شرط مجاورت و مشخص بودگی در زبان فارسی: تعامل میان نحو و معنی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرط مجاورت به عنوان یکی از محدودیت های نحوی در اعطای حالت در برخی زبان ها مانندِ انگلیسی، هلندی، ترکی و هندی به شمار می رود و تاکنون مطالعات بسیاری درباره وجود و عدم وجود شرط مجاورت در زبان های گوناگون صورت گرفته است. پژوهشگرانی مانند چامسکی (1981) و استوول (1981) قائل به نقش شرط مجاورت در دستور زایشی بوده اند و برخی پژوهشگران مانند جانسون (1991) نقش مجاورت را در دستور زایشی رد کرده اند. مخالفان حضور شرط مجاورت در دستور زایشی معتقداند که دو اصل فرافکنی و شرطِ دوشاخه ای بودن باید جایگزین مجاورت شوند. در این پژوهش کوشش شده است تا کاربرد شرط مجاورت در زبان فارسی بررسی شود. تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که حالت بخشیِ هسته تصریف به فاعل و همچنین حالت بخشیِ فعل به مفعول مستقیمِ مشخص در زبان فارسی تابع محدودیت های مجاورت نیستند. درحقیقت در زبان فارسی جایگاه مفعول مستقیمِ مشخص در مشخص گرِ گروه فعلی هسته ای و هسته تصریف در انتهای جمله قرار گرفته اند که امکان مجاورت میان هسته تصریف و فاعل و همچنین مجاورت میان فعل و مفعول مستقیمِ مشخص در فارسی وجود ندارد؛ اما حالت بخشی حرف اضافه به گروه اسمی و فعل به مفعول مستقیمِ نامشخص تابع محدودیت های مجاورت اند. بنابراین میان شرط مجاورت و مشخص بودگی رابطه ای مستقیم وجود دارد.