نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

چکیده

متن

سالها پیش، امیرمؤ‌منان(ع) بر سست‌ عنصری‌ و ناتوانی‌ خواص‌ در دفاع‌ از حق‌ شورید و جسارت‌ و پافشاری‌ دشمن‌ را بر انگاره‌های‌ پوچ‌ و باطل‌ ستود. خلق‌ و خوی‌ مذمومی‌ که‌ در نهایت‌ به‌ عقب‌ نشینی‌ سپاه‌ حق، پیشروی‌ دشمن‌ و چیرگی‌ آنها بر سرزمین‌های‌ اسلامی‌ و یغمای‌ حیثیت، ناموس‌ و اموال‌ مسلمانان‌ انجامید: وَ انّی‌ لَاَظُنُّ ان‌ هؤ‌لاء القوم‌ سُیدالون‌ منکم‌ باجتماعهم‌ علی‌ باطلهم‌ و تفّرقکم‌ عن‌ حقّکم» صبحی‌ صالح‌، نهج‌‏البلاغه‌، خطبه‌ بی‌جهت‌ نیست‌ که‌ آن‌حضرت‌ یاران‌ مرعوب‌ و سست‌ اراده‌ را مکرراً سرزنش‌ و نفرین‌ کرد: «فیا عجباً! عجباً!، واللّه‌ یمیت‌ القلب‌ و یجلب‌ الهمّ من‌ اجتماع‌ هؤ‌لاء القوم‌ علی‌ باطلهم‌ و تفرقکم‌ عن‌ حقکم! فقبحاً لکم‌ و ترحاً... قاتلکم‌ الله، لقد مَلاءتم‌ قلبی‌ قیحاً... اللهم‌ انّی‌ مللتهم‌ و ملّونی‌ و سئمتهم‌ و سئمونی‌ فابدلنی‌ بهم‌ خیراً منهم‌ و ابدلهم‌ بی‌ شرّاً منّی» صبحی‌ صالح‌، نهج‌ البلاغه، 27 امروز نیز همان‌ زخم‌ کهنه‌ و تلخ، سر باز کرده‌ است. جوامع‌ غربی‌ به‌ رغم‌ فروپاشی‌ کانون‌ خانواده، سقط‌ جنین، کودکان‌ سر راهی، انحرافات‌ جنسی، ناهنجاریهای‌ اخلاقی، روسپی‌گری‌ و تجارت‌ فحشأ، رشد منفی‌ جمعیت‌ و بحران‌ نسل‌ که‌ همه‌ روزه‌ اخبار آن‌ در جهان‌ منتشر می‌شود امّا با غرور و جسارت‌ کامل‌ به‌ دفاع‌ از این‌ پیامدها و برون‌ دادها، پرداخته‌ و حتّی‌ آن‌ را لازمه‌ آزادی‌ زنان‌ و شادمانه‌ زیستن‌ آنها می‌دانند. میشل، آندره، پیام‌ یونسکو، شماره‌، 23 جالب‌تر آن‌ که‌ با برپایی‌ کنفرانس‌ها، تدوین‌ کنوانسیون‌ها و تبلیغات‌ گسترده‌ به‌ تحمیل‌ آن‌ بر دیگر ملل‌ و نحل‌ همت‌ گمارده‌اند. در این‌ روی‌ سکه، امّا جوامع‌ اسلامی‌ با تکیه‌ بر منبع‌ لایزال‌ وحی‌ و آموزه‌های‌ وحیانی، زمین‌ گیر شده‌ و با پیوستن‌ به‌ موج‌ فرهنگی‌ غرب، سنگرهای‌ ارزشی‌ خود را ـ از جمله‌ در مسائل‌ زنان‌ ـ یک‌ به‌ یک‌ به‌ فرهنگ‌ بیگانه‌ واگذار می‌کنند. البته‌ از بسیاری‌ از کشورهای‌ اسلامی‌ انتظاری‌ بیش‌ از این‌ نیست‌ چراکه‌ فقر شدید فرهنگی‌ و ظلم‌ و ستم‌هایی‌ که‌ حتّی‌ هم‌ اینک‌ بر جامعه‌ زنان‌ روا می‌دارند، آنها را در موضع‌ ضعف‌ قرار داده‌ است. امّا این‌ رویکرد حتی‌ در ضعیف‌ترین‌ شکل‌ آن، از ایران‌ اسلامی‌ پسندیده‌ نیست. ما در جهان‌ امروز، مدعی‌ غرب، فرهنگ‌ غربی‌ والگوها و مدل‌های‌ آنها هستیم‌ و در درون‌ مرزهای‌ فرهنگی‌ خود، به‌ یمن‌ اسلام‌ و انقلاب، به‌ الگوها و گزینه‌هایی‌ دست‌ یافته‌ایم‌ که‌ آثار و نتایج‌ حقیقی‌ و واقعی‌ آن،‌ جوامع‌ غربی‌ را به‌ حسرت‌ و سردرگمی‌ دچارکرده‌ است. به‌ یمن‌ همین‌ الگوها و گزینه‌های‌ نوین‌ است‌ که: ـ زنان‌ مسلمان‌ با رعایت‌ همه‌ شوون‌ و حریم‌های‌ اخلاقی، مؤ‌قرانه، در کنار همسر و خانواده‌ نقش‌های‌ بی‌ بدیلی‌ را در عرصه‌های‌ علمی، آموزشی، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌اند. حضور موثر و تعیین‌ کننده‌ زنان‌ مسلمان‌ بویژه‌ در عرصه‌های‌ علمی‌ و پژوهشی‌ و نهضت‌ نرم‌افزاری‌ با هیچ‌ یک‌ از برهه‌های‌ تاریخی‌ ایران‌ زمین‌ قابل‌ مقایسه‌ نیست‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ امروز حتی‌ زنان‌ غربی‌ به‌ الگوی‌ زن‌ مسلمان‌ گرایش‌ پیدا کرده‌اند. ـ جامعه دینی ما به ظهور خیل عظیمی از زنان سلحشور و فداکار مفتخر است که برای آرمان‌های مقدس دینی و انسانی همچون معنویت، عدالت، امنیت و آرامش جامعه، همسران و فرزندان خود را بی‌هیچ توقع و انتظاری، در راه خدا به مسلخ فرستادند. در سایه استواری و حمایت چنین همسران و مادرانی بود که مسؤولا‌ن نظام و فرماندهان نظامی، توفیق یافتند در آرامش تمام به مدیریت بحران و جنگ بپردازند. فرشته‌های زمینی که امروز جوامع فردگرای غرب بویژه آمریکا در روِیای داشتن آن‌ها همه‌گونه تدابیرتشویقی اتخاذ کرده‌اند اما با مرگ یک سرباز آمریکایی، نظم اجتماعی از سوی خانواده‌های سربازان متشنج و مختل می‌شود. ـ قلب‌ خانواده‌ هنوز در پیکره‌ ایران‌ اسلامی‌ می‌تپد و یگانه‌ شکل‌ مقبول‌ روابط‌ مشترک‌ است. ـ روابط‌ صمیمانه‌ خویشاوندی‌ به‌ سردی‌ و نابودی‌ نگراییده‌ است‌ و عامل‌ مهمی‌ در کاهش‌ بحران‌های‌ روانی‌ و عاطفی‌ است. جامعه‌ دینی‌ و مسلمان‌ ما با بحران‌های‌ بزرگ‌ جنسی‌ و اخلاقی‌ غرب‌ ـ همچون‌ سقط‌ جنین، کودکان‌ سرراهی، فروپاشی‌ خانواده، انحرافات‌ جنسی‌ و مهم‌تر رشد منفی‌ جمعیت‌ و نابودی‌ نسل‌ مواجه‌ نیست. با وجود این‌ دستاوردهای‌ سترگ، معنا ندارد که‌ در مقابل‌ مدل‌های‌ رنگ‌باخته‌ غربی،‌ کوچک‌ترین‌ کرنشی‌ صورت گیرد، چه‌ رسد به‌ این‌که‌ همه‌ساله‌ در گزارش‌های‌ رسمی، تقید به‌ الگوها و برنامه‌های‌ کشورهای‌ غربی‌ را اعلام‌ نماییم. ناگفته‌ نگذاریم‌ که‌ این‌ نوع‌ نگاه، دچار خوش‌بینی‌ مفرط‌ و ایده‌آلیستی‌ نیست‌ و بر نابسامانی‌ها و کاستی‌های‌ موجود اذعان‌ دارد امّا معتقد است‌ که‌ حجم‌ وسیع‌ تبلیغات‌ و جنگ‌ روانی‌ علیه‌ اسلام‌ و انقلاب‌ که‌ از طریق‌ برجسته‌سازی‌ و بزرگ‌ نمایی‌ مشکلات‌ پی‌گیری‌ می‌شود، موجب‌ نوعی‌ یک‌ سویه‌نگری، بدبینی، دلسردی‌ و نومیدی‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ویژه‌ در رسانه‌های‌ مکتوب‌ و مطبوعات‌ به‌ چشم‌ می‌خورد و همین‌ سرخوردگی‌ و نومیدی‌ زمینه‌ را برای‌ پذیرش‌ تدریجی‌ الگوها و مدل‌های‌ غربی‌ فراهم‌ آورده‌ است. بروز درد و ظهور علایم‌ بیماری‌ برای‌ هر تن‌ سالمی‌ قابل‌ پیش‌بینی‌ است‌ امّا توجه‌ افراطی‌ به‌ آنها نباید موجب‌ دلسردی‌ و نامیدی‌ از کل‌ پیکره‌ شود بلکه‌ باید با خویشتن‌ داری، تأمل‌ و برنامه‌ ریزی‌ به‌ درمان‌ و پیشگیری‌ آنها پرداخت. بهرحال‌ جامعه‌ دینی‌ ما "دوران‌ گذار فرهنگی" و جایگزینی‌ و تثبیت‌ فرهنگ‌ دینی‌ را می‌پیماید و دوران‌ گذار و انتقال‌ در هرجامعه‌ای‌ که‌ رخ‌ دهد، طبیعتاً با یکسری‌ کنش‌ها و تنش‌ها روبه‌رو است. هدف‌ جنگ‌ وسیع‌ تبلیغاتی‌ و روانی‌ نظام‌ نوین‌ جهانی‌ علیه انقلا‌ب آن‌ است‌ که‌ با تکرار، بزرگ‌ نمایی‌ و غیرطبیعی‌ جلوه‌ دادن‌ این‌ اختلالات‌ و معضلات، رقیب‌ جدی‌ جدید را از صحنه‌ خارج‌ کند و از این‌ طریق‌ و در مغالطه‌ای‌ آشکار، حقانیت‌ خود را اثبات‌ کند. ظاهراً و مع‌ الاسف، در این‌ مسیر کم‌ هم‌ موفق‌ نبوده‌ است‌ و این‌ همان‌ درد و خطری‌ است‌ که‌ نگارنده‌ را بر نگارش‌ این‌ چند سطر هشدار، تحریک‌ و تحریض‌ نمود. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ مشکلات‌ و معضلات‌ موجود در مقابل‌ آفتاب‌ دستاوردهای‌ بزرگ‌ اسلام‌ و انقلاب‌ مانند شاپرک‌هایی‌ هستند که‌ نمی‌تواند و نباید فرصت‌ خودنمایی‌ پیدا کنند چه‌ رسد به‌ اینکه‌ موجبات‌ شک‌ و تردید در وجود آفتاب‌ را فراهم‌ آورد. بیائید در شرائط‌ حساسی‌ که‌ جهان‌ معاصر آبستن‌ رویارویی‌ تمام‌ کفر در برابر اسلام‌ و انقلاب‌ اسلامی‌ است، از تکرار دوباره‌ تاریخ‌ جلوگیری‌ کنیم‌ و سستی‌ و مداهنه‌ در دفاع‌ از حق‌ را بار دیگر تجربه‌ نکنیم، به‌ داشته‌ هایمان‌ ایمان‌ آوریم‌ و آنها را آگاهانه‌ و مؤ‌منانه‌ پاس‌ داریم‌ و با اعتقاد و جسارت‌ کامل‌ به‌ معرفی‌ و دفاع‌ از آن‌ در مقابل‌ گزینه‌های‌ رو به‌ افول‌ غرب‌ بپردازیم. بی‌ شک‌ برای‌ تحقق‌ این‌ مهم، توجه‌ به‌ چند نکته‌ اساسی، ضروری‌ است: 1 ـ اطلاع‌ رسانی‌ امید بخش‌ جایگاه‌ ممتاز زنان‌ در آموزه‌های‌ دینی‌ و نقش‌ موثر آنان‌ در پیروزی‌ و استمرار انقلاب‌ اسلا‌می‌ موجب‌ شده‌ است‌ که‌ در طول دو دهه‌ گذشته، تلاش‌های‌ ارزشمندی‌ برای‌ بهبود وضعیت‌ زنان‌ در جمهوری‌ اسلامی‌ صورت‌ گیرد. این‌ تلاش‌ها در عرصه‌های‌ مختلف‌ (اقتصادی، سیاسی، علمی، آموزشی، فرهنگی، هنری‌ و ورزشی) دستاوردهای‌ بزرگی‌ را به‌ همراه‌ داشته‌ است‌ که‌ قابل‌ قیاس‌ با هیچ‌ یک‌ از دوره‌های‌ تاریخی‌ نیست. بازگویی، بازخوانی‌ و اعلام‌ مکرر این‌ گونه‌ موفقیت‌ها، ضمن‌ این‌ که‌ شکر نعمت‌ و تعظیم‌ شعائر الهی‌ محسوب‌ می‌شود، نوعی‌ تقدیر و قدردانی‌ از مجاهدت‌های‌ خاموش‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و موجبات‌ امیدواری‌ افکار عمومی‌ به‌ آینده‌ای‌ روشن‌ را فراهم‌ می‌کند. اشخاص‌ حقیقی‌ و حقوقی‌ فعّال‌ در موضوع‌ زنان، به‌ بهانه‌ اختلاف‌ سلیقه‌ و نقد و انتقاد، نمی‌توانند و نباید به‌ تخریب‌ یکدیگر، نادیده‌انگاری‌ موفقیت‌ها و بزرگ‌ نمایی‌ اشکالات‌ و معایب‌ همدیگر بپردازند. این‌ رویه‌ ناصواب‌، که‌ با عنوان‌ "تشییع‌ فاحشه" مورد مذمت‌ شدید قرآن‌ قرار گرفته‌ است، اطلاع‌ رسانی‌ را از مسیر مثبت‌ و امیدبخش‌ به‌ میدانی‌ برای‌ تاخت‌ و تاز بدبینی‌ها و بدگویی‌ها تبدیل‌ می‌کند. نتیجه‌ای‌ که‌ از ورای‌ این‌ مباحث‌ و اطلاع‌رسانی‌ منفی‌ عاید افکار عمومی‌ می‌شود، سرخوردگی‌ و ناامیدی‌ از آینده‌ است. بنابر آن‌چه‌ گذشت‌ رویه‌ اطلاع‌ رسانی‌ در رسانه‌های‌ مکتوب‌ و غیر مکتوب‌ باید مورد بازشناسی‌ و تغییر قرار گرفته‌ و موسسات‌ و نهادهای‌ فعّال‌ در موضوع‌ زنان‌ از هم‌ اکنون، متعهد شوند که‌ در جهت‌ تبدیل‌ اطلاع‌ رسانی‌ منفی‌ به‌ اخبار مثبت، واقعی‌ و امید بخش‌ گام‌ بردارند. 2 ـ بازگشت‌ به‌ خویشتن‌ با گذشت‌ بیست‌ و ن سال‌ از انقلاب‌ اسلامی، هنوز متون‌ اسلامی‌ ـ و هم‌ فرهنگ‌ و خرده‌ فرهنگ‌های‌ ایرانی‌ ـ مورد کاوش‌ تخصصی‌ دقیق، عمیق‌ و جامع‌ در همهِ‌ زمینه‌ها ـ و از جمله‌ مباحث‌ زنان‌ ـ قرار نگرفته‌ است‌ و از ارایه‌ الگویی‌ عینی‌ و راهبردی‌ محروم‌ بوده‌ایم. اظهار نظرهای‌ رسمی‌ و غیر رسمی‌ هم‌ که‌ در مباحث‌ زنان‌ صورت‌ می‌گیرد، اصولاً مستند به‌ دین‌ ژوهی و بررسی‌ روشمند منابع‌ و متون‌ دینی‌ نیست‌. برداشت‌ها و استحسانات‌ سطحی‌ و عامیانهِ‌ دینی‌ و مسامحه‌ در ارایه‌ الگویی‌ مستند از زن‌ مسلمان، موج‌ گسترش‌ اظهار نظرهای‌ غیر کارشناسی، سلیقه‌ای‌ و کاملاً متعارض‌ به‌ نام‌ اسلام‌ در فضای‌ فرهنگی‌ جامعهِ‌ ما شده‌ است. بنابراین‌ در وضعیت‌ کنونی، سازماندهی‌ مطالعات‌ کارشناسی‌ در متون‌ دینی‌ به‌ منظور ارایه‌ الگویی‌ جامع‌ و راهبردی‌ از زن‌ مسلمان‌ در عصر حاضر، از سیاست‌های‌ راهبردی‌ نظام‌ و جامعهِ‌ زنان‌ محسوب‌ می‌شود. در غیر این‌ صورت، ارتباط‌ متقابلِ فرهنگی‌ معنا و مفهومی‌ نخواهد داشت‌ و نمایندگان‌ و نخبگان‌ فرهنگی‌ ما در مجامع‌ بین‌المللی‌ به‌ یک‌ شنوندهِ‌ خوب‌ و عنصر تأثیرپذیر تبدیل‌ خواهند شد (مشکلی‌ که‌ اکنون‌ با آن‌ مواجه‌ هستیم.) برای‌ ارایه‌ الگویی‌ مطلوب‌ از زن‌ معاصر، افزون‌ بر آگاهی‌ دقیق‌ از الگوهای‌ رایج‌ جهانی، دو نوع‌ دانش‌ و آگاهی‌ دیگر لازم‌ و ضروری‌ است: یکی، آگاهی‌ دقیق‌ از هویت‌ و میراث‌های‌ فرهنگی‌ ایران‌ زمین‌ و آشنایی‌ با پشتوانه‌ها و ضرورت‌های‌ تاریخی‌ و کارکردی‌ آن‌ها؛ دیگری، توانایی‌ علمی‌ بر ارجاع‌ الگوها و مسائل‌ روز زنان‌ به‌ منابع‌ دینی‌ و قدرت‌ استنباط‌ و استخراج‌ احکام‌ از آنها. از کارشناسان‌ سکولار که‌ بگذریم، اندیشمندان‌ مسلمانی‌ که‌ به‌ پیوند وثیق‌ دین‌ با سیاست‌ و زندگی‌ اجتماع‌ معتقدند، نمی‌توانند، مانند سکولارها با تکیه‌ به‌ استحسانات‌ ذهنی‌ و بدون‌ توجه‌ و آگاهی‌ از منابع‌ دینی‌ در مسائل‌ اجتماعی‌ و فرهنگی، موضعی‌ را اتخاذ یا اعلام‌ کنند. آن‌ها به‌ عنوان‌ دینداران‌ واقعی، که‌ به‌ اسرار حکمت‌آمیز و نهفتهِ‌ احکام‌ دینی‌ در گسترهِ‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ ایمان‌ دارند، به‌ حکم‌ عقل‌ و شرع‌ وظیفه‌ دارند پس‌ از شناخت‌ دقیق‌ موضوعات‌ و مسائل‌ جدید اجتماعی‌ (مسائل‌ مستحدثه)، برای‌ شناخت‌ و استخراج‌ احکام‌ دینی‌ به‌ متون‌ دینی‌ مراجعه‌ کنند. 3 ـ جسارت‌ و شجاعت‌ در دفاع‌ از باورها و ارزش‌ها رویارویی‌ با سنت‌ها و ارزش‌های‌ همگانی‌ و نقد آن‌ها، علاوه‌ بر دانش‌ و آگاهی، به‌ جسارت‌ و شهامت‌ علمی‌ نیازمند است. یکی‌ از ویژگی‌های‌ برجستهِ‌ رهبران‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ جهان، اعتماد به‌ نفس‌ و قدرت‌ شگرف‌ آن‌ها در رویارویی‌ با سنت‌های‌ همگانی‌ بوده‌ است. فقدان‌ این‌ روحیه، موجب‌ رفتارهای‌ توده‌ وار و همنوایی‌ با ارزش‌های‌ حاکم، حتی‌ از سوی‌ اندیشمندان‌ غیر جسور می‌شود. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ فضای‌ ارزشی‌ حاکم‌ بر مجامع‌ و کنفرانس‌های‌ بین‌ المللی‌ به‌ گونه‌ای‌ طرح‌ ریزی‌ و کارشناسی‌ می‌شود که‌ قدرت‌ نقد و کالبد شکافی‌ علمی‌ را نوعاً از شرکت‌کنندگان‌ سلب‌ می‌کند. بنابراین، فقدان‌ جسارت‌ و شهامت‌ علمی‌ در نمایندگان‌ فرهنگی‌ ملت‌ها، ضریب‌ تأثیرپذیری‌ و همنوایی‌ آن‌ها را با اهداف‌ سیاست‌ها و برنامه‌های‌ مجامع‌ بین‌ المللی‌ به‌ شدت‌ افزایش‌ می‌دهد. در سال‌های‌ اخیر، بعضاً مشاهده‌ می‌شود که‌ حجم‌ گستردهِ‌ برنامه‌ها و مطالبات‌ جهانی‌ که‌ به‌ طور فزاینده‌ در فضای‌ فرهنگی‌ کشور سرازیر، و از سوی‌ مسؤ‌ولان‌ و نهادهای‌ زنان‌ به‌ طور شتاب‌ زده‌ پیگیری‌ و اجرا می‌شود، موجب‌ تأثیر پذیری‌ مفرط‌ نمایندگان‌ اعزامی‌ از فضای‌ ارزشی‌ حاکم‌ بر مجامع‌ بین‌ المللی‌ زنان‌ شده‌ است. توجه‌ به‌ این‌ ویژگی‌ (اعتماد به‌ نفس‌ در دفاع‌ از فرهنگ دینی‌ و ملی) در ارتباطات‌ و تعاملات‌ خارجی‌ از اهمیتی‌ دو چندان‌ برخوردار است. نهادها و سازمان‌های‌ زنان‌ در جمهوری‌ اسلامی‌ برای‌ توفیق‌ و سربلندی‌ در گفت وگوهای‌ بین‌ المللی‌ و ارایه‌ الگویی‌ مطلوب‌ و مستدل‌ از زن‌ معاصر، می‌بایست‌ آسیب‌ زدایی، از «فرآیند گزینش‌ و اعزام‌ نخبگان‌ فرهنگی» را سریعاً در دستور کار خود قرار دهند. افرادی‌ که‌ به‌ نمایندگی‌ از اسلام، انقلاب‌ و ملت‌ شریف‌ ایران‌ در مجامع‌ منطقه‌ای‌ و بین‌المللی‌ شرکت‌ می‌کنند باید اندیشمندانی‌ باشند که‌ اولاً، در موضوعات‌ مورد بحث‌ از اطلاعات‌ کافی‌ و تخصصی‌ برخوردار باشند؛ ثانیاً، از هویت‌ ملی، عناصر و مؤ‌لفه‌های‌ فرهنگ‌ خودی‌ و بالاخص‌ نظر گاه‌های‌ اسلام‌ در مباحث‌ زنان، آگاهی‌ عمیق، کامل‌ و تخصصی‌ داشته‌ باشند و از نظر ذهنی‌ به‌ الگویی‌ اولیه‌ و نظام‌مند برای‌ زن‌ معاصر دست‌ یافته‌ باشند؛ ثالثاً از اعتماد به‌ نفس‌ و جسارت‌ علمی‌ بالایی‌ برخوردار باشند و از نقد عالمانه‌ ارزش‌های‌ حاکم‌ بر این‌ گونه‌ مجامع‌ نهراسند. 4 ـ همگرایی‌ ادیان‌ الهی‌ جایگزین‌ واگرایی‌ یکی‌ از علل‌ موفقیت‌ کشورهای‌ غربی‌ در گسترش‌ حوزهِ‌ نفوذ خود، اتحاد و وحدت‌ رویهِ‌ آن‌ها در مسائل‌ اقتصادی‌ و فرهنگی‌ است. از اتحاد و پای‌بندی‌ این‌ کشورها به‌ ارزش‌ها و هنجارهای‌ مشترک‌ سکولاریستی‌ که‌ بگذریم، نکتهِ‌ جالب‌ توجه‌ تشکیل‌ مجامع‌ بین‌ المللی‌ توسط‌ این‌ کشورها برای‌ فراخوانی‌ دیگر جوامع‌ ـ حتی‌ جوامع‌ دینی‌ ـ به‌ ذیرش‌ اصول‌ مشترک‌ جوامع‌ سکولاریستی‌ غرب‌ است. این‌ که‌ جوامع‌ غربی‌ از جهانی‌ شدنِ فرهنگ‌ و ارزش‌های‌ سکولاریستی‌ چه‌ اهدافی‌ را دنبال‌ می‌کنند، بحث‌ مفصلی‌ را می‌طلبد، اما نکتهِ‌ آموزنده‌ای‌ که‌ دراین‌ میان‌ وجود دارد، «ضرورت‌ همگرایی‌ و وحدت‌ رویهِ‌ همهِ‌ جوامع‌ و فرهنگ‌های‌ دین‌ مدار در مجامع‌ بین‌ المللی» به‌ منظور حفظ‌ و ترویج‌ ارزش‌ها و هنجارهای‌ دینی‌ و الهی‌ ـ به‌ ویژه‌ در دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌ ـ است. اگر جوامع‌ غربی‌ با تشکیل‌ مستمر و متناوب‌ مجامع‌ بین‌ المللی، به‌ طور مشترک‌ بر تروی‌ ارزش‌ها و الگوهای‌ سکولاریستی‌ در مباحث‌ زنان‌ اصرار می‌کنند، چرا ادیان‌ الهی‌ برای‌ شناخت‌ وجوه‌ مشترک‌ و اتحاد وحدت‌ رویه‌ در دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌ گردهم‌ جمع‌ نشوند؟! بی‌ شک‌ همگرایی‌ ادیان‌ الهی‌ و وحدت‌ رویهِ‌ جوامع‌ دین‌ مدار سدّ نفوذ ناپذیری‌ در برابر سیل‌ جهانی‌شدن‌ و امواج‌ فرهنگ سکولاریستی‌ است. اتخاذ این‌ رویه، افزون‌ بر احیای‌ هویت‌ دینی‌ جوامع‌ دین‌ مدار، به‌ آن‌ها قدرت‌ و جسارت‌ گفت‌وگو با فرهنگ‌های‌ جهانی‌ را می‌بخشد. در این‌ میان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ با توجه‌ به‌ جایگاه‌ و اعتبار بین‌ المللی، بهترین‌ نامزد برای‌ پیشگامی‌ و بنیان‌ گذاری‌ «نهضت‌ دینی‌ ـ جهانی‌ دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌ معاصر» است. اگر سازمان‌ها و نهادهای‌ زنان‌ در جمهوری‌ اسلامی‌ برای‌ حفظ‌ حریم‌ و هویت‌ زنان‌ مسلمان‌ در دنیای‌ مدرن، به‌ درستی‌ «مسابقات‌ ورزشی‌ زنان‌ کشورهای‌ مسلمان» را سازمان‌ داده‌اند، چرا در عرصهِ‌ فرهنگی‌ از برگزاری‌ هم‌ اندیشی‌ ادیان‌ الهی‌ و جوامع‌ اسلامی‌ به‌ منظور دفاع‌ مشترک‌ از حقوق‌ زنان‌ و ارائهِ‌ الگویی‌ دینی‌ از زن‌ معاصر غفلت‌ ورزیده‌اند؟ به‌ هر حال‌ به‌ نظر می‌رسد زنان‌ خسته‌ و سرخورده‌ از الگوهای‌ سکولاریستی‌ در جوامع‌ مدرن، الگوهای‌ دیگری‌ را برای‌ دفاع‌ حقیقی‌ از حقوق‌ زنان‌ جستجو می‌کنند و همگرایی‌ ادیان‌ الهی، به‌ ویژه‌ کشورهای‌ مسلمان، در مجامع‌ بین‌المللی‌ زنان‌ می‌تواند این‌ فرصت‌ را برای‌ بار دیگر دراختیار آنان‌ و جهانیان‌ قرار دهد. ناگفته‌ نگذاریم‌ که‌ طرح‌ همگرایی‌ ادیان‌ الهی‌ ـ ‌به‌ ویژه‌ میان‌ کشورهای‌ مسلمان‌ ـ در ارایه‌ الگویی‌ دینی‌ از زن‌ معاصر، دو گونه‌ تحقق‌پذیر است: ـ برگزاری‌ کنفرانس‌ها و هم‌اندیشی‌های‌ مشترک‌ و مستمر میان‌ ادیان‌ الهی‌ به‌ منظور بررسی، تبیین‌ و اعلام‌ نقاط‌ مشترک‌ در دفاع‌ از حقوق‌ زنان؛ ـ حضور هماهنگ‌ و برنامه‌ریزی‌ شده‌ نمایندگان‌ ادیان‌ الهی و کشورهای‌ مسلمان‌ در مجامع‌ بین‌ المللی‌ و اتخاذ مشترک‌ باتأکید بر به‌ رسمیت‌ شناختن‌ خرده‌ فرهنگ‌ها. 5 ـ ضرورت‌ روشنگری‌ و رویکرد انتقادی‌ به‌ جای‌ گرایش‌های‌ انفعالی‌ مکتب‌ انتقادی‌ در جامعه‌شناسی، روشنگری‌ و انتقاد از وضع‌ موجود را شاخص‌ و وظیفه‌ اصلی‌ جامعه‌شناسان‌ و روشنفکران‌ می‌داند، این‌ رویکرد جامعه‌ شناختی‌ بر این‌ گزاره‌ مبتنی‌ هست‌ که‌ هیچ‌ نظام‌ و منظومهِ‌ بشری‌ کامل‌ و مصون‌ از اشتباه‌ نیست؛ از این‌ رو اساسی‌ترین‌ مسؤ‌ولیت‌ دانشمندان‌ را شناخت‌ این‌ آسیب‌ها و انحرافات‌ و معرفی‌ جسورانهِ‌ آنها به‌ جامعهِ‌ بشری‌ می‌داند. از این‌ منظر، نظام‌ واره‌های‌ بشری‌ به‌ سان‌ خانه‌ای‌ شیشه‌ای‌ در برابر تلنگرهای‌ انتقادی، به‌ شدت‌ آسیب‌پذیر و ابطال‌ پذیرند. الگوها و سنت‌های‌ غربی‌ در دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌ از این‌ قاعده‌ مستثنا نیستند. این‌ الگوهای‌ نظام‌واره‌ اگر چه‌ به‌ شدت‌ از سوی‌ کشورهای‌ غربی‌ حمایت‌ و تبلیغ‌ می‌شوند، پذیرش‌ انفعالی‌ آن‌ها خدمت‌ به‌ جامعهِ‌ زنان‌ محسوب‌ نمی‌شود، بلکه‌ پیوند زدن‌ سرنوشت‌ زنان‌ جهان‌ و زنان‌ مسلمان‌ به‌ سنت‌های‌ ابطال‌پذیری‌ است‌ که‌ به‌ سبب‌ چالش‌ها و تعارضات‌ درونی‌ در حال‌ انقراض‌ است. اقتضائات‌ روشنگری‌ و روشنفکری‌ ایجاب‌ می‌کند که‌ سازمان‌ها و نهادهای‌ زنان، در برخورد با اندام‌واره‌های‌ فرهنگیِ حاکم‌ بر جهان، رویکردی انتقادی‌ و آسیب‌شناسانه‌ را جایگزین‌ پذیرش‌ انفعالی‌ و عجولانه‌ کنند. 6 ـ برخورد مسؤ‌ولانه‌ در پذیرش‌ مناصب‌ اجرایی‌ احراز مناصب‌ اجرایی‌ در مجامع‌ فرهنگی‌ و بین‌ المللی‌ را از دو زاویه‌ می‌توان‌ نگریست: از یک‌ زاویه، واگذاری‌ مناصب‌ اجرایی‌ در مجامع‌ فرهنگی‌ ـ بین‌ المللی، به‌ نوعی‌ تأیید شایستگی‌ و صلاحیت‌ ایران‌ از سوی‌ جهانیان‌ است. ظاهراً تلقی‌ اکثریت‌ قریب‌ به‌ اتفاق‌ مسؤ‌ولان‌ اجرایی‌ و فرهنگی‌ کشور از واگذاری‌ مسؤ‌ولیت‌های‌ فرهنگی‌ ـ جهانی‌ به‌ ایران، همین‌ است. به‌ همین‌ علت، پذیرش‌ این‌ گونه‌ مسؤ‌ولیت‌ها نوعاً مورد استقبال‌ قرار گرفته‌ و در عرصه‌های‌ داخلی‌ و خارجی‌ به‌ احراز آن‌ مباهات‌ می‌شود. اما اعطای‌ این‌ مناصب‌ را ـ آن‌ هم‌ از سوی‌ سیاستمداران‌ و دولتمردان‌ جهانی‌ که‌ جز به‌ منافع سیاسی‌ و اقتصادی‌ نمی‌اندیشند ـ از منظر دیگری‌ هم‌ می‌توان‌ نگریست. اگر از یاد نبرده‌ باشیم، فرهنگ‌ سرمایه‌داری‌ غرب‌ سودای‌ جهانی‌ شدن‌ را در سر می‌پروراند و گسترش‌ حوزه‌های‌ نفوذ را دنبال‌ می‌کند. از سوی‌ دیگر، جوامع‌ و ملت‌هایی‌ که‌ به‌ مرز استقلال‌ و خودآگاهی‌ رسیده‌اند، جدی‌ترین‌ مانع‌ در مسیر جهانی‌ شدن‌ به‌ شمار می‌آیند. در این‌ میان‌ کشورهایی‌ همچون‌ ایران‌ ـ که‌ نماد مقاومت‌ در جهان‌ سوم‌ محسوب‌ می‌شوند و از محبوبیت‌ و مقبولیت‌ ویژه‌ای‌ برخوردارند ـ اهمیت‌ دو چندان‌ دارند، زیرا باجذب‌ و هضم‌ آن‌ها در فرهنگ‌ جهانی، زمینهِ لازم‌ برای‌ نفوذ ارزش‌ها و هنجارهای‌ سرمایه‌ داری‌ در بین‌ ملت‌هایی‌ که‌ ایران‌ را الگو و سرمشق‌ خود قرار داده‌اند، فراهم‌ می‌شود. شایان‌ ذکر است‌ که‌ یکی‌ از شیوه‌های‌ مؤ‌ثر برای‌ جذب‌ و پای‌بندی‌ این‌ گونه‌ کشورها، واگذاری‌ مسؤ‌ولیت‌های‌ درجه‌ چندم‌ به‌ آن‌ها در مجامعی‌ است‌ که‌ در کشورهای‌ سرمایه‌ داری‌ یا به‌ اشاره‌ و حمایت‌ آن‌ها برگزار می‌شود. از این‌ منظر پیش‌ کش‌ کردن‌ مناصب‌ اجرایی‌ به‌ ایران‌ را نمی‌توان‌ و نباید به‌ فال‌ نیک‌ گرفت، بلکه‌ به‌ دیدهِ‌ تردید باید در آن‌ نگریست، بی‌ شک‌ پذیرش‌ مسؤ‌ولیت‌ در این‌ گونه‌ مجامع‌ ـ که‌ اساساً به‌ ترویج‌ الگوها و ارزش‌های‌ فرهنگ‌ سرمایه‌داری‌ کمرهمت‌ بسته‌اند ـ خواه‌ناخواه‌ تأیید ضمنیِ شعارها و اهداف‌ آن‌ها تلقی‌ می‌شود. اما این‌ که‌ پذیرش‌ مناصب‌ اجرایی‌ از سوی‌ ایران‌ در کنفرانس‌های‌ بین‌ المللی‌ ـ از جمله‌ کنفرانس‌های‌ بین‌ المللی‌ دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌ ـ تا چه‌ حد به‌ روند پذیرش‌ و ورود عناصر و مؤ‌لفه‌های‌ فرهنگ‌ غرب‌ در ایران‌ شتاب‌ بخشیده‌ است، بحث‌ مبسوط‌ دیگری‌ را می‌طلبد
بازگشت

تبلیغات