مطالب مرتبط با کلیدواژه

تبیین های فلسفی


۱.

کورسویی در هزارتوی رباعیّات خیّام گامی برای آماده سازی رباعیّات خیّام برای تحلیل های روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خیام تبیین های فلسفی تحلیل روان شناختی الگوهای تفسیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۱ تعداد دانلود : ۴۸۰
رباعیّات خیّام از پرجاذبه ترین آثار ادبی ایران و جهان و از ناشناخته ترین آنهاست. در این مقاله، رباعیّات خیّام با هدف آماده سازی برای تحلیل های روانشناختی، از زاویة گسترة قابلیّت انتساب به شخص خیّام و از زاویة تفسیرپذیری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 20 رباعی از مجموعة رباعی های منسوب به خیّام که بیشترین اجماع را دارند، بررسی و تحلیل روانشناختی شدند. نخست وضعیّت استثنایی رباعیّات خیّام در گسترة ادبیّات فارسی مطرح گردید. سپس مهم ترین نکات مورد اختلاف در باب آن ارائه شد. باورهای مذهبی، لاادری بودن، پوچ نگری و لذّت جویی، چهار مورد از این مجموعه هستند. در این میان، نگاه خاصّ خیّام به «مرگ» و «مَی» بررسی شد و در نهایت، گسترة تفسیرپذیری رباعیّات و چند رباعی محوری از آن میان بررسی شد. سه الگوی تفسیری برای تحلیل های مختلف، از جمله تحلیل روان شناختی ارائه گردید. این الگوها که بیان مستقیم، هدفمند و تلویحی نام گرفتند، رباعیّات خیّام را پذیرای تحلیل های روانشناختی مختلف می کنند. بخشی از سردرگمی نویسندگان مختلف در باب آثار خیّام، ناشی از تلاش آنها برای قرار دادن این آثار در چهارچوب خاصّی است که عموماً تناسب کافی با آن ندارند. ارائة الگو های تفسیری مختلف، راهی برای کاهش سوگیری های گمراه کننده و نزدیک شدن به واقعیّت های شخصیّت و آثار خیّام است.
۲.

ملاصدرا و مسئله مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا مرگ تبیین های فلسفی مرگ طبیعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۴۶۷
تبیین و تحلیل مسئله مرگ از دغدغه های همیشگی برخی فیلسوفان از جمله ملاصدرا بوده است و او نیز کوشیده است از منظر فلسفی آن را تبیین کند. به یقین مبانی فکری هر فیلسوفی در تحلیل فلسفی او از مرگ تأثیرگذار است و لوازم و پی آمدهای خاصی را نیز در پی دارد. این مقاله می کوشد چیستی، چرایی و چگونگی مرگ را از منظر ملاصدرا بکاود و پس از تبیین مبانی فلسفی او همچون حرکت جوهری و رابطه نفس و بدن، آثار و لوازم تحلیل او را از مرگ روشن سازد. طبیعی بودن، ضرورت، حقانیت و وجودی بودن مرگ و نیز فناناپذیری انسان با مرگ، عمومی بودن مرگ و نیز کراهت از مرگ از آموزه های دینی هستند که با مبانی صدرایی تبیین بهتری می یابند. البته برخی آموزه های دینی نیز وجود دارند که با تبیین صدرایی ناسازگار می نمایند. پایان بخش این مقاله بررسی دو مورد از این گونه آموزه ها، یعنی آموزه دینی رجعت و استکمال برزخی است.