مهرانگیز منوچهریان؛ داعیهدار حقوق زنان
آرشیو
چکیده
مهرانگیز منوچهریان، یکی از فعالان سیاسی و از فمینیستهای لیبرال معروف ایران است. وی در طول حیات نود ساله خود فعالیتهای اجتماعی بیشماری داشت و مقالات زیادی از خود به جای گذاشت که بررسی همه آنها در این مقاله نمیگنجد. از این رو در این مقاله سعی شده تا به صورت جمع بندی به بعضی از مطالب اشاره شود.متن
مهرانگیز منوچهریان، یکی از فعالان سیاسی و از فمینیستهای لیبرال معروف ایران است. وی در طول حیات نود ساله خود فعالیتهای اجتماعی بیشماری داشت و مقالات زیادی از خود به جای گذاشت که بررسی همه آنها در این مقاله نمیگنجد. از این رو در این مقاله سعی شده تا به صورت جمع بندی به بعضی از مطالب اشاره شود. وضعیت خانوادگی مهرانگیز، فرزند درة التاج و منوچهر منوچهریان بود. زندگی مادرش تحت تأثیر تربیت یک زن مسیحی ـ روسی بهنام ماریوان که در خانه آنها زندگی میکرد، قرار داشت. درة التاج از چهار سالگی به مدت 28 سال تحت تربیت ماریوان قرار داشت، بهطوری که حتی بعد از ازدواج نیز دلبستگی خاصی به او داشت. منوچهر (شوهر درة التاج) نیز در زمان ازدواج با وی به یاری ماریوان زبان فرانسه را آموخت. 1. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، فعالیتهای مهر انگیز منوچهریان بر بستر مبارزات حقوقی زنان در ایران، ص 38. و در مدرسه دارالفنون نیز تدریس میکرد. زندگینامه مهرانگیز، دختر دوم و فرزند دوم خانواده، در سال 1285 ه ش در مشهد به دنیا آمد. هنگام تولد او، ماریوان روسی در خانه آنها به سر میبرد. مهر انگیز خط فارسی را از مادر بزرگ و الفبای لاتین را از مادرش آموخت. خانواده مهر انگیز در هشت سالگی او به تهران آمدند و او در نُه سالگی، تحصیل را در مدرسه ژاندارک که از سوی مبلّغههای مسیحی (خواهران «سن ونسان دوپل») تأسیس شده بود، از کلاس ششم شروع کرد، همان، ص 40. (زیرا او تا کلاس ششم را در مشهد و در خانه آموخته بود). مدرسه ژاندارک وابسته به سفارت فرانسه بود. به همین دلیل، مهرانگیز امتحان کتبی سال ششم را در سفارت فرانسه و امتحان شفاهی آن را در مدرسه که با حضور نماینده فرهنگی دولت فرانسه برگزار میشد، شرکت کرد. همان. 41. او دوره متوسطه را در مدرسه «فرانکو پرسان» گذراند. این مدرسه از سوی یوسف خان مؤدب الملک که پدری فرانسوی داشت، تأسیس شده بود. مهرانگیز منوچهریان در این مدرسه دوره سه ساله درس فرانسه را طی کرد. او که از دوره کودکی زبان فرانسه را تحت تعلیم مادام ماریوان روسی در خانه آموخته بود، توانست این دوره را دو ساله طی کند. همان، ص42 وی به فراگیری زبان فرانسه بسیار علاقهمند بود، بهطوری که در این درس بیشترین نمره ها را دریافت میکرد؛ ولی به همان اندازه به دروس شرعیات و زبان عربی بیعلاقگی نشان میداد، بهطوری که پایینترین نمره را از این درسها میگرفت. او در پایان دوره متوسطه، در درس شرعیات نمره (10) و در درس عربی نمره (12) گرفت؛ نوشین احمدی و پروین اردلان، همان، ص 45. او حتی وقتی وارد دارالمعلّمات شد، همچنان کلاسهای عربی و شرعیات برای او مسئله ساز بود و سعی میکرد با تقلب و استفاده از حیلههای متفاوت، از زیر تکالیف این کلاسها شانه خالی کند. به عنوان مثال وقتی استاد به او تکلیف داد که از روی یک مطلب ده بار بنویسید، وی از ده کاربن برای اینکار استفاده کرد بهطوری که استاد خیال کند ده بار نوشته است؛ نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 46 ـ 47. مهرانگیز، معلمی را در سال 1311 ه ش با تدریس زبان فرانسه در مدرسه ژاندارک آغاز کرد و در سال 1313 ه ش بنا به سفارش شخص رضا شاه، بدون گذراندن کنکور مقدماتی، وارد دانشسرای عالی (دانشکده فلسفه و علوم تربیتی) شد. از آنجایی که خانواده مهرانگیز روابط نزدیکی با دربار داشتند با وساطت رییس دفتر رضا شاه ، شخص رضا شاه دستور داد که اسم این دختر را در دانشسرای عالی بنویسند. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 55. مهمترین اساتید او در این دوره، رضا زاده شفق، هیتیه فرانسوی و ویللیها آلمانی بود. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، ص 57. او در خاطراتش ذکر میکند که در دانشسرای عالی در بعضی از امتحانات، تقلّب میکرده است. وی برای توجیه کار خود میگوید: «چه سؤال به قدری غیر منصفانه و ناهموار تنظیم شده بود که برای دفع شرّ آن، هر تقلبی ، دفاع مشروع محسوب میشد.» همان، ص 64. او در شهریور 1317 ه ش تحصیلاتش را در دانشسرای عالی با اخذ مدرک لیسانس به پایان رساند. پوران فرخزاد، دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان، ج2، ص 1763 و نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 72. وی همزمان با تحصیل، به فراگیری موسیقی مشغول بود و در سال 1325 ه ش وارد دانشکده حقوق شد و در سال 1327 ه ش از آن دانشکده فارغ التحصیل شد نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان. ص 82 . و برای گرفتن پروانه وکالت، دوره کارورزی وکالتِ دادگستری را به راهنمایی محمود سرشار شروع کرد. او در سال 1332 ه ش برای خود دفتر وکالت باز کرد. همان، ص 111 و 112. وی در سال 1334 ه ش در کنکور دکتری حقوق قبول شد همان، ص 124. و در سال 1338 ه ش موفق به اخذ درجه دکتری حقوق گردید. همان، ص130 او در دوره چهارم مجلس سنا با انتصاب شاه به آن راه یافت. نمایندگان سنا در دوره چهارم، شصت نفر بودند که سی نفر انتخابی مردم و سی نفر انتصابی شاه بودند، که در میان سناتورهای انتصابی شاه، مهر انگیز منوچهریان و شمس الملوک مصاحب دیده میشدند.نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 196. مهمترین آثار قلمی وی عبارتاند از: 1 ـ انتقاد از قوانین اساسی و مدنی و کیفری ایران از نظر حقوق زن سال 1342 2 ـ طرح قانون خانواده بر مبنای اصل تساوی حقوق زن و مرد، اعطایی اعلیحضرت همایون محمد رضا شاه به ملت ایران 3 ـ وضع حقوقی زن در جهان ترجمه، سال 1342 4 ـ نابرابریهای حقوقی زن و مرد در ایران و راه اصلاح آن، سال 2537 شاهنشاهی 5 ـ مسئله جرائم اطفال 6 ـ وحشیگری قصاص در حقوق اسلام پوران فرخزاد، همان، ص 1764. او در بعضی از مجامع از جمله: انجمن آمریکایی حقوق بین الملل ، کمیته مکاتبات وابسته به شورای ملی زنان آمریکا، اتحادیه بین المجالس، اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، عضویت داشت. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 513. خانم منوچهریان هیچگاه دارای فرزندی نشد وتجربه مادر بودن نداشت. همان، ص 145. طرفداری از حقوق زن معمولاً مهرانگیز منوچهریان را از فعّالین فمینیسم معرفی میکنند، بهطوری که برای بسیاری از فمینیستهای جهان فردی شناخته شده بود. وقتی از جرمن گریر ، روزنامه نگار معروف استرالیایی در مصاحبه ای با روزنامه ایندیپندنت اسامی فمینیستها را پرسیدند، ایشان از منوچهریان نیز نام برد. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 191. پارهای از نویسندگان داخلی، او را از طرفداران حقوق زن میدانند. وی سعی میکرد اختصاصاً در حوزه زنان وارد شود و هدف اساسی خود را «تساوی حقوق زن و مرد در همه عرصهها» عنوان میکرد. مهمترین کتابی که او دراین خصوص نگاشت، کتاب «نابرابری حقوقی زن و مرد درایران» بود. وی در این کتاب سعی کرده قوانین ایران را با قوانین کشورهای اروپایی مقایسه کند؛ البته با این پیش فرض که قوانین کشورهای اروپایی، پیشرفته و قوانین مدنی ما که برگرفته از فقه اسلامی است، عقب مانده است. مهرانگیز منوچهریان، نابرابریهای حقوقی زن و مرد در ایران و راه اصلاح آن، ص 5. او هر چند تساوی همه جانبه زن و مرد را شعار خود قرار داده بود، ولی درعمل فعالیت خود را در خصوص تغییر قوانین مدنی، آن هم اختصاصاً به قوانین مربوط به خانواده، متمرکز کرده بود. وی در حالی که از قوانین کشورهای اروپایی در مورد زن دفاع میکرد ـ بدون اینکه بخواهد علل بهتر بودن قوانین کشورهای اروپایی را روشن کند یا بدی قوانین اسلامی را تبیین کند ـ قوانین ملی و اسلامی را به باد انتقاد و تمسخر میگرفت و این مسئله به حدی ذهن او را مشغول کرده بود که حتی خوبیهای آن یا به نقشی که در استحکام خانواده یا خوشبختی زنان میتوانست ایفا کند، توجه نداشت؛ به عنوان نمونه به بخشی از سخنرانی او در مجلس سنا درباره سفر زنان به فرنگ بدون اجازه شوهر توجه کنید: «با توجه به اصل تساوی زن و مرد، اعطایی شاهنشاه آریامهر به ملت ایران ، علت اینکه اداره گذرنامه صدور گذرنامه را برای زنان شوهردار موکول به اجازه شوهر میکند، چیست؟ ... جامعه ایرانی از زنان ایران به ویژه نمایندگان زن انتظار دارد اکنون که بندها گسسته و عرصه فصیح ابراز لیاقت واستعداد و کمال بر زنان عرضه شده است ، زنان در اصلاح قوانین مخصوصاً قوانین خانواده گامی بردارند،... و برای برابر کردن حقوق زن و مرد ، اعطایی شاهنشاه آریامهر به ملت ایران، طرحی فراهم آوریم.» مذاکرات مجلس سنا، جلسه 151، 9 اسفند 1344؛ نقل از: نوشین احمدی خراسانی، پروین اردلان، همان، ص 316. او تلاشهای بسیاری برای خروج زن بدون اجازه شوهر به عمل آورد، ولی آیا این تلاشهای او به نفع استحکام خانوادهها بود؟ آیا اینکه زن بدون اجازه یا حتی با مخالفت صریح شوهر خود بتواند به مسافرت کشورهای اروپایی برود، چه گرهی از کار زنان ایرانی باز میکرد و اصولاً چرا در آن شرایط، زنان ایرانی از او حمایت نکردند؟ آیا واقعاً منوچهریان از حقوق زن دفاع میکرد ؟ با کمی دقت روشن میشود که منوچهریان به جای اینکه واقعاً به فکر راههای سعادت و خوشبختی و اعاده حقوق زن ایرانی باشد، بیشتر به فکر این بود که چگونه میتوان قوانین کشورهای اروپای غربی درباره زنان و خانواده را در ایران به تصویب رساند. واقعیت این است که وی به دلیل زمینههای خانوادگی که در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد ، دلبستگی خاصی به دنیای غرب پیدا کرده بود. این چیزی است که خودش نیز بارها به آن اشاره میکند و با ورود او به اتحادیه بین الملل زنان حقوقدان، به صورت نوعی رسالت برای وی درآمد؛ به عبارت دیگر او خود را نماینده سازمان در ایران میدانست و بر خود لازم میدید که منویّات آن سازمان را به هر نحوی که شده، در ایران جاری سازد و قوانین آن را جایگزین قوانین ملی گرداند. او تأکید میکند مسیری که انتخاب کرده، توقف پذیر نیست و تحقق آنها به قول رایج، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. مهرانگیز منوچهریان، همان، ص 44. این در حالی است که تنها معدودی از زنان تحصیل کرده با او همراهی میکردند؛ به عنوان مثال بعد از تشکیل «کمیتههای شورای عالی جمعیتهای زنان ایران» به ریاست اشرف پهلوی، در استانها و شهرستانها تا پایان اردیبهشت 1345 ه ش، تعداد 78 کمیته در مراکز استانها و شهرستانها و فرمانداریهای کل تأسیس شده بود. علی رغم اهتمام خاص دولت پهلوی به این کمیتهها، آمار اعضای فعّالترین آنها بسیار پایین بود، بهطوری که به طور متوسط، هر کمیته تنها 44 عضو داشت. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 480. بنابراین هیئتی را مأمور کردند تا درباره بیعلاقگی زنان به شرکت در امور اجتماعی مطالعه کنند. خانم منوچهریان در جایی به این عدم همراهی زنان ایرانی با برنامههای او اعتراف میکند: «از ماست که برماست . زن ایرانی نمیجنبد و نمیخواهد بجنبد . من از خواهرانم گله دارم، خیلی هم گله دارم. دستی از غیب حقّی را شسته ورفته در یک سینی طلا آورد و به آنها تعارف کرد و قوهای بزرگ چون شاهنشاه به طرفداری از زن ایرانی برخاست و از او حمایت کرد، دست زن ایرانی را گرفت... .» زن روز ، ش 16، 22 خرداد 1344، ص 11؛ نقل از نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 482. وی به حمایت مستقیم دربار از برنامههای خودش در موارد متعددی تصریح دارد؛ به عنوان مثال: «حق فقط و فقط به وسیله شخص اعلیحضرت همایونی به او [زن ایرانی] اعطا شده است». مجله زن روز، 8 خرداد 1344. این جملات به وضوح نشان میدهد که اولاً: مسئله دفاع از حقوق زن درایران، بدون در نظر گرفتن خواستههای زن ایرانی بوده است؛ ثانیاً: این یک مسئله وارداتی بوده که از طرف دربار حمایت میشد. و ثالثاً: خوشبختی و سعادت خانواده ایرانی در این مسیر لحاظ نشده بود، چرا که تمام آرزوهای منوچهریان در این امر خلاصه میشد که زنها استقلال اقتصادی داشته باشند و بتوانند جلوی شوهرانشان قد علم کنند؛ نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 283 به عبارت دیگر برنامههایی که او در نظر داشت، چیزی جز نزاعهای خانوادگی را دامن نمیزد. او مسائلی را مطرح میکرد که موجب درگیری زنان با شوهرانشان و پدران با دخترانشان و در یک کلام، وی تقابل و تضاد بین زن و مرد را دامن میزد. این نمونهها نشان دهنده عمق دوری فعالیتهای خانم منوچهریان از خواستههای زنان ایرانی بود. چیزی که وی طلب میکرد، تنها مطلوب او و تعداد اندکی از همفکرانش بود، نه مطلوب جامعه زنان ایران آن زمان، چراکه زنان در سالهای 57 و بعد نشان دادند که آزادی و احقاق حقوق خود را در پیاده کردن هر چه سریعتر و دقیقتر احکام خدا میدانند و مییابند. منوچهریان نیز در کتاب «نابرابریهای حقوقی زن و مرد در ایران» به این نکته اشاره کرده و بر نقش نیرومند عقاید مذهبی در ممانعت از اجرای طرحهای پیشنهادی خود تأکید میورزد. مهرانگیز منوچهریان، همان، ص 5. او به نام طرفداری از حقوق زن، در هیچ کجای کتابهایش ذائقه زن ایرانی را در نظر نمیگیرد؛ به عنوان نمونه وی ازدواج قبل از هجده سال را برای دختران ایرانی ممنوع میداند. همان، ص 16. روشن است که او در این مسئله، آب و هوای ایران و زمان بلوغ دختران ایرانی را نادیده گرفته است، زیرا زنان اروپایی به علت برودت هوای اروپا دیر به سن بلوغ جنسی میرسند. ازدواج در هجده سال شاید زود هم باشد، اما این مسئله در خصوص دختران ایرانی که در اغلب موارد، بلوغ جنسی آنها چیزی در حدود سیزده سال است، نوعی ظلم به دختر ایرانی است، چرا که او مجبور است به دلیل ممنوعیت قانونی، حداقل پنج سال محرومیت جنسی را تحمل کند یا خدای نکرده به انحرافات اخلاقی روی آورد. منوچهریان به حدی به غرب دلبسته است که حتی بسیاری از قوانین مترقی اسلامی را عقب مانده میشمارد؛ به عنوان مثال در شرایطی که هر روز زنان بیشتری به بازار کار روی میآورند و طالب استقلال میباشند، ازدواج موقت بلند مدت که زن را در زندگی خصوصی خود بسیار آزاد میگذارد، میتواند راهگشای خوبی در این جهت باشد. ایشان بدون در نظر گرفتن این موضوع، آن را به سخریه میگیرد، اما هیچگاه از همخانگی زنان و مردان و فجایع اخلاقی و مشکلات خانوادگی غرب سخنی به میان نمیآورد. تأسیس اتحادیه زنان حقوقدان ایران وی در سمت سناتوری مجلس سنا و پس از دوسال عضویت در اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، برای آنکه بتواند به نیات آن اتحادیه در ایران جامه عمل بپوشاند یعنی قوانین مورد پسند غرب را در ایران به تصویب برساند؛ چنانچه خودش در موارد متعدد به این مسئله تأکید داشت و از طرفی در موارد متعدد اعتراف کرده که «من شیفته همکاری با مؤسسات سازمان ملل و اجرای مصوبات آن هستم»؛ مهرانگیز منوچهریان، همان، ص 132. ، اتحادیه زنان حقوقدان ایران را در سیزده خرداد 1340 تأسیس کرد. تأسیس این اتحادیه با دوازده یا سیزده نفر آغاز شد تا آنکه بعد از چندین سال فعالیت در سالهای آخر، اعضای آن به سی نفر رسید. گفتگو با توران بهرامی 1380، نقل از: همان، ص 141. این اتحادیه به عنوان زیر مجموعهای از اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان، فعالیت خود را آغاز کرد همان، ص 143. و هر عضو این اتحادیه، عضو اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان نیز محسوب میشد. یکی از اعضای این اتحادیه در این خصوص میگوید: «این اتحادیه برای ما کارتهایی صادر کرده بود که وقتی به خارجِ کشور سفر میکردیم، با داشتن این کارتها ، از تسهیلاتی برخوردار میشدیم». گفت و گو با گیتی پور فاضل 1380؛ نقل از نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 148. هدف اساسی این اتحادیه، تساوی همه جانبه حقوق زن و مرد، نزدیک کردن یا یکی کردن قوانین داخلی با قوانین بین المللی و مهمتر از همه، سازگارکردن قوانین داخلی بر پایه اعلامیه حقوق بشر و ایجاد زمینه مساعد برای رشد و بحث در موضوعات مربوط به زنان در جهان امروز بود. ر.ک: اسناد و مدارک شخصی منوچهریان، نقل از: همان، ص 142. اتحادیه تمام کوشش خود را صرف تحقق برابری زن و مرد در همه عرصهها کرد و راهکار اساسی را در این زمینه، تغییر و اصلاح قوانین داخلی میدانست این اندیشه پیشتر در فعالیتهای مهرانگیز در قالب تطبیق قوانین مدنی ایران با اعلامیه حقوق بشر و فعالیتهای او در اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان منعکس بود؛ همان، ص 143. بهعبارت دیگر فعالیت این اتحادیه حول اجرای مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و انطباق آن با قوانین ایران بود. در تمام دوران حیات اتحادیه، تنها مهرانگیز بود که به مقام ریاست انتخاب میشد و در حقیقت، اتحادیه در او خلاصه میشد. چنانچه یکی از اعضا میگوید: «خانم منوچهریان، ستون اصلی اتحادیه بود.» همان. اتحادیه، در ظاهر طرفداری از حقوق زنان را تنها به عنوان حربهای برای پیشبرد اهداف واقعی خود به کار میگرفت، زیرا هر چند در ترسیم اهداف اولیه، مسئله برابری حقوق زن و مرد در همه عرصهها را هم جزو اهداف خود ذکر میکردند، اما در عمل، تنها به تغییر قانون مدنی که بر گرفته از قانون اسلام بود، به نفع قوانین غیر دینی و سکولار پافشاری میکردند؛ چنانچه مهرانگیز در اولین جلسه مطبوعاتی، مواضع خود را صراحتاً اعلام کرد، اما درباره حق رأی صحبتی به میان نیاورد. یکی از اعضای این اتحادیه در این باره میگوید: «ما در کنفرانسهای مطبوعاتی اتحادیه، درباره همه مسائل مربوط به زنان و خانواده سخن گفتیم، اما فقط درباره حق رای صحبت نمیکردیم... میگفتیم زن نباید نفقه خور مرد باشد.» گفتگو با نورایی بهرامی 1280؛ نقل از: همان، ص144. سه ماه بعد [منوچهریان] رئیس اتحادیه زنان حقوقدان ایران، در مصاحبه مطبوعاتی دیگری خواستار اجرای مفاد اعلامیه حقوق بشر در ایران شد. روزنامه اطلاعات،6 مهر 1340. حتی قرار شد که کنفرانس مطبوعاتی و علنی علیه قانون ارث داشته باشند که بر اثر فشار افکار عمومی، این کنفرانس مطبوعاتی به هم خورد. حتی وقتی که در آذر سال 1341 بر اثر قیام امام خمینی و فشار افکار عمومی، دولت وقت مجبور به لغو انجمنهای ایالتی و ولایتی شد، این اتحادیه با انتشار بیانیهای در نه آذر 1341 دولت را بهدلیل کوتاه آمدن در مقابل ملت ایران، سرزنش کرد. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 145. اتحادیه تا آخرین روز حیات خود، بیشترین نیروی خویش را برای تغییر قوانین مدنی از جمله قوانین خانواده متمرکز کرد... و حتی در دوران انقلاب به فعالیت علیه حجاب پرداخت همان، ص 150. عکس العمل مردم در قبال اتحادیه زنان حقوقدان مواضع منوچهریان و همکارانش در اتحادیه در قبال فرهنگ بومی، افکار عمومی را علیه آنها برمیانگیخت و این مسئله فعالیت اعضای آن را دشوار میکرد. جلسات اتحادیه در دفتر وکالت منوچهریان واقع در طبقه دوم پاساژ القائیان برگزار میشد، چون جوّ عمومی ضد آنها بود. اعضای اتحادیه سعی میکردند جداگانه و به صورتی که جلب توجه نکنند، به دفتر منوچهریان بروند، به طوری که یکی از اعضای اتحادیه نقل میکند: «هر بار که به دفتر او میرفتیم، تنمان میلرزید. هر لحظه ممکن بود کسی مزاحممان شود یا اسید به صورتمان بپاشد ... منوچهریان همیشه [از سوی افراد مختلف ]تهدید میشد؛ زنی که قانون مدنی را زیر سؤال میبرد، قابل تحمل نبود.» گفتگو با یکی از اعضای اتحادیه، 1380. رواج فسق و فجور یکی از اقدامات مهم او در این خصوص، حمایت از زنان روسپی (فاحشه) تحت عنوان حمایت از کودکان نامشروع در کلمات ایشان به جای «کودکان نامشروع» عبارت «کودکان خارج از نکاح» درج شده است. هدف او از این تغییر عبارت این بود که خواسته حتی در سخن گفتن از کلمه ای که احیاناً دارای بار منفی است، پرهیز کرده باشد و عمداً کلمه «نکاح» که یک عبارت عربی است را به جای کلمه «ازدواج» بهکار برده تا تأثیر روانی خاصی بر خواننده نگذارد. بود . وی با طرح این مسئله که طفل نامشروع وجود ندارد، خواهان آن شد که تمام حقوق و امتیازاتی که قانون برای یک کودک مشروع در نظر گرفته، برای کودکان نامشروع نیز منظور کند. او اولین قدم را در این مسیر، صدور شناسنامه به اسم مادر یا هرکسی که او مایل باشد، میدانست. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 131. مهرانگیز پیش از برگزاری پانزدهمین مجمع بین المللی زنان حقوقدان درتهران...، در کمیته مقدماتی مجمع عمومی در واشنگتن در سال 1968 شرکت کرد و در آنجا بحث عمده خود را در دفاع از کودکان نا مشروع متمرکز نمود و به حدّی از طرح خود با جدیت دفاع کرد که «رایمونداپاول» از اعضای حاضر در جلسه و عضو این اتحادیه رو به او کرد و گفت: «منوچهریان تو چند تا بچه خارج از ازدواج داری که مصرّانه دنبال این مطلب هستی». اسناد و مدارک شخصی منوچهریان، گزارش سازمان ملل؛ نقل از: نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 163. وقتی به ایران بازگشت، صبح فردای همان روز زنگ تلفن به صدا درآمد و سناتور اشرف احمدی به او مژده داد که شما اولین برنده جایزه صلح حقوق بشر سازمان ملل شدید. همان. روشن است که این جایزه در ازای خوش خدمتی منوچهریان در رواج دادن ارزشها وهنجارهای دنیای غرب به او اعطا میشد و نمیتوانست مدرکی دال بر تلاش وی برای صلح و حقوق بشر باشد. اقدام دیگر او که از حمایت دستگاه حاکمه ومطبوعات هم برخوردار بود، این بود که فحشا را به عنوان شغل به رسمیت بشناسند که از جمله آنها، چاپ اشعاری همانند قهر، رقاصه ، و نغمه روسپی بود. اقدامات منوچهریان و همدستان او موجب شد که زمینه برای رسمیت بخشیدن به روسپیگری فراهم شود و دولت پهلوی توانست با استفاده از فضای مناسب به وجود آمده، به آنها کارت شناسایی بدهد و در بهبود وضع زندگیشان فعالیتهایی انجام دهد. ر.ک: گفت و گو با سیمین بهبهانی، 1380؛ نقل از: همان، ص 146. حتی آنها در پوشش اتحادیه زنان حقوقدان با انتشار مطالبی در روزنامه ها از مردم خواستند که به این قشر کمک کنند. همان، ص 146. همکاری با دربار شاه همانطور که سابقاً گفته شد، خانواده مهر انگیز با دربار رابطه بسیار نزدیکی داشتند، بهطوری که با سفارش و دستور مستقیم رضا شاه، بدون کنکور مقدماتی وارد دانشسرای عالی شد. وامداری منوچهریان به دربار با انتصاب او از سوی شاه به مقام سناتوری، به اوج خود رسید. تعریف و تمجید از شاه، ذکر همیشگی او بود؛ چنانچه همواره سخنرانیهای خود را در مجلس سنا با ستایش از شاه آغاز میکرد. او حتی معتقد بود که «زن ایرانی تا زنده است و زندگی میکند، نباید این موهبت شاه را فراموش کند. مذاکرات مجلس سنا، جلسه 7، 6 آبان 1342 و مجله زن روز، همان. احمدی خراسانی در توجیه این امر مینویسد: تقدیر از موهبت شاه داده «در واقع کلیشهای برای سخن گفتن از آزادی زنان تبدیل شده بود و منوچهریان از این قاعده مستثنا نبود. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 200. معمولاً رأی منوچهریان در مجلس تقریباً در همه موارد، موافق دستگاه پهلوی بود. به عنوان مثال او حتی به دولت اسد الله علم و برنامههای امریکایی او رأی اعتماد داد؛ همان، ص 202 و 203. وی چون سناتور انتصابی شاه بود، در اولین فرصت، گزارش سفرهای خود را به شاه ارائه میداد؛ به عنوان نمونه ایشان بعد از بازگشت از کمیته مقدماتی مجمع عمومی در واشنگتن، به وزیر خارجه تلفن زد تا گزارش سفر خود را به شاه تقدیم کند. او خود در این خصوص چنین میگوید: «چون سناتور انتصابی بودم، خواستم مطلب را به شرف عرض ملوکانه برسانم و برای عزیمت به نیویورک و شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل کسب تکلیف کنم». صبح روز بعد وزیر امور خارجه با او تماس گرفت. او میگوید: «به من گفتند که اعلیحضرت ضمن اظهار مرحمت و مسرت از توفیق من، اجازه فرمودند... .» همان، ص 164. وی در سخنانش از شخص شاه بسیار تملق میکرد و ارادت خاصی به او نشان میداد؛ به عنوان مثال او اظهار میدارد: «در خصوص اعطای آزادیها وحقوق خاص به زنان، فقط و فقط به وسیله شخص شاه این حقوق به زنان ایران داده شده است و هیچیک از مقامات دراین باره منتی بر سر او ندارند.» مجله زن روز، همان. مخالفت با اسلام هرچند جرقههای مخالفت با احکام اسلام را در سراسر زندگی منوچهریان میتوان دید، اما اولین کار صریح و آشکار او در مخالفت با احکام اسلام، کتاب «انتقاد قوانین اساسی و مدنی و کیفری ایران از نظر حقوق زن» است. او در این کتاب، آشکارا به بعضی از احکام دین همانند ارث، ازدواج موقت، تعدّد زوجات، طلاق و حضانت. حمله کرده بود و همین مسئله موجب شد تا ناشران از چاپ آن خودداری کنند. حتی وقتی از پول شخصی خود خواست کتابش را در چاپخانه محقری در کوچه پس کوچههای ناصر خسرو به چاپ برساند، چاپخانهچی ابتدا قول داد هرچه سریعتر آن را چاپ کند، اما به محض آنکه از مفاد آن اطلاع حاصل کرد، تنها به این دلیل که کتاب او مخالف مذهب است، از ادامه چاپ آن امتناع ورزید. همین مسئله در مورد چاپخانه بعدی نیز تکرار شد؛ اما منوچهریان با استفاده از توان مالی بالایی که داشت، بالاخره توانست کتاب خود را چاپ کند. بازتاب منفی این کتاب در افکار عمومی به حدّی بود که حتی دستگاه حاکمه آنروز با آنکه در باطن موافق چنین افکاری بود، نتوانست افکار عمومی را نادیده بگیرد. بنابراین مهرانگیز را به وزارت فرهنگ آنروز احضار کردند. وزیر فرهنگ با ورود وی، ضمن اعلام موافقت صریح خود با نشر چنین کتابهایی علیه احکام اولیه اسلام، مراتب اعتراض علما و مقامات متدیّن را اعلام کرد و از او خواست که ناظر شرعیات وزارت را راضی کند. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، صص، 237 ـ 239. این کتاب مجدداً در سال 1342 از سوی سازمان داوطلبان حمایت از خانوده [با هزینه دولت] در دههزار نسخه، همزمان با کتاب دیگر او «وضع حقوقی زن در جهان» به چاپ رسید. همان. ص 243 و 253. دستگاه حاکمه در نشر این نوع افکار تسهیلات ویژهای در اختیار او میگذاشت، حتی برنامههای تلویزیونی برای نشر افکار او تشکیل میداد که بیشتر از کاباره «شکوفه نو» به نمایش گذاشته میشد. همان، ص 248. منوچهریان مدتی بعد دامنه کار خود را به سایر کشورهای اسلامی گسترش داد و با هدف تغییر قوانین متخذ از فقه اسلامی به مصوبات به اصطلاح سازمان ملل، مصوبات متعدد آن سازمان را به فارسی ترجمه کرد و آنها را در ده هزار نسخه چاپ و تکثیر نمودند و سپس در نقاط گوناگون جهان اسلام توزیع کردند . از این تعداد، هفت هزار نسخه در ایران (بین دانشجویان حقوق و علوم اجتماعی ، دانش آموزان دوره متوسطه ، استادان و دبیران مدارس)، هزار نسخه در افغانستان (بین جمعیتهای زنان و دانشجویان کابل) و تعدادی در کراچی پاکستان (در سمینار حقوق زن در کراچی) توزیع شد. علاوه بر اینها، منوچهریان خود چاپ پنج هزار نسخه از «طرح اصلاح قانون خانواده» را برای ارسال به کشورهایی که قانون خانواده آنها برگرفته از فقه اسلامی بود، به عهده گرفت. همان، ص 175. او در توجیه اقدامات خود، قائل بود که: «احکام مادی و دنیوی، تغییر پذیر است ، سیر تکامل وجدان انسانیت امروز نمیپذیرد که ما دست دزد را ببریم ... اگر تعدّد زوجات را با برده فروشی مقایسه کردیم، برای آنکه در هر دو روح قرآن با الغای آنها موافق بودهاست». مهرانگیز منوچهریان، انتقاد قوانین اساسی و مدنی و کیفری ایران از نظر حقوق زن، سازمان داوطلبان حمایت خانواده، 1342، ص114 ـ 116. اما او هیچگاه روشن نکرد که چگونه روح قرآن موافق تساوی در ارث زن و مرد، پسر و دختر است، یا چگونه روح قرآن بریدن دست دزد و همچنین چند همسری را ممنوع دانسته است؛ در حالی که صریح کلمات قرآن، خلاف سخنان وی میباشد. مخالفت منوچهریان با احکام اسلامی، با درخواست ارائه طرح پیشنهادی قانون خانواده ـ با عنوان «طرح قانون خانواده بر مبنای اصل تساوی حقوق زن و مرد» که در اردیبهشت 1343 در شمارههای 363، 364، 365 و 366 مجله «اطلاعات بانوان» مجله اطلاعات بانوان، از نشریات دولتی و زیر مجموعه ای از روزنامه اطلاعات بود. منتشر شد ـ به مجلس سنا به اوج خود رسید. مهرانگیز تأکید کرد که این طرح با الهام از گزارش دبیر کل سازمان ملل درباره حقوق زن نوشته شده است. مجله اطلاعات بانوان، ش 363، 14 اردیبهشت 1343. اصرار منوچهریان در تصویب قوانین سکولار غرب در ایران، نشان دهنده وابستگی فکری و احیاناً مالی او به آن سازمان است. چاپ این طرح، مخالفت گسترده علما، مردم و تعطیلی بازار را بهدنبال داشت، بهطوری که چهار روز پس از انتشار خبر، یعنی دوم تیر 1343 روزنامه اطلاعات به نقل از وزیر دادگستری وقت نوشت: «قانون مدنی ایران تغییر نمیکند». این روزنامه در خصوص طرح خانم منوچهریان گفت: «... مقاله مزبور صرفاً حاصل مطالعه شخصی نگارنده آن است.» روزنامه اطلاعات، ش 11429، 2 تیر 1343. مخالفت افکار عمومی به حدّی بود که مجله «اطلاعات بانوان» در شماره 371 دوشنبه 7 تیر 1343 نوشت: سلسله مقالات مزبور تنها به این دلیل در مجله درج شده تا مورد قضاوت و اظهار نظر دانشمندان مخصوصاً فضلا و صاحب نظران قرار گیرد. مجله اطلاعات بانوان، ش 371 ، دوشنبه 7 تیر 1343. واکنش مراجع دینی و مخالفت افکار عمومی باعث شد که منوچهریان نتواند نظر مثبت حداقل (پانزده) نفر از نمایندگان را برای ارائه طرح در مجلس جلب کند. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 256. اگر چه طرح خانم منوچهریان ره به جایی نبرد و مانند بعضی از طرحهای دیگر او به بایگانی سپرده شد، همان، ص 271. اما مجلس با الهام از طرح او، طرح دیگری را که به مراتب رقیقتر بود، تصویب کرد و مجلس سنا نیز به آن رأی اعتماد داد. این طرح اگر چه بسیار تعدیل شده بود، ولی باز با احکام اسلام تضادهای آشکاری داشت، بهطوری که مخالفت گسترده علما و متدیّنین را در پی داشت و حتی امام خمینی(ره) در تبعید نیز با آن به مخالفت برخاست. قسمتی از اعلامیه امام(ره) چنین است: «قانونی که اخیراً توسط مجلس غیر قانونی تحت نام قانون حمایت از خانواده به منظور نابودی زندگی خانواده مسلمان تصویب شده است، علیه اسلام است، و هم صادر کنندگان و هم اجرا کنندگان این قانون، در برابر شریعت گناهکارند.» صحیفه امام، ص 314. از دیگر موارد مخالفت صریح او با احکام اسلامی در کتابهای وی، موارد زیر را میتوان برشمرد: به مسخره گرفتن ممنوعیت ازدواج با دختر برادرزن یا دختر خواهر زن، مهرانگیز منوچهریان، نابرابریهای حقوقی زن و مرد درایران و راه اصلاح آن، ص 20 . مخالفت با استفاده از محلل برای حلال شدن زنی که سه مرتبه متوالی از شوهرش طلاق گرفته، مخالفت با قانون ممنوعیت ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، همان، ص 22 و 23. مخالفت صریح با قانون تعدّد زوجات، همان، ص 36. مخالفت صریح با ازدواج موقت، همان، ص 40. مخالفت صریح با مهریه زن، همان، ص 43. انتقاد از وظایفی که اسلام برای هریک از زن و شوهر در خانواده قرار داده، همان، ص 45 ـ 46. مخالفت با قانون طلاق، همان، ص 120. مخالفت با قانون عده طلاق یا وفات، همان، ص 122 ـ 123. مخالفت با حق حضانت پدر، همان، 144. مخالفت با قانون ارث، همان، ص 154. مخالفت شدید با قوانین جزایی اسلام، همان، ص 166 ـ 180. مخالفت با قانون ولایت پدر یا جد پدری، همان، ص 127. او درباره فقه اسلامی مطالب بسیار تندی دارد، در جایی مینویسد: «باید ادغان داشت که فقه اسلامی برای ارضای احتیاجات امروزی دنیا، کافی نیست.» همان، ص 155. سرانجام منوچهریان اگر مهرانگیز در تمام عمر کوشید تسلیم نشود و زیر بار هیچ زوری نرود، به تدریج تسلیم بیماری و مرگ شد و چند ماه قبل از مرگش تعادلش را از دست داده بود و نمیتوانست خوب راه برود. او به طرز عجیبی حاضر نبود بگوید من نمیتوانم راه بروم؛ مثلاً وقتی میخواست با کسی از پلهها پایین برود، میگفت: دستت را به من بده برویم پایین و حاضر نبود که بگوید: دست مرا بگیر با هم پایین برویم. نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 371. وی در وصیت نامهاش خطاب به شیرین و دختر خواهرش مینا نوشته بود: «جسد مرا لااقل 24 ساعت بعد از فوت به خاک بسپارند و اگر نخواهند مرا در منزل نگهدارند، در مسجد نگذارند و در مراسمم بدون روضه خوانی اگر فرد خوش صدایی حاضرین را مشغول کند و وسایل پذیرایی از قبیل شیرینی و ساندویچ لقمهای باشد، بد نیست. اسناد و مدارک شخصی منوچهریان؛ نقل از: نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، همان، ص 372. او حتی درآخرین لحظات زندگی خود دست از دشمنی علیه دین بر نداشت. او در روزهای آخر عمر، حافظه و تعادل فکری اش را از دست داده بود. وی در چهارده تیر ماه 1379 در گذشت. همان، ص 372 ـ 373.