مطالب مرتبط با کلیدواژه

اختلال وسواس- اجبار


۱.

مقایسه نگرانی، وسواس فکری و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس- اجبار، اختلال افسردگی عمده و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال افسردگی عمده اختلال اضطراب فراگیر نگرانی وسواس فکری نشخوار فکری اختلال وسواس- اجبار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۵۰ تعداد دانلود : ۲۷۶۸
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرانی، وسواس فکری و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس- اجبار، اختلال افسردگی عمده و افراد بهنجار انجام شد. بدین منظور، در یک پژوهش پس رویدادی (علی- مقایسه ای)، تعداد 28 فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، 28 فرد مبتلا به اختلال وسواس- اجبار، 28 فرد مبتلا به اختلال افسردگی عمده و 28 فرد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا، وسواس- اجبار یل براون، پرسشنامه بازنگری شده وسواس اجبار و مقیاس پاسخ نشخواری در میان افراد شرکت کننده اجرا شد. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS16 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک متغیره (ANOVA) تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که: الف- تفاوت معناداری بین گروه مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با گروه مبتلا به اختلال افسردگی عمده و بهنجار در شاخص کلی نگرانی آسیب شناختی وجود دارد. در حالی که، تفاوتی بین این گروه و گروه مبتلا به اختلال وسواس- اجبار وجود ندارد؛ ب- تفاوت معناداری بین گروه مبتلا به اختلال وسواس- اجبار با گروه مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، گروه مبتلا به اختلال افسردگی عمده و افراد بهنجار در وسواس فکری وجود دارد، و ج- تفاوت معناداری بین گروه مبتلا به اختلال افسردگی عمده با گروه مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و بهنجار در نشخوار فکری وجود دارد. در حالی که، تفاوتی بین این گروه و گروه مبتلا به اختلال وسواس- اجبار وجود ندارد. در مجموع، نتایج پژوهش نشان داد که عود افکار منفی ویژگی مهم اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس- اجبار و اختلال افسردگی عمده است. به عبارت دیگر، نگرانی، وسواس و نشخوار فکری سازه های شناختی به هم پیوسته ای هستند که بر علائم افسردگی و اضطراب تأثیر می گذارند و سبب تشدید و تداوم اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس- اجبار و اختلال افسردگی عمده می شوند.
۲.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر علایم بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی درمان شناختی- رفتاری اختلال وسواس- اجبار درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انعطاف پذیری روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴۹ تعداد دانلود : ۱۶۴۸
زمینه و هدف: اخیراً مداخلات رفتاری و شناختی «موج سوم»، توجه زیادی را بین پژوهشگران به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی اثربخشی یکی از این درمان ها، یعنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT یا Acceptance and Commitment Therapy) ، این درمان را با درمان شناختی- رفتاری (CBT یا Cognitive - Behavioral Therapy) در اختلال وسواس- اجبار (OCD یا Obsessive- Compulsive Disorder) مقایسه کرده است. مواد و روش ها: در این پژوهش از یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. اجرای این پژوهش از بهمن ماه 1389 تا مهر ماه 1391 در مرکز خدمات روان پزشکی و روان شناسی پارسه بود.گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy) (13n=) و درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-Behavior Therapy) (13n=) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. 12 بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. به منظور سنجش شدت وسواس، انعطاف پذیری روان شناختی و افسردگی از مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون (Yale Brown Obsessive- Compulsive Scale) ، پرسش نامه پذیرش و عمل و پرسشنامه افسردگی بک (BDI یا Beck Depression Inventory) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که بین گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه لیست انتظار در تمام مقیاس ها در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت و این تفاوت در پیگیری هم تداوم داشت (01/0P<). علاوه بر این، مقایسه گروه درمان شناختی- رفتاری با گروه لیست انتظار در پس آزمون نیز حاکی از آن بود که به جز متغیر انعطاف پذیری روان شناختی، بین دو گروه در بقیه مقیاس ها تفاوت معنی داری وجود داشت و این نتایج نیز تا یک ماه پس از درمان تداوم داشت (01/0P<) . دو گروه درمانی در پس آزمون فقط در پرسش نامه پذیرش و عمل تفاوت معنی داری نشان دادند (05/0P<) ، ولی در کاهش علایم وسواسی و نیز افسردگی تفاوت معنی داری نداشتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش انعطاف پذیری روان شناختی مؤثرتر از درمان شناختی- رفتاری بود و این برتری در پیگیری نیز حفظ شد (01/0 P<). نتیجه گیری: بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری هر دو تغییرات معنی داری در علایم وسواس ایجاد کردند. بنابراین این پژوهش، در مجموع حمایتی تجربی برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان وسواس فراهم می کند.