بنیانهای فکری اسلام و غرب در دفاع از حقوق زنان(2)
آرشیو
چکیده
در شماره پیشین، بیان شد که روش خاص غرب در دفاع از حقوق زنان، معلول نگرش خاص به انسان و جهان است. به بیان دیگر، الگوی موجود دفاع از حقوق زنان، زاییده نوعی خاص از اصول و مبانی فکری پذیرفته شده در غرب است.اما در این شماره به شیوه خاص اسلام در دفاع از حقوق زنان می پردازیم.متن
در شماره پیشین، بیان شد که روش خاص غرب در دفاع از حقوق زنان، معلول نگرش خاص به انسان و جهان است. به بیان دیگر، الگوی موجود دفاع از حقوق زنان، زاییده نوعی خاص از اصول و مبانی فکری پذیرفته شده در غرب است. مهم ترین این مبانی ـ که درشماره پیش ذکری ازآن به میان آمدـ عبارتند از: تجربه گرایی، سکولاریسم، نسبیت گرایی، اومانیسم، لذت گرایی، فرد گرایی و لیبرالیسم. اما ادیان الهی، به ویژه اسلام، که مبانی معرفتی دیگری دارند و به گونهای دیگر، انسان وجهان هستی را تفسیر میکنند، در دفاع از حقوق زنان، الگویی کاملاٌ متفاوت ارائه میکنند(از کوزه برون همان تراود که در اوست). به دیگر بیان، از آن جا که ادیان الهی، تفسیرهای مادی غرب از انسان و جهان هستی را برنمی تابند، الگوهای برخاسته از آن را نیز در دفاع از حقوق زنان مردود میشمارد. بر این اساس، آن دسته از مسلمانانی که با وجود پذیرش اصول و مبانی معرفت دینی، الگوهای فمینیستی را در دفاع از حقوق زنان پذیرفته و ترویج میکنند، به نوعی از خودبیگانگی و تضاد دچارند. به همین علت، بر این باوریم که برای آشنایی دقیق با نظام حقوق زن در اسلام، آگاهی از مبانی معرفتی دین درباره جایگاه و منزلت انسان در منظومه هستی، ضروری و اجتناب ناپذیر است. تنها در سایه چنین ادبیاتی است که گزارههای دستوری و حقوقی دین، در بحث زنان درک میشود و هدفمندی و معناداری یکایک قوانین موضوعه در نظام حقوقی اسلام، تفسیر و تبیین میگردد. ازاین رو، مقایسه رایج و موردی میان حقوق و قوانین موضوعه اسلام و غرب، کارساز نبوده، به ابهام و پیچیدگی مباحث میانجامد. اکنون به بخش دوم از پرسش خواننده محترم باز میگردیم و آن دسته از مبانی اندیشه اسلامی را که در بحث دفاع از حقوق زنان، نقش تأثیر گذاری دارند، بررسی میکنیم: 1. انسان و جانشینی خدا در زمین از دیدگاه معارف وحیانی، انسان(اعم از زن ومرد) جایگاهی بیبدیل در نظام هستی دارد. آفریدگار گیتی، انسان را برهمه موجودات جهان برتری داده است و آنها را مسخر او گردانیده است: و لقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضّلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا. اسراء /70 تکریم خداوند از این نیز فراتر رفته و آدمی را به جانشینی خود در زمین برگزیده است. واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه(بقره/30) پس انسان، در زمین، به نیابت از خداوند، پادشاهی میکند، حکم میراند و هم چون او مخدوم وسخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض واصبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه(لقمان /20) و مسجود واذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم(بقره /34) فرشتگان و دیگر مخلوقات است. ملائکه، دنیای او را تدبیر میکنند و نظام میبخشند فالمدبرات امرا(نازعات/5) وجماد و نبات و حیوان، برای خدمت او بسیج شده اند وسخر لکم الفلک لتجری فی البحر بامره و سخرلکم الانهارو سخر لکم الشمس والقمر دائبین وسخر لکم الیل والنهار و آتاکم من کل ما سألتموه وان تعدوا نعمه الله لاتحصوها(ابراهیم/32 ـ 34) .کدام پادشاه را سراغ دارید که گستره سلطنتش، فرشتگان و آسمانها را نیز در نوردیده باشد و این تعداد کارگزار، از موجودات مختلف، در خدمت تأمین نیازهای او باشند. بدیهی است این رویکرد، اسارت و ذلت انسان را تاب نمی آورد و با هر چیزی که آدمی را از شأن و جایگاه جانشینی و پادشاهی به زیر کشد و او را مسخر خود کند، مخالف است. فرق نمی کند که انسان، اسیر و تابع محض بعد حیوانی و هوای نفس خود باشد فلا یصدنک عنها من لا یؤمن بها واتبع هواه فتردی(طه / 16) یا به دست دیگر انسانها به بند کشیده شود وتلک نعمه تمنها علی ان عبدت بنی اسرائیل(شعرا/22) هر دو با سیادت بشر و جایگاه رفیع او در تعارض هستند. قرآن هدف اساسی رسالت انبیاء(ع) را همین میداند که غل و زنجیرهای هر گونه اسارت را از پای انسان بازکنند و او را به جایگاه و منزلت اصلی خود بازگردانند. ویضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم(آل عمران /157) از همین جا میتوان تفاوت الگوی دینی در دفاع از حقوق زنان را با نمونههای غربی آن حدس زد. دفاعیههای غربی، برمبنای اصل لذت جویی و نفی آخرت، ارتباط آزاد جنسی را حق مسلّم زنان دانسته و برگسترش روابط آزاد زن و مرد ـ حتی درسطح مدارس ـ اصرار میورزد بند(ج) از ماده 10 کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض از زنان ؛ اما رویکردی که رسالت خود را پاسدرای از جایگاه بلند انسان و شرافت و کرامت او میداند، روابط آزاد جنسی را، که در نهایت، به تحقیر زنان و شیء انگاری و نگاه ابزاری به آنان میانجامد، برنمی تابد. 2. زنان، مردان و هویت انسانی مشترک در بدو امر شاید به نظر رسد که گزاره «زن انسان است»، امری بدیهی است؛ اما نگاهی گذرا به تاریخ تفکر و آرای اندیشمندان بزرگ و واقعیات دیگری را آشکار میسازد؛ مثلاٌ ارسطو معتقد بود که طبیعت آن جا که از آفریدن مرد ناتوان میشود، زن را میآفریند. در اسطورههای هند نیز آمده است: وقتی خداوند خواست زن را بیافریند، دریافت که مواد آفرینش در خلقت مرد تمام شده است. بنابراین، زن را از ضایعات پراکنده به هنگام آفرینش مرد آفرید. مهدی مهریزی، شخصیت و حقوق زن در اسلام، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1382 این نوع نگرش، به دوران باستان منحصر نمی شود و در اروپا تا همین اواخر نیز ادامه داشت. مونتسکیو، نویسنده پرآوازه فرانسوی و از بنیان گذاران انقلاب کبیر فرانسه، در کتاب روح القوانین، زنان را موجوداتی با روحهای کوچک و دارای ضعف عقلی معرفی میکند. فمینیسم، قم، کتاب طه، 1377 نکته جالب توجه آن که غربیان درمسأله فروترانگاری زنان، با فرافکنی، همواره انگشت اتهام را به سوی اسلام و معارف دینی نشانه رفتهاند. اما قرآن کریم درآنچه جوهره و هویت انسانی محسوب میشود و از آن با عنوان روح الهی یاد میکند، زن و مرد را مساوی میداند. شهید مطهری تأکید میکند که قرآن، با کمال صراحت، در آیات متعددی ر.ک: نساء /1، اعراف / 189، روم / 21، نحل / میفرماید که زنان را از جنس مردان و ازسرشتی نظیر سرشت مردان آفریدهایم. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1376 در آموزههای وحیانی، زن ومرد، در وجود خویش حقیقتی دارند که صف آنان را از صف دیگر موجودات جدا میکند. هویت آنان همین هستی جمادی و حیات حیوانی نیست، بلکه حقیقتی است که خداوند متعال بدان افتخار کرده و خود را به سبب آفرینش آن احسن الخالقین نامیده است. ثم انشأناه خلقا آخر فتبارک اله احسن الخالقین(مؤمنون، 14) این آفریده و حقیقت بینظیر، که از آن به «روح» تعبیر شده است، به گونهای شرافت و کرامت دارد که خداوند آن را مستقیما به خود نسبت داده است. فأذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین(حجر / 29) در همه آیاتی که سخن از آفرینش آدمی و دمیدن روح انسانی گفتهاند، از تمایز میان مرد و زن سخنی به میان نیامده است. ر.ک: حجر/28 ـ 29، ص/71 ـ 72(سجده/ 7 ـ 9) این مطلب، در آیاتی که به آفرینش «حوا» اشاره میکند، از صراحت بیش تری دارد ر.ک: نساء /1، اعراف / 189، زمر / 6، روم ، شوری /11 : «الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها». نساء/1 علامه طباطبائی در تفسیر این گونه آیات مینویسد: «فهی فی مقام الاتحاد و الافراد من حیث الحقیقه و انهم علی کروتهم رجالا و نساء، انما اشتقوا من اصل واحد و تشعبوا من منشأ واحد. محمدحسین طباطبایی، المیزان، عربی، جلد 4، قم، انتشارات اسلامی این رویکرد مبنایی، هم چون مبنای پیشین(جانشینی انسان در زمین) درشکل گیری الگوی دینی دفاع از حقوق زنان، نقش تعیین کنندهای ایفا میکند. براین اساس، همه حقوق فطری و موضوعی، برای آشنایی بیشتر با حقوق فطری و موضوعی، ر.ک: اسماعیل منصوری لاریجانی، سیرتحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن باحقوق بشردر اسلام، تهران، تابان، 1374؛ ناصرکاتوزیان، مقدمه علم حقوق، تهران، شرکت انتشار، 1373 که به انسان ـ بماهو انسان ـ تعلق میگیرد، بیهیچ کاستی و فطوری، برای زنان نیز تشریع شده است. در دورانی که با نادیده انگاری هویت انسانی زنان، بدیهی ترین حقوق انسانی در جامعه بدوی از آنان سلب میشد، با ظهور اسلام، تفاوتها و تبعیضها علیه زنان از بین رفت نحل / 58، ذخرف / 17، آل عمران / 195 و آنان به حقوقی هم سان با حقوق انسانی مردان دست یافتند. 3. زن، هدف آفرینش گروهی از اندیشمندان غربی، با استناد به همه ادیان الهی ـ از جمله اسلام ـ نسبت دادهاند. مثلاٌ، تورات در سفر پیدایش(2: 2)آورده است: «و خداوند خوابی گران بر آدمی مستولی گردانید تا بخفت و یکی از دندههایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد و خداوند خدا آن دنده را که از آدم گرفته بود، زنی بنا کرد و وی را به نزد آدم آورد». بر خلاف برخی ملل و ادیان تحریف شده، که زن را انسانی درجه دوم وطفیلی مرد میدانند و او را آفریده شده از دنده چپ آدم معرفی میکنند، اسلام، زن وآفرینش او را اصیل میداند. به این معنا که زن برای رسیدن به کمال خاص خود، آفریده شده است و مقدمه آفرینش مرد و ابزاری برای کمال و کامجویی او نیست. شهید مطهری این مطلب را از آیه 187 سوره بقره برداشت کرده و مینویسد: «اسلام اصل علت غایی را در کمال صراحت بیان میکند. اسلام با صراحت کامل میگوید: زمین و آسمان، ابر و باد، گیاه و حیوان، همه برای انسان آفریده شده اند». اما هرگز نمی گوید: زن برای مرد آفریده شده است. اسلام میگوید: هر یک از زن و مرد، برای یکدیگر آفریده شده اند: هن لباس لکم و انتم لباس لهن. نظام حقوق زن در اسلام، ص 120 علامه طباطبایی همین مطلب را از آیه «خلق منها زوجها نساء /1 » استفاده کرده و مشروحاً به شبهات مطرح شده پاسخ میگوید. المیزان، عربی، ج 4، ص 136 و نیز ذیل آیه 21 سوره روم بر این مبنا از مبانی اندیشه اسلامی، نظام حقوقی اسلام در دفاع از اصالت و کرامت زنان شکل میگیرد و همه نمادها و نمودهای تحقیر و فروترانگاری زنان، به ویژه در حقوق و قوانین موضوعه رنگ میبازد. نیز دانسته میشود که مقصود دین از برخی تفاوتهای حقوقی، مسلما پست انگاری زنان و زنانگی نبوده است، بلکه حکمت و فلسفه آن را باید در تفاوتهای تکوینی و گوناگونی راههای کمال جست و جو کرد که در شماره آینده به آن خواهیم پرداخت .
بازگشت