان خود را حفظ میکند و این عمل وی با استناد به ادله فوق، حرمت و ممنوعیتی ندارد. در نهایت عدهای بر اساس بنای عقلا که در چنین مواردی فرد را مخیر بین دو امر میکنند. مادر را مخیر در سقط جنین یا حفظ جان خود میدانند (همان) بنابراین سقط جنین برای حفظ جان مادر، قبل از دمیده شدن روح، اجماعاً و بعد از دمیده شدن روح بر اساس برخی مبانی، مجاز خواهد بود. 3- حفظ سلامت جسمی و روانی مادر موافقان سقط جنین، در مواردی که سلامت جسمی و روانی مادر در معرض تهدید باشد، برای رعایت حقوق بشر و حقوق زن، اجازه سقط جنین میدهند. البته حفظ سلامتی جسمی و روانی مادر، از نظر شدت و ضعف، دارای مصادیق گوناگونی است؛ ازقبیل: 1- ابتلای مادر به بیماری صعبالعلاج که نیاز به درمان مستمر دارد. 2- ابتلای مادر به نقص عضو دایمی در صورت ادامه بارداری. 3- ابتلای مادر به نوعی بیماری که به ظاهر خطرناک نبوده و حیات وی را به مخاطره نمیاندازد. (مرتضی جبلی، سایت حوزه، مجله نامه مفید) از نظر فقه امامیه سقط جنین برای سلامتی جسمی و روانی مادر، اصولاً مجاز نیست و بعد از دمیده شدن روح به دلیل آنکه این دو قاعده از قواعد در حق تمامی مکلفین است، نمیتواند به نفع برخی- (مادر)- و ضرر برخی- (جنین)- مورد استناد قرار بگیرد. (مکارم، 294 ) 4- علل اقتصادی از دلایلی که موافقان سقط جنین از آن نام بردهاند مشکلات اقتصادی دولتهاست و با توجه به این که امروزه تولد هر انسانی از منظر اقتصادی، هزینههای زیادی را بر فرد و جامعه تحمیل میکند؛ به ویژه موالید بیسرپرست و نامشروع که به مراتب هزینههای زیادتری را به بودجه عمومی تحمیل میکنند، بهتر است که کنترل شود. دومین دلیل، عدم استطاعت مالی خانواده است. به همین جهت، خانوادهها به علت عدم استقلال مالی از داشتن فرزند زیاد گریزانند. بنابراین اقدام به سقط جنینهای ناخواسته کرده و این عمل را به خود و جنین میدانند.(غانم، 130 ) از منظر فقه اسلامی، عدم استطاعت مالی خانواده و عدم تمایل والدین به فرزنددارشدن نمیتواند مجوزی برای سقط جنین باشد. 5- علل اجتماعی الف- لزوم هماهنگی با واقعیات اجتماعی: از نظر موافقان، امروزه در جوامع مختلف، محدودیتهای گذشته جوامع سنتی، وجود ندارد و جوامع بشری، آزادی روابط جنسی راپذیرفتهاند. روابط آزاد جنسی، منجر به حاملگیهای ناخواسته زیادی، به ویژه بین زنان مجرد شده است و در چنین شرایطی، این معضل اجتماعی یعنی عدم امکان و عدم تسهیل سقط جنین اولاً سلامت جسمی و روحی زنان حامله را به خطر میاندازد. ثانیاً موجب افزایش آمار خودکشی بین چنین زنانی میشود. ب- ضرورت کنترل موالید: بر اساس نظر کارشناسان علوم اجتماعی و اقتصادی، ازدیاد جمعیت، سبب مشکلات زیادی شده است. این مسئله به لحاظ مدیریت منابع طبیعی، اقتصادی و وسایل تجهیزاتی و امکانات آموزشی، به دولتها این حق را میدهد که برای جلوگیری از ازدیاد جمعیت، قوانین و مقررات مختلفی را وضع نماید و علاوه بر تجویز قانونی، انجام آن را تسهیل و تشویق نماید (غانم، 131 ) اما با نگاهی به مطالب گفته شده میتوان نتیجه گرفت که این موضوع نمیتواند مجوزی برای سقط جنین باشد. از نظر فقه امامیه، مطالب فوق نمیتواند اطلاقات و عمومات حرمت سقط جنین را تقیید یا تخصص بزند. بر فرض که تحقق ضرورت کنترل موالید، به دلیل اینکه راههای جلوگیری از بارداری متعدد و منحصر به سقط جنین نیست، نمیتواند مجوز سقط جنین باشد. زیرا مشکلات تا حدی نیست که قتل عمد را مشروع نماید. (مکارم شیرازی، 296 و 57 ) 6- ناهنجاریهای جنینی موافقان سقط جنین، معتقدند: مسئله ناقص الخلقه بودن و ناهنجاری یا اختلال جنینی که مربوط به تکامل غیرطبیعی جنین است و معادل بد شکلی مادرزادی است، میتواند از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار بگیرد، از جمله ترحم به جنین، تا مجبور به تحمل آلام مختلف ناشی از نقص عضو نشود. ترحم به مادر و پدر و رعایت حقوق ایشان تا بتوانند با سقط جنین از شدت تأملات روانی و مشکلات مادر بکاهند و سرانجام ترحم به دولت و رعایت حقوق جامعه تا هزینه سنگین نگهداری چنین موجوداتی به بودجه دولت تحمیل نشود. (مرتضی جبلی، سایت حوزه، مجله نامه مفید) ناهجاریهای جنینی متفاوت است: الف- جنینهایی که بعد از تولد قابلیت حیات دارند: مثلاً وقتی جنین اختلال در شنوایی یا بینایی داشته یا فلج بوده یا مبتلا به بیماری تالاسمی باشد، بعد از تولد، علیالاصول قابلیت دارد اما انسان سالم و کافی نیست. حتی گاه دارای حیات نباتی و حیئانی است. درک و شعور ندارد و هزینه درمان و نگهداری آنها مشتقات زیاد و طاقتفرسایی برای خانواده، به ویژه مادر دارد. برای دولت نیز هزینههای سنگینی را به همراه خواهد داشت و دلیلی وجود ندارد که مادر، ملزم به ادامه بارداری شود و حامل یک موجود زاید و بیخاصیتی باشد که آلام و زجرهای روحی و روانی را بر وی و خانواه تحمیل کند، پس باید با تجویز سقط جنین به عوارض فوق خاتمه داده شود.(اشرفی،146) ب- جنینهایی که بعد از تولد قابلیت حیات ندارند و بلافاصله یا پس از مدتی خواهند مرد. از این دستهاند: جنینهای آنانسفال. در موارد آنانسفال، یعنی مواردی که سقط جنین به طور کامل تشکیل نشده و استخوان جمجمه ندارد و مغز خیلی کوچک است یا فاقد مغز است، جنین تا موقعی که در رحم قرار دارد، زنده است و حیات خواهد داشت و بعد از تولد خواهد مرد. زمان تشخیص قطعی بیماری، ضرورتی ندارد که مادر، حامل جنینی باشد که قطعاً خواهد مرد(اشتیاقی، 125) و چه بسا موجبات مشکلات روانی و عاطفی شدیدی را برای مادر فراهم آورد. جنین دو سر: وقتی جنین دارای دو سر است، معمولاً ناهنجاریهای دیگری قلبی، کلیوی و امثال آن را هم دارد و در این موارد، بعد از تولد خواهند مرد.(اشرفی،147) پس ضرورتی ندارد که مادر همچنان حامل چنین جنینی باشد و باید به تجویز سقط، مسئله را حل کرد. جنین هرنی دیافراگماتیک: وقتی جنین مبتلا به این نوع ناهنجاری باشد به علت فقدان دیافراگم و مشکلات تنفسی، بعد از تولد فوت میکند.(جهانیان، 121) مبتلا به منگوسل و میلومننگوسل: این جنین نیز که مغز وی در خارج از جمجمه تشکیل شده و داخل کاسه سر قرار ندارد، نمیتواند زنده بماند(همان) بنابراین سقط آن باید تجویز شود و به نظر میرسد منصفانه نیست مادر متحمل باشد و ظلم مضاعفی در مورد وی اعمال گردد. از نظر موافقان سقط جنین، این حق مادر است که در چنین مواردی برای رهایی خود از این گرفتاری بزرگ به بارداری خاتمه دهد. از دیدگاه فقهای امامیه، سقط جنین اصولاً حرام و ممنوع است و اگر در مواردی سقط جنین، تجویز میشود، بر اساس عنوان ثانوی است. در بحث حاضر، در صورتی که قطعاًً یا مطمئناً جنین ناقصالخلقه باشد؛ مثلاً فاقد شنوایی یا بینایی باشد یا دستها و پاهای وی فلج باشد یا به بیماریهایی نظیر تالاسمی باشد، اکثریت فقهای معاصر امامیه، وجود این بیماری را اگرچه سخت و طاقت فرسا و هزینهبر باشد، مجوزی برای سقط جنین نمیدانند و آن را ابتلا و امتحان برای جنین و والدین محسوب میکنند.(طباطبایی 26) بنابراین همان طور که مجوزی برای به قتل رساندن انسان بیمار، معلول و ناقصالخلقه وجود ندارد، مجوزی نیز برای سقط جنین ناقصالخلقه وجود ندارد؛ زیرا عمومات حرمت قتل از جمله آیه151 سوره انعام «ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق» این موارد را هم در برمیگیرد؛ اما برخی از فقها تا قبل از دمیده شدن روح، آن هم نه با استناد به دلسوزی و ترحم نسبت به جنین؛ بلکه به استناد حرج شدید بر والدین، سقط را تجویز مینمایند.(مکارم شیرازی، 294) نتیجهگیری با عنایت به مطالب فوق به خوبی موضع موافقان سقط جنین معلوم گردید که سقط جنین را با دلیل یا بدون دلیل موجه جایز میدانند؛ اما با الهام از آیات الهی و احادیث معصومین(ع) میتوان نتیجه گرفت که بین جنین با انسان تفاوتهایی وجود دارد، ولی با استفاده از عمومات و اطلاعات ادله حرمت قتل نفس و احتیاط در دماء و برخی روایات، در هر حال جنین در طول دوران بارداری، بالقوه یا بالفعل انسان است و کشتن وی حرام است و در مواردی که وجود جنین حیات مادر را تهدید میکند یا در موارد ناهنجاریهای جنینی و مسایل حاد اجتماعی و اقتصادی، در صورت تحقق ضرورت یا وجود حرج شدید و تنها قبل از نفخ روح، سقط جنین، جایز و مشروع است. منابع: 1- قرآن کریم 2- احمد ادریس، عوض، دیه، ترجمه علیرضا فیض، تهران، انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج دوم 1377 3- اشرفی، منصور، اخلاق پزشکی، تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، ج اول، 1376ش 4- انصاری، شیخ مرتضی، فرائد الاصول، ج 4 ، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ج اول 1419 ق 5- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران: انتشارات گنج دانش، بی تا. 6- حر عاملی، محمدبن الحسن علی، وسائل الشیعه، ج 15 ،19، 28 ،29 ، قم، انتشارات مؤسسه آل بیت (ع) ج دوم، 1414 ق 7- خرازی، سید محسن، تحدید النسل و التعقیم(2) فقه اهل البیت، شماره 15 . http://www. Islamicfegh.org 8- خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، ج2 ، قم، انتشارات علمیه، 1407 9- سالدر، تی، جنین شناسی پزشکی لانگمن، مترجم: ماندانا اعرابی و فرید رئیس زاده، تهران: مؤسسه انتشاراتی تیمورزاده، چاپ اول،1367 10-شهید ثانی، زین الدین الجبعی العاملی، الروضه البهیه، ج2 ، قم، انتشارات داوری 1410ق 11-طباطبایی حکیم، سید محمد سعید، فتاوی طیبه www. Alhakeem.com 12-غانم، عمربن ابراهیم، احکام الجنین فی الفقه الاسلامی، بیروت، دارابن حزم، 2001 م 13-گلپایگانی، محمد رضا، ارشاد السائل، بیروت، دارالصفوه، ج اول، 1413 ق 14-مکارم شیرازی، ناصر بحوث فقهیه مهمه، 1378 www. Makaremshirazi.or مقالات 1- اشتیاقی، رامین، مجموعه مقالات دومین سمینار دیدگاههای اسلام در پزشکی، مقاله: جنینهای ناقص الخلقه و سقط جنین، مشهد، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، چاپ اول، 1380 ش 2- جهانیان، منیره، ولوج روح و سقط جنین، مجموعه مقالات دومین سمینار دیدگاههای اسلام در پزشکی، مشهد، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ج اول 1380ش 3- طبیبی جبلی، مرتضی، سایت حوزه، www.hawzah.net ، مجلات نامه مفید، مقاله: بررسی و نقد و نظریه جواز سقط جنین از منظر فقهای امامیه، ش37 4- وطنی، امیر، سایت حوزهwww. Hawzah.net ، مجلات متین، مقاله: کیفر سقط جنین و...، ش23 و24