حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
آرشیو
چکیده
در کتاب «حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» مؤلف به وضعیت زنان در دورههای مختلف پرداخته است. کتاب در ابتدا با مقدمه این از ناشر و سپس پیشگفتار مؤلف آغاز میشود. کتاب حاضر با اندیشهی بدست آوردن بررسی تا حد امکان جامعی دربارهی نوع دیدگاه حاکم بر حقوق زنان، حضور سیاسی ـ اجتماعی آنان در دورهی قبل و بعد از انقلاب اسلامی و حضور عملی آنان در عرصههای مختلف و بهرهمندیشان از حقوق سیاسی ـ اجتماعی شکل گرفته است. مطالب کتاب به چهار بخش مجزا و هر بخش به فصلهای مختلف تقسیم شده است که در این نوشتار به معرفی و تا حدی نقد آن می پردازیم.متن
در کتاب «حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» مؤلف به وضعیت زنان در دورههای مختلف پرداخته است. کتاب در ابتدا با مقدمه این از ناشر و سپس پیشگفتار مؤلف آغاز میشود. کتاب حاضر با اندیشهی بدست آوردن بررسی تا حد امکان جامعی دربارهی نوع دیدگاه حاکم بر حقوق زنان، حضور سیاسی ـ اجتماعی آنان در دورهی قبل و بعد از انقلاب اسلامی و حضور عملی آنان در عرصههای مختلف و بهرهمندیشان از حقوق سیاسی ـ اجتماعی شکل گرفته است. مطالب کتاب به چهار بخش مجزا و هر بخش به فصلهای مختلف تقسیم شده است در بخش اول کتاب مؤلف به ذکر جایگاه زنان در جوامع ابتدایی و پس از انقلاب صنعتی پرداخته. وی در ادامه بیان میدارد ریشههای اقدامات نخستین دربارهی حقوق زنان را که بعدها زمینه ساز شکلگیری جنبشهای اجتماعی زنان شد، باید در قرن 17 و 18 میلادی جستجو کرد. این دو قرن مصادف بود با عصر انتقال فئودالی به اقتصاد صنعتی که در آن بروز تحولات اقتصادی موجب شکلگیری برخی تغییرات در نظامهای حاکم و اعطای برخی آزادیها به افراد گردید. اما با وجود چنین تحولاتی زنان همچنان در حد نقشهای سادهی خانهداری و تربیتی محدود ماندند. نویسنده در قسمت دیگری از کتاب به وضعیت زنان در کشورهای فاشیستی و کمونیستی اشاره داشته است. همچنین مؤلف به گسترش همکاریهای بینالمللی در قرن بیستم پرداخته و به موضوع زنان حقوق آنان و تبعیضهایی که در اغلب نقاط جهان به آنان تحمیل شده نیز توجه کرده است. در فصل دیگر کتاب بحث جامعای راجع به حقوق و جایگاه زنان در دوران باستان و پس از اسلام اشاره نمود، در این فصل به ذکر روایات و احادیث متعدد در اسلام راجع به حقوق سیاسی، فرهنگی، مدنی، اقتصادی و اجتماعی زنان پرداخته، سپس مؤلف بیان میدارد که اسلام با وجود آنکه زنان را از حقوق زیادی بهرهمند ساخته است، میان آنان با مردها، تفاوتهایی قائل شده است. البته این به منزلهی امتیاز به مردان نیست بلکه اسلام خواسته است از تشابه حقوق مردان و زنان اجتناب نمایند. بخش دوم کتاب به حقوق سیاسی، اجتماعی زنان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد. در بخش مذکور ابتدا وضعیت سیاسی جامعه در دوره پهلوی بیان گشته و اشاراتی به فضای سیاسی حاکم بر جامعهی ایران شده است. مؤلف به بحث طرح انقلاب سفید و مسائل آن و اعطای حق رأی به زنان و مخالفت امام خمینی(ره) با این اقدام مطالبی را مطرح کرد، و اشاراتی به حضور زنان در مناصب مدیریت سیاسی جامعه از جمله نیابت سلطنت ـ وزارت و نمایندگی مجلس داشته است، سپس مطالبی را راجع وضعیت فرهنگی زنان در زمینهی آموزشهای رسمی، هنر و ادب رسانههای صوتی و تصویری و سینما و تئاتر بیان داشته. بخش سوم کتاب مذکور به بیان حقوق سیاسی و اجتماعی زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته، ابتدا نویسنده به مشکلات درونی و بیرونی که بر سر راه نظام بوجود آمده بود، سپس به ذکر مشارکت زنان در دوران شکلگیری انقلاب و آغاز استقرار نظام، حضور آنان در راهپیمایها و تظاهراتهای چه پیش از انقلاب و چه پس از آن و مشارکت فراوان آنها با شرکت در بسیج نظامی و کمکهای مختلف مادی و معنوی در دوران جنگ تحمیلی پرداخته. البته ناگفته نماند که نویسنده به مشکلاتی که در بعضی از بخشها از جمله بخش فرهنگ داشته و دارد نیز پرداخته و اذعان میدارد که فرهنگ در مقایسه با بخشهای دیگر توسعهی کمتری یافته و در بعد مصرف خانوارها، هزینههای فرهنگ و هنر، سهم کمتری داشته و دلیل این امر را هم وجود پارهای ابهامات فقهی، ارزشی در مبانی نظری محصولات فرهنگی، هنری، کمبود سرمایه گذاری در این زمینه... دانسته است . در بخش آخر، نویسنده به بررسی مقایسهای حقوق زنان پیش و پس از انقلاب اسلامی میپردازد. در مجموع نویسنده با استفاده از منابع فراوان، سعی نمود جایگاه زنان را در دوران مختلف در ایران و جهان روشن نماید و با مقایسهی حقوق سیاسی و اجتماعی زنان در قبل و بعد از انقلاب تلاش میکند تا به دستآوردهای مثبت نظام جمهوری اسلامی در تحقق حقوق سیاسی و اجتماعی زنان بپردازد. این امر از آن جهت در خور تقدیر است که بسیاری تلاش میکنند تا با سیاه نمایی، پیشرفت در استیفای حقوق سیاسی اجتماعی زنان را نادیده بگیرند. البته میتوان بر نویسندهی کتاب این اشکال را وارد کرد که در دام تکرار و کلیشهها گرفتار آمده است. اگر موضوع کتاب حقوق سیاسی اجتماعی زنان در قبل و بعد از انقلاب است، بخش اول و سه فصل آن به نظر غیر لازم میآیند، گو اینکه عادت شده است در هر کتابی که مربوط به زنان است فصل مشبعی به بحث از حقوق زن در کشورهای مختلف و در طول تاریخ، دستاوردهای اسلام برای زنان اختصاص یابد و در نهایت، خیر یا شری از فمینیسم اختصاصی «ماپر» ذکر شود.