مطالب مرتبط با کلیدواژه

فیلسوفان اسلامی


۱.

نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: حکمت معارف اسلامی کلام اسلامی فیلسوفان اسلامی متکلمان اسلامی فلسفة اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷۳۴
بررسی رابطة علوم با یکدیگر از جنبه‌های گوناگون اهمیت دارد. در این راستا، بحث از نسبت کلام و فلسفة اسلامی اهمیت ویژه‌ای دارد. پس از ورود فلسفه به جهان اسلام، مخالفت‌های زیادی با آن شد؛ تا جایی که بعضی از اساس، منکر فلسفة اسلامی شده، آن را به کلام تنزل داده‌اند. در این نوشتار، با پذیرش فلسفة اسلامی و اثبات استقلال کلام اسلامی و فلسفة اسلامی، به همراه بیان وجوه تمایز آن دو، به مسائل مشترک فلسفه و کلام نیز اشاره و با اثبات اتحاد و تعامل آن دو در برخی مسائل، تأثیرهای متقابل این دو علم بررسی شده است. این مسئله نه تنها سبب تنزل فلسفه به کلام نمی‌شود، بلکه برهانی کردن کلام و تکامل آن را در بر دارد. در بیشتر منازعات کلام با فلسفه، کلام به سوی فلسفه آمده و شکل برهانی و عقلی به خود گرفته است؛ تا جایی که برخی محققان معتقدند کلام در فلسفه هضم شده است.
۲.

بررسی تطبیقی مکتب انتقادی فرانکفورت و مطالعات فرهنگی بیرمنگام(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فیلسوفان اسلامی عالم تکوین اعتدال مدنی عالم متکثرات توازن و تعادل و وحدت تألیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۱۱ تعداد دانلود : ۱۹۰۴
دو مکتب «مطالعات فرهنگی بیرمنگام» و «انتقادی فرانکفورت» ضمن تاثیرپذیری از جریان های سیاسی-اجتماعی قرن بیستم، نقش مهمی در تحولات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی جهان معاصر ایفا نموده اند و مطالعه تطبیقی این دو مکتب با رویکرد انتقادی، مواجهه منطقی و خودآگاه، با این مکاتب را به دنبال خواهد داشت. ازاین روی، تلاش شده است، با بهره گیری از روشهای مقایسه ای توافق و اختلاف پرزوسکی و تیون، ضمن بیان وجوه اشتراک و افتراق، با عطف توجه بیشتر به مکتب بیرمنگام، نکات ضعف نیز برجسته گردد. دو مکتب با وجود مشترکاتی همچون؛ خاستگاه اروپایی، تعلق به قرن بیستم، مبانی معرفتی همسان، ریشه های مارکسیستی، واکنش به مارکسیسم کلاسیک، فرهنگ گرایی، رویکرد انتقادی به جهان مدرن، به لحاظ سطح تحلیل، یعنی؛ کل گرایی فرانکفورت و خردنگری بیرمنگام، مبانی معرفت شناختی، یعنی؛ نگاه فراروایتی فرانکفورت و شالوده شکنانه بیرمنگام، مبانی روش شناختی، یعنی؛ تحلیل ذهنی فرانکفورت و مطالعات تجربی بیرمنگام، و همچنین تفسیر انسان به عنوان مخاطب منفعل از سوی فرانکفورت و مخاطب فعال از سوی بیرمنگام، از همدیگر متمایز می شوند. در نهایت اینکه، هر دو مکتب، به ویژه مکتب بیرمنگام، به دلیل نفی «ذات گرایی»، عدم ارائه معیاری برای روایی پژوهش ها، خوشه چینی و عدم ارائه مفاهیم «مستقل»، و ابهام در مفهوم «فرهنگ گرایی» مورد نقد قرار گرفته است.