زنان از زمین ارث میبرند
آرشیو
چکیده
نویسنده ضمن معرفی مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی دربارهی ارث بری زنان از تمام اموال شوهر و این که در صورتی که زن تنها وراثِ شوهر باشد تمامی اموالِ او را به ارث میبرد؛ با استناد به برخی نظرات و دیدگاهها در این زمینه به دفاع از اینِ مصوبه پرداخته است نمایندگان مجلس ششم با اصلاح مواد 924 و 949 قانون مدنی و حذف مواد 947 و 941 همین قانون تصویب کردند که زوج یا زوجه از تمام اموال یکدیگر اعم از منقول و یا غیر منقول ارث خواهند برد و در صورتی که هر کدام از زوجین فوت کنند و هیچ وارث دیگری نباشد، تمام اموال متوفی به همسر وی میرسد.» ماجرای اصلاح و تصویب مصوبات جدید در مجلس از حدود 9 ماه پیش آغاز شد.که ادامه ماجرا را در این نوشتارپی می گیریم.متن
نویسنده ضمن معرفی مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی دربارهی ارث بری زنان از تمام اموال شوهر و این که در صورتی که زن تنها وراثِ شوهر باشد تمامی اموالِ او را به ارث میبرد؛ با استناد به برخی نظرات و دیدگاهها در این زمینه به دفاع از اینِ مصوبه پرداخته است نمایندگان مجلس ششم با اصلاح مواد 924 و 949 قانون مدنی و حذف مواد 947 و 941 همین قانون تصویب کردند که زوج یا زوجه از تمام اموال یکدیگر اعم از منقول و یا غیر منقول ارث خواهند برد و در صورتی که هر کدام از زوجین فوت کنند و هیچ وارث دیگری نباشد، تمام اموال متوفی به همسر وی میرسد.» ماجرای اصلاح و تصویب مصوبات جدید در مجلس از حدود 9 ماه پیش آغاز شد. 15 نماینده مجلس که در شهریور سال 82، طرح اصلاح موادی از قانون مدنی را امضا کردند، صفحه اول طرح خود را به ذکر دلایل ارائه این طرح اختصاص دادند: «قرآن کریم در خصوص سهمالارث زوجین در آیه 12 سوره نساء میفرماید: «اگر زنانتان فرزندی نداشت پس از انجام وصیتی که کردهاند و پس از پرداخت دین آنها، نصف میراث آنان مال شما هست و اگر فرزندی داشتند یک چهارم آن و اگر شما را فرزندی نبود پس از انجام وصیتی که کردهاید و پس از پرداخت وام هایتان یک چهارم میراثتان از آن زنانتان است و اگر دارای فرزندی بودید یک هشتم آن...». آنها که طرح اصلاح موادی از قانون مدنی در زمینه ارث زنان را تنظیم و به مجلس ارائه کرده و برای تصویب یک فوریت آن تلاش میکردند، میگفتند: «توجه به عبارت دقیق آیه فوق مشخص میسازد که زن از تمام ثروتی که از شوهرش باقی مانده است، ارث میبرد و وراثت او از ماترک مقید به هیچ قید و شرطی نیست، همانطور که وراثت شوهر از زن هم قید و شرطی ندارد. قانون مدنی ایران در مورد سهم الارث زواج از نص صریح قرآن کریم تبعیت کرده است ولی در مورد سهم الارث زوجه اعلام داشته که زن از زمین ارث نمیبرد. به این ترتیب بدون هیچ گونه مجوز عقلی و شرعی، تبعیض بر زنان رفته و این قشر از حقوق حقه خود محروم شدهاند.» بر اساس ماده 946 قانون مدنی که مورد اصلاح نمایندگان قرار گرفت اگر مردی تنها مالک زمین باشد، حتی اگر این مقدار بالغ بر چندین هکتار شود و چیز دیگری از او به عنوان ماترک باقی نماند، زن هیچ سهمی از اموال شوهر نخواهد برد. این وضعیت نابرابر میان مردان و زنان در موضوع ارث در دیگر مواد قانون مدنی نیز وجود داشت. مرتضی احمدی وکیل دعاوی و حقوق دان میگوید: «طبق ماده 947 قانونی مدنی زوجه از قیمت ابنیه و اشجار ارث میبرد و نه از عین (خود) آنها در واقع قانون در این ماده مقرر داشته که با حذف ارزش معاملاتی زمین اموال مذکور در ابتدا فروخته شده و بعد از قیمت فروش آنها سهم الارث زن پرداخت شود. بر اساس ماده 949 قانون مدنی نیز در صورت نبودن هیچ وارث دیگری غیر از زوجه، شوهر تمام ترکه زن متوفای خود را بر میبرد ولیکن زن فقط نصیب خود را خواهد برد و بقیه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده 866 خواهد بود که طبق آن تصمیمگیری در مورد اموال متوفای بلاصاحب با ولی امر خواهد بود». نمایندگان پیشنهاد دهنده طرح معتقد بودند علاوه بر قید و شرطی که قانون مدنی بر نوع ارث زن و مرد گذاشته است، در مورد میزان آن هم در قانون به نحوی عمل شده که مردان بیش از آنچه در نص صریح قرآن به آن اشاره شده ارث میبرند و زنان کمتر از آنچه در قرآن پیش بینی شده است. دکتر مرتضی احمدی وکیل و حقوق دان در این باره میگوید: «در آیهای که مبنای طرح نمایندگان قرار گرفته، تصریح شده که در صورت بلاوارث بودن زن، مرد نیمی از اموال او را به ارث میبرد، در حالی که بر طبق ماده 949 قانون مدنی (قبل از اصلاح) زوج همه اموال زوجه بلاوارث خود را میبرد. در مورد زنانی که در قرآن آمده در صورت بلا وارث بودن شوهر، زوجه یک چهارم اموال او را به ارث ببرد در ماده 949 آمده که زن فقط نصیب اموال خود را خواهد برد و بقیه ترکه در حکم اموال اشخاص بلاوارث است.» در واقع نمایندگانی که در مجلس به اصلاح موادی از قانون مدنی در مورد ارث رأی مثبت دادند، براین اعتقادند که در برابر حق مردان برای تصرف تمام ارث همسر متوفای بلاوارث خود، زنان نیز مالک تمام اموال همسر متوفای بلاوارث شوند. یکی از نمایندگان مخالفِ این طرح میگوید: «طرح ارائه شده به مجلس بر اساس ادبیات فقهی و حقوقی تنظیم نشده و بر خلاف فتاوی مشهور فقها است.» اما موافقان میگویند: بر اساس نظر بعضی فقها زنان میتوانند از زمین نیز ارث ببرند، لذا اگر تا کنون بر اثر قانون به زنان ظلم شده و آنها از حقوق خود محروم شدهاند، باید از آنها رفع ظلم بشود.» یکی از موافقان طرح در باره ریشه یابی قانونی طرح میگوید: «در زمان شیخ مفید که همزمان با غیبت صغرای امام زمان (عج) بود، گفته میشد که اموال مرد با کیفیت یاد شده متعلق به امام معصوم است. ولی در حال حاضر ما امام معصومی نداریم از طرفی چه ضرورتی وجوددارد با این همه پول نفت و مالیات درآمدهای دولتی، اموال یک زن بینوا را هم بگیریم؟» بسیاری از علما معتقدند که احکام مدنی اسلام حالت ثبات و جاودانگی ندارد و دست دولت اسلامی در تغییر آنها به نفع مصالح مسلمین باز است. حجت الاسلام فاضل میبدی معتقد است: «مسائل ارث مثل مسائل عبادی از جمله نماز و روزه نیست. از مسائل مدنی است و دولت اسلامی میتواند آن بخش از دستورات غیر قرآنی را در صورت ضرورت این قوانین بر حسب مصالح مسلمین تغییر بدهد. این طور نیست که اگر یک حکم فقهی در 1200 سال یا بیشتر در مورد ارث صادر شده یا روایتی صادر شده، ملزم باشیم، همان حکم فقهی را در مورد مسائل مدنی اجرا کنیم، در مورد ارث نیز در خود قرآن نیامده که زن از زمین ارث نمیبرد. نظر قرآن همان است که در آیه 12 سوره نسا مطرح شده که اگر زن فرزندی نداشته یک چهارم و اگر اولادی داشت یک هشتم اموال مرد را ارث میبرد. اما این که زن از زمین ارث ببرد یا خیر، میان فقها اختلاف نظر هست. اگر شورای نگهبان بخواهد به اکثر فقهای سلف و سنتی استناد کند، میتواند این مصوبه را خلاف شرع قلمداد کند ولی شارغ مقدس اسلام دست فقها را در امثال این امور بازگذاشته است. اگر در این زمان احساس شود که در مسأله ارث حق زنان پایمال میشود، فقها میتوانند حکمی را که بر اساس عدالت است در مورد زنان اجرا کنند.» طبق شرع، نفقه زنان سرپرست خانوار را باید پدر، همسر یا حکومت پرداخت کند. در نبود همسر، حکومت وظیفه پرداخت نفقه را بر عهده دارد. اما حکومت عملاً تنها میتواند بخش کوچکی از هزینههای این زنان را بپردازد. موافقان با اصلاح قوانین مدنی در مورد ارث معتقدند که با سهم بردن زن از اموال منقول و غیر منقول مرد، مشکلات بسیاری از زنان سرپرست خانوار بر طرف میشود. در حالی که اکرم مصوری منش نماینده اصفهان در مجلس ششم محروم بودن زن از اموال غیر منقول را به روابط قبیلهای زمانهای گذشته مرتبط میداند و میگوید: در آن زمان وقتی مردی فوت میکرد بنابر رسوم قبیلگی زن به خانه پدرش برمی گشت و اگر از زمین ارث میبرد میتوانست منشأ مشکلاتی برای زندگی قبیلهای باشد. «حجتالاسلام فاضل میبدی» از بعد دیگری قضیه را مورد بررسی قرار میدهد: ممکن است زمین در 1400 سال پیش در عربستان هیچ ارزشی نداشته و آنچه با ارزش بوده، درخت و بنا و اشجار آن بوده است. ولی الآن که زمین ارزشمند است، مسأله فرق میکند. معقول نیست که یک زنی را مادام العمر از ارث محروم کنیم چون از شوهرش غیر از زمین، اموال دیگری باقی نمانده است.» در خانوادههای ایرانی هیچگاه زن، همپای مرد در حوزههای تصمیمگیری سهیم نبوده، اموال و مایملک خانواده نظیر خانه، اتومبیل، زمین، تلفن و... حتی اگر زن نیز به دلیل اشتغال و داشتن منبع درآمد مستقل در خرید آنها سهیم باشد، معمولاً به نام مرد است و چه بسا در بسیاری از خانوادهها طرح مسائلی از قبیل به نام کردن بخشی از اموال به نام زن، کاری غیر ارزشی و از روی حرص و زیادهخواهی زن تلقی میشود. مهناز امیریان، جامعهشناس و مدرس دانشگاه میگوید: «البته این مسأله با توجه به بافت مردسالار خانوادههای ایرانی چندان هم عجیب نیست. هرچند در سالهای اخیر تغییراتی شده و بعضی از مردان بدون توجه به قانون، اموال خود را به تساوی بین فرزندان دختر و پسر تقسیم میکنند و یا اقدام به تقسیم دارایی و اموال خانواده به طور عادلانه بین خود و همسرانشان میکنند، اما این مسأله هنوز عمومیت ندارد. بنابراین قانونگذار میتواند با تصویب قوانین مناسب شرایط روز به تسریع این تغییرات اجتماعی نیز کمک کند. نکته قابل تأمل این است که اگر زن و مرد در کنار یکدیگر و با کمک هم اقدام به تأمین معاش و رفع مایحتاج و افزودن بر دارایی خانواده میکنند، چرا وقتی حرف از ثبت بخشی از اموال و آنچه در طول زندگی مشترک به دست آمده به نام زنان میشود، قانون سکوت میکند و در عرف نیز فقط مردان صاحب حق و شایسته شناخته شده و سهم زنان براحتی نادیده گرفته میشود.» اهمیت تغییر در قوانین مدنی پیرامون ارث از این جهت است که درصد بسیاری از زنان خانهدار بوده و فاقد شغلیاند که به واسطه آن منبع کسب و درآمدی داشته باشند این گروه از زنان بعد از فوت همسر، معمولاً در وضعیت مالی و عاطفی دشواری قرار میگیرند که میتوان با تغییراتی در قوانین موجود ترتیبی داد تا مشکلات زنان بعد از فوت همسر به حداقل برسد. بهویژه آن که آنها اغلب باید سرپرستی و اداره خانواده را نیز به عهده بگیرند، آیا نباید نسبت به وضعیت آینده خود خوشبین باشند. زن پس از فوت همسر خود، استقلال اقتصادی را از دست داده و محتاج دیگران اعم از دولت و فرزندان و یا اقوام و خویشان خود خواهد شد و در جایی که تنها وارث شوهر محسوب میشود باید سه چهارم ارث را به خزانه دولت بریزد و بعداً دولت همین پول را به عنوان کمک به زن بدهد.» بسیاری از موافقان مصوبات جدید مجلس معتقدند که حضور اجتماعی زنان و فعالیتهای اقتصادی آنها نسبت به گذشته بیشتر شده است و زن نیز پا به پای مرد کار و فعالیت میکند، بنابراین چرا نباید همانند او سهمی یکسان از دارایی و درآمدی که از خانواده باقی میماند، داشته باشد؟! در حاشیه: روش و رویه عقلایی بشر در طول تاریخ همواره بر این بوده است که در مسائل مهم و اساسی، دیدگاههای کارشناسان و خبرگان رشتههای مختلف را بررسی کرده و آنچه را اکثریت و قاطبه کارشناسان تأیید مینمایند مبنای عمل قرار میدهند. ترجیح دادن نظر یک یا دو کارشناس بر نظرِ عموم و اکثریت کارشناسان یک حوزه تخصصی از نظر همه عقلای عالم مذموم و خطاست. از همین رو اگر قانون گذاران و برنامهریزان کشور میکوشند تا بر اساس آموزههای اسلامی قانونگذاری و برنامهریزی کنند سزاوار است در هر مسأله، نظر کارشناسی قاطبهی فقهای معاصر شیعه را حتی الامکان مبنا قرار دهند بنابراین تکیه بر نظر یک یا دو فقیه، بر خلاف روش عقلایی است. نویسنده گفته است «بسیاری از علما معتقدند احکام مدنی اسلام حالت ثبات و جاودانگی ندارد و دست دولت اسلامی در تغییر آنها به نفع مصالح مسلمین باز است». علمایی که وی از آنها یاد میکند چه کسانی اند و در کدام کتاب معتبر فقهی چنین ادعایی کردهاند؟ برعکس میتوان گفت تمامی فقهای شیعه معتقدند احکام مدنی اسلام ثابت و جاودانهاند در این خصوص و تفاوتی میان احکام مدنی و احکام عبادی اسلام نیست. و حکومت نیز هرگز نمیتواند احکام مدنی اسلام را تغییر دهد بلکه میتواند موقتاً و بر اساس ضرورت و مصلحت، در شرایط خاصی، تغییراتی را در احکام مدنی اسلام اعمال نماید. اما این مسأله نه از آن جهت است که احکام مدنی اسلام ثبات ندارند بلکه از باب اختیارات خاص حکومت و مصلحت جامعه اسلامی است. به هر حال روایت معروف پیامبر که فرمودهاند حلال محمد حلال است تا روز قیامت و حرام او حرام است تا قیامت، اختصاص به احکام عبادی اسلام ندارد بلکه احکام مدنی اسلام را نیز شامل میشود. ظاهراً مراد نویسنده از برخی علمای اسلام، برخی از روحانیون متأثر از جریانِ دگراندیشی و نو اندیشی معاصر است که هیچیک از آنان در جامعه علمی و کارشناسی حوزههای علمیه، به عنوان صاحبنظر در احکام اسلامی پذیرفته نیستند. از مهمترین وصایای پیامبر اسلام به مسلمانان در طول تاریخ این بوده است که اگر میخواهند هرگز دچار گمراهی نشوند، قرآن و اهل بیت پیامبر را از یکدیگر جدا نکنند یعنی در فهم دین و عمل به آن میان قرآن و سنت معصومین جدایی نیفکنند و بر همین اساس در مکتب تشیع، سنت یکی از مهمترین منابع احکام اسلامی است. با این همه متاسفانه جامعه ما امروزه مواجه با کسانی است که در فهم احکام دینی تنها بر قرآن تکیه میکنند و هر آنچه را در قرآن نیامده باشد مورد تردید قرار میدهند. کسانی که اندک آشنایی با احکام اسلامی و منابع آنها داشته باشند میدانند که بخش عظیمی از احکامِ فقهی شیعه تنها مبتنی بر سنت است و سنت مهمترین منبع برای تفسیر و بیانِ کلیاتی است که در قرآن آمده است و کلیاتِ بیان شده در قرآن را به صورتِ جزئی بیان نموده است. شعار حَشبُنا کتاب اللَّه که در صدور اسلام برای دور ساختن مردم از سنت پیامبر و اهل بیت مطرح گشت متأسفانه امروزه در لباس روشنفکری در جامعه مطرح میشود. از ادعاهای عجیبی که در این نوشته نقل شده است. این است که در زمان شیخ مفید که همزمان با غیبت صغرای امام زمان(عج) بود گفته میشد که اموال مرد با کیفیتِ یاد شده متعلق به امام معصوم است و ما در حال حاضر، امام معصومی نداریم. گمان میرود گوینده این سخن به شدت با فضای فقه و احکام اسلامی شیعه بیگانه است چراکه فقهای پس از شیخ مفید تا امروز نیز همین فتوا را دادهاند، چرا که امام معصوم(ع) مظهر حکومتِ اسلامی است و این گونه اموال صرفِ نیازهای حکومت میشود پس در زمان حاضر نیز در اختیار حکومت اسلامی قرار میگیرد. این مسأله را نیز نباید از نظر دور داشت که در گذشته به ویژه در صدر اسلام شمار زنان بیسرپرست بسیار اندک بود چرا که زنان در صورتِ از دست دادن همسر نیز بلافاصله ازدواج میکردند و فرهنگ جامعه، تنها زیستن را برای زنان بر نمیتابید امّا امروزه که شاید بتوان گفت وضعیت کاملاً برعکس شده و زنان پس از جدایی یا از دست دادن همسر، امکان ازدواج ندارند، لازم است حکومت و دولت اسلامی تدبیری جدی برای تأمین زندگی اینگونه افراد بیندیشد و بر اساس قانون اساسی، زنان سرپرست خانواده و یا بیسرپرست را مورد حمایت و توجه قرار دهد