آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

ملک الشعراء بهار پس از درگذشت پدرش ملک الشعراء صبوری ، برای آموختن ادبیات عرب نزد ادیب نیشابوری به تلمذ پرداخت. آغاز تلمذ بهار همزمان با شروع ملک الشعرایی او در آستان قدس رضوی بود که با انکار مدعیان این منصب روبرو شد. بهار برای اثبات قدرت شاعری خود ، علاوه بر آن که در آزمون های گونه گون ، هنر شاعری خویش را در معرض امتحان مخالفان قرار می داد ، گاهی خود را ناگزیر می دید که در این گونه اشعار ، بستاید و قدرت شاعری اش را برتر از همه شاعران خراسان بداند. این مفاخرات بر استادش ادیب نیشابوری گران می آمد و باعث کدورت خاطر او می گردید به نحوی که با مخالفان بهار هم آوا می شد و اشعار بهار را از آن دیگران می دانست. با این وجود ، بهار با احترام ، از استادی ادیب نیشابوری یاد می کرد اما در عین حال او را شاعر بزرگی نمی دانست و حتی در سوگ درگذشت او نیز مرثیه ای نسرود. در این مقاله چگونگی روابط این دو شاعر استاد در حوزه ادبی خراسان مورد بررسی قرار می گیرد.

تبلیغات