مطالب مرتبط با کلیدواژه

NDVI


۲۱.

بررسی روند توسعه زراعت چوب در منطقه شرق گیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: صنوبر NDVI شرق گیلان تفکیک طیف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۱۱۶
زراعت چوب همیشه یکی از مقوله های مهم در اقتصاد روستاهای شمال کشور ایران بوده چرا که روستاییان این منطقه با استفاده از زراعت چوب امکان استفاده چندجانبه از زمین را دارا هستند با این حال در بسیاری موارد زراعت چوب به شکل سنتی به انجام می رسد و اغلب بر مبنای آزمون و خطا در بین کشاورزان استوار است. در این بررسی سعی شده روند فعالیت های انجام شده در یک دهه گذشته مورد بررسی قرار گیرد این امر سبب می گردد بتوان روند توسعه کشت صنوبر را با توجه به عوارض زیر بنایی مورد بررسی و تحلیل قرار داد از این رو مطابق هدف تحقیق نقشه گیلان مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به نقشه سیاسی منطقه شهرستانهای رودسر، املش، سیاهکل، لنگرود، لاهیجان و آستانه اشرفیه به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. به این منظور تصاویر ماهواره ای land sat TM و IRS مربوط به سالهای 2000 و 2010  انتخاب شد و با استفاده از باندهای NIR و R شاخص NDVI برروی تصویر اعمال گردید. در مرحله بعد ابتدا مناطق جنگلی از تصویر جدا شده و با توجه به بازتاب صنوبر در تفکیک طیف نظارت شده محدوده صنوبرکاری در سالهای 2000 و 2010 مشخص شد و سپس تصاویر به محیط GIS منتقل شد و طبقه بندی مجدد شده و مناطق صنوبرکاری شده از مناطق دیگر به شکل کدهای0  و 1 جداشده به گونه ای که مناطق صنوبرکاری شده ارزش 1 و سایر مناطق ارزش0 گرفت در ادامه با فاصله مناطق صنوبر کاری شده با جاده در محیط SPSS مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهد اگر چه در دهه گذشته در شرق گیلان افزایش کشت صنوبر وجود دارد ولی با توجه به وی ژگیهای اجتماعی اقتصادی موجود، نقشه راهها و پراکندگی روستاها این افزایش کشت، افزایش تولید چوب را به همراه نخواهد داشت به عبارت دیگر زراعت چوب که باید در مناطق روستایی صورت بگیرد در حال کاهش می باشد.
۲۲.

بررسی اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی با استفاده از تکنیک های سنجش از دور، مطالعه موردی: حوضه آبریز سد درودزن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: NDVI SPIT MODIS درودزن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۳۷
خشکسالی دوره کم آبی است که طی آن یک منطقه با کمبود در ذخیره و منابع آبی مواجه است . یکی از روش های مطالعه خشکسالی و اثرات مخرب آن، پایش و پهنه بندی خشکسالی با استفاده از شاخص های هواشناسی و تکنیک های سنجش از راه دور می باشد. خشکسالی جزئی از ویژگی های سیستم آب و هواست که بدون هیچ اخطار و بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و با تفاوت های اقتصادی و سیاسی هرسال رخ می دهد. هدف این تحقیق، پایش تغییرات پوشش گیاهی در اثر خشکسالی در حوضه آبریز درودزن است. روش: شدت های خشکسالی با استفاده از شاخص های خشکسالی SPI سالانه توسط داده های بارندگی ایستگاه های هواشناسی تعیین شد. در این تحقیق شاخص خشکسالی SPI در دوره های کوتاه مدت یک و سه ماهه و دوره سالانه برای سه ایستگاه شیراز، اقلید و درودزن بررسی شد. پایش تغییرات پوشش گیاهی در اثر خشکسالی بین بازه زمانی 1990 تا 2015 با استفاده از تصاویر MODIS مطالعه شد. این تصاویر ماهواره ای در فریم h22v6 کشور ایران قرار دارد و در مرحله بعد بر اساس تصاویر گرفته شده از MODIS در ماه های اکتبر، اگوست و سپتامبر شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی ( NDVI ) محاسبه شد و سپس همبستگی بین شاخص های هواشناسی و پوشش گیاهی در طی دوره آماری برای سال های خشک و تر گرفته شد. نتیجه اینکه شاخص ( NDVI ) به تغییرات خشکسالی و اقلیمی بیشترین همبستگی را با ایستگاه درودزن داشته است.
۲۳.

بهره گیری از شاخص های NDVI، VTCI و WDI در تجزیه وتحلیل اثرات شدت و مدت خشکسالی بر تراکم پوشش گیاهی در حوضه آبریز سیمینه رود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داده های MODIS خشکسالی کشاورزی NDVI VTCI WDI حوضه آبریز سیمینه رود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۱۵۰
داده ها، تصاویر و محصولات متنوع سنجش از دور ماهواره ای از زمان تولید این نوع منابع اطلاعاتی، جایگاه خود را در مطالعات خشکی،خشکسالی و کشاورزی به اثبات رسانیده است. در این میان باندهای مرئی، مادون قرمز نزدیک و حرارتی در تولید محصولاتی چون پوشش گیاهی و دمای سطح زمین از پرکاربردترین آنها محسوب میشوند. در این تحقیق، از داده های سنجنده MODIS به منظور بررسی و یافتن ضرایب رابطه فضایی اندکس پوشش گیاهی-دمای سطح( NDVI-TS) و NDVI- ΔTS برای استخراج زمان وقوع خشکسالی کشاورزی از ژوئن تا اکتبر سال های 2007 تا 2010 در حوضه آبریز سیمینه رود استفاده شده است، شاخص شرایط دما–پوشش گیاهی( VTCI)و شاخص کمبود آب( WDI )که قادر به شناسایی تنش خشکی در مقیاس منطقه ای هستند از آنهااستخراج شده اند. نتیجه این تحقیق نشان داد، که در هردو شاخص، وضعیت تنش خشکی در سال های 2007 و 2008 بیشتر بوده است. همچنین بر اساس رابطه فضای NDVI-TS در تمام سال های 2007 تا 2010 شیب بالایی فضای مثلثی برای لبه گرم منفی است. این بدان معناست که با افزایش NDVI میزان LST کاهش یافته است درحالیکه برای لبه سرد شیب مثبت است. همچنین شیب به دست آمده از رابطه فضای NDVI-ΔTS برای خط خشک منفی است یعنی خط خشک یا خط حداقل تعریق-تعرق( ETR)یک همبستگی منفی با NDVI را نشان می دهد. درحالیکه برای خط مرطوب بالاخص در سال 2010 شیب مثبت بوده و در بقیه سال ها تغییر محسوسی دیده نمی شود. پژوهش حاضر نشان داد، مقدار آستانه VTCI برای تنش خشکی در سال 2007 و 2008 شدید بوده است.
۲۴.

ارزیابی تغییرات پوشش بخش جنوبی دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبقه بندی بیشترین احتمال فیلتر بافت برش تراکمی سنجنده لندست NDVI

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۲۵۰
مطالعه تغییرات پوشش و کاربری اراضی کاربرد گسترده ای در برنامه ریزی های محیطی دارد. در طول یک دهه اخیر رشد روز افزون خشکی در حوضه دریاچه ارومیه به یک معضل مهم منطقه ای و حتی ملی تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر آشکارسازی تغییرات پوشش/کاربری اراضی در بخش جنوبی و جنوب شرقی این حوضه با استفاده از دو تصویر تیر ماه در سال های 2000 و 2017 است. برای انجام پژوهش از تصاویر سنجنده های TM و OLI ماهواره لندست و شاخص NDVIاستفاده شد. نقشه های کاربری منطقه در دو سال مورد بررسی، با استفاده از دو سری داده شامل باندهای طیفی (سری داده اول) و همچنین باندهای طیفی و لایه فیلتر بافت (سری داده دوم) به روش الگوریتم حداکثر احتمال تهیه. و شش طبقه کاربری شامل اراضی کشاورزی آبی، دیم، باغ، مراتع، بایر و آب تفکیک گردید. ارزیابی و مقایسه صحت نقشه های کاربری بدست آمده از هر سری داده، با استفاده از نمونه های تعلیمی برداشت شده از تصاویر گوگل ارث انجام شد و شاخص های ضریب کاپا، دقت کلی، دقت تولید کننده و دقت کاربر محاسبه گردید. طبق نتایج، سری داده های دوم از صحت طبقه بندی بالاتری برخوردار بوده و دقت کلی نقشه های سال 2000 و 2017 حاصل از سری داده های دوم به ترتیب 93/98 و 29/98 و سری داده های اول 28/99 و 45/91 بدست آمد. همچنین فیلتر بافت باعث کاهش اختلاط بین کلاسه های مرتع، اراضی کشاورزی آبی و باغ شد. نتایج ارزیابی تغییرات، گویای افزایش قابل توجه در مساحت اراضی کشاورزی آبی (44/13 درصد) و باغ (58/1) بوده، همچنین در بازه زمانی مورد مطالعه از مساحت پهنه های آبی و مرتع به میزان 58/1 و 94/22 درصد کاسته شده است.
۲۵.

ارزیابی خشکسالی در حوضه قره سو با استفاده از شاخص های هواشناسی، هیدرولوژیکی و سنجش ازدور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پایش خشکسالی SPI SDI NDVI VCI حوضه قره سو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۴۱
هدف از پژوهش حاضر بررسی خشکسالی از جنبه های هواشناسی، هیدرولوژیکی و سنجش ازدور در حوضه قره سو واقع در استان اردبیل با مساحتی حدود 495 کیلومترمربع است؛ بنابراین، به منظور محاسبه خشکسالی هواشناسی (شاخص SPI) از مقادیر بارندگی ماهانه مربوط به 22 ایستگاه باران سنجی در بازه زمانی 30 ساله (2015-1985) و برای محاسبه خشکسالی هیدرولوژیکی (شاخص SDI) از مقادیر دبی ماهانه 14 ایستگاه هیدرومتری از سال 1985 تا 2015(30 سال) استفاده شد. در ادامه شاخص های SPI و SDI، در بازه های زمانی 1، 3، 6، 9 و 12 ماهه، همچنین به صورت فصلی و نیم سال آبی با یکدیگر مقایسه شدند. جهت بررسی خشکسالی پوشش گیاهی و محاسبه شاخص های NDVI, VCI، از تصاویر MOD13 A1 v6 سنجنده MODIS، با توان تفکیک مکانی 500 متر در بازه زمانی 15 ساله (2015-2000) استفاده شد. نتایج سری زمانی خشکسالی هواشناسی در قره سو نشان داد که خشکسالی در سال های (2001-2000، 2006-2005، 2008-2007 و 2014-2013) به صورت فراگیر رخ داده است. به طوری که بیشترین پهنه های درگیر خشکسالی مربوط به نواحی شمال و شمال شرق حوضه(ایستگاه های نمین و ابرکوه) بوده است. همچنین نتایج نشان داد که خشکسالی هواشناسی در سال های اخیر تداوم بیشتری داشته و به صورت محسوس با 1 تا 3 ماه تأخیر، بیشترین همبستگی را با خشکسالی هیدرولوژیکی داشته است. همچنین نقشه های پهنه بندی شاخص های NDVI وVCI  نشان داد که در تشخیص دوره های خشکسالی و ترسالی با شاخص SPI همخوانی دارند اما مقادیر همبستگی آن ها متفاوت است. درنهایت مقایسه شاخص های NDVI وVCI  با شاخص SPI نشان داد که شاخص VCIبا مقدار 44/0=r  بیشترین همبستگی را با  شاخص SPI دارد. این در حالی است که  مقدار همبستگی بین شاخص های NDVI وSPI   برابر با 38/0=r می باشد. نتایج پهنه بندی شاخص VCI نشان داد که در شرایط خشکسالی شدید، تنها در شرق حوضه و در مناطق اطراف سبلان، شرایط مطلوب پوشش گیاهی مشاهده می شود، اما در دیگر مناطق حوضه، خشکسالی متوسط و ضعیف رخ داده است.
۲۶.

شناسایی گردوغبار و تحلیل آن بر روی تصاویر ماهواره ای مودیس (مطالعه موردی: شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص آکرمن شهرستان زابل گردوغبار مودیس NDVI

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۶
آلودگی هوا در شهرها یکی از مشکلات جدی زیست محیطی است. در کشور ایران چند سالی است که این پدیده دامن گیر مناطق وسیعی شده است و شهرستان زابل به دلیل شرایط خاص ژئومورفولوژی و اقلیمی از کانون های اصلی این پدیده است. در تحقیق حاضر، شهرستان زابل به دلیل وجود پدیده گردوغبار فراوان در آن به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب گردیده است. با توجه به این که این منطقه در ماه های تابستان خصوصاً تیر و مرداد دارای حداکثر میزان گردوغبار است، روزهای 21 مردادماه 1396 و 14 تیرماه، 4 و 21 مردادماه سال 1397 به عنوان چهار رویداد پر گردوغبار موردبررسی قرار گرفتند. در این خصوص از تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس استفاده شد و پس از اعمال دو شاخص گردوغبار آکرمن و TDI روی این تصاویر، مقایسه ای بین نتایج آن ها با یکدیگر و همچنین با نتایج شاخص پوشش گیاهی (NDVI) انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که در هر چهار رویداد موردبررسی، بهترین کارایی مربوط به شاخص TDI بوده و این شاخص نتایج بهتر و قابل قبول تری را در منطقه موردمطالعه با توجه به میزان واقعی گردوغبار ارائه داده است. همچنین نتایج ارزیابی صحت تصاویر نشان داد که شاخص TDI با دقت قابل قبولی به شناسایی گردوغبار در منطقه پرداخته است. به گونه ای  که در هر چهار رویداد موردبررسی ریزگردهای با شدت بالا بیشتر در قسمت های شرقی و جنوب شرقی منطقه مطالعاتی وجود داشته است و نقشه NDVI نیز، نشان از رابطه مستقیم پوشش گیاهی منطقه با پدیده گردوغبار و ضعف پوشش گیاهی در نواحی دارای شدت بالای گردوغبار دارد.
۲۷.

ارزیابی توابع مختلف TIMESAT در بازسازی روند فنولوژی پوشش گیاهی، مطالعه موردی: شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فنولوژی سری زمانی پوشش گیاهی NDVI مدل TIMESAT

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۰
مطالعه روند رشد پوشش گیاهی به طور ویژه ای برای تحقیقات محیط زیستی مهم است. برآورد پارامترهای فنولوژی پوشش گیاهی به داده های زمانی پیوسته NDVI در یک بازه زمانی نیاز دارد. ممکن است در برخی موارد رطوبت خاک، وجود ابر و ذرات معلق بر انرژی بازتابی از پوشش گیاهی اثر بگذارد و منجر به ایجاد تصاویری با داده های از دست رفته یا دارای خطا شود. در این مطالعه از چهار مزرعه گندم واقع در بخش های مختلف شهرستان خرم آباد، برای بررسی رفتار فنولوژی گیاه و استخراج پارامترهای فنولوژی استفاده شد. به این منظور برای از بین بردن این خطاها در سری زمانی NDVI از مدل TIMESAT استفاده شد. سه تابع مختلف برای از بین بردن نویزها و هموارسازی داده ها در مدل TIMESAT وجود دارد. هدف از این تحقیق بررسی عملکرد توابع گاوسین نامتقارن، لجستیک دوگانه و فیلتر انطباقی ساویتزکی-گولای در استخراج پارامترهای فنولوژیکی خصوصاً در مناطق کوهستانی است. در ابتدا شاخص NDVI با استفاده از داده های روزانه سنجنده MODIS برای سال 2020 در سامانه گوگل ارث انجین محاسبه شد. پس از برطرف کردن خطاهای موجود در سری زمانی NDVI ، از مدل TIMESAT به منظور تولید منحنی فنولوژی گیاه گندم در مزارع گرمسیر و سردسیر در نرم افزار TIMESAT3.3 استفاده شد. از توابع گاوسین نامتقارن، لجستیک دوگانه و فیلتر ساویتزکی-گولای برای بازسازی داده های NDVI استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده فیلتر هموارسازی ساویتزکی-گولای به طور میانگین RMSE برابر 2 دارد. ولی میانگین RMSE توابع گاوسین نامتقارن و لجستیک دوگانه به ترتیب 4 و 11 است. در نتیجه فیلتر ساویتزکی-گولای در بازسازی داده ها و برآورد پارامترهای شروع و پایان فصل رشد دارای صحت بالاتری است.
۲۸.

واکاوی پیوند پوشش گیاهی و بارش در ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آکوا بارش NDVI مودیس ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۷۷
آگاهی از پوشش گیاهی و سلامت آن نماینده وضعیت آب و هوای هر محل است. برای پایش پوشش گیاهی در مقیاس جهانی و ناحیه ای دسترسی بهنگام به داده های میدانی معمولاً دشوار و محدود می باشد. هم چنین برآورد پوشش گیاهی به روش معمولی که شامل برآورد کلی از پوشش گیاهی است هم زمان بر است و هم اطلاعات چندان دقیقی به دست نمی دهد. از این رو دورسنجی با فراهم ساختن یک دید وسیع از منطقه، روش بسیار سودمندی است که بر سایر روش ها برتری دارد. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی میانگین سالانه پوشش گیاهی ایران به کمک شاخص NDVI  با استفاده از داده های سنجنده مودیس-آکوا می باشد. در این پژوهش نخست داده های 16 روزه شاخص تفاضل بهنجار شده پوشش گیاهی (NDVI) مودیس-آکوا ایران در فاصله 1/1/1382 تا 29/12/1397 از وبگاه ناسا دانلود شد. سپس بر مبنای نزدیک به 15 میلیارد یاخته، میانگین بلندمدت و سالانه NDVI ایران محاسبه شد. با توجه به این که مقادیر NDVI بیش از 2/0 نشان دهنده پوشش گیاهی است، میانگین سالانه پوشش گیاهی ایران محاسبه شد. در پایان نیز پیوند میان پوشش گیاهی و بارندگی در ایران زمین بررسی گردید. نتایج نشان داد که در سال 1387 به دلیل کم آبی و وجود شرایط خشکسالی هواشناسی، پوشش گیاهی ایران به کمترین مقدار رسیده در حالی که در سال 1397 به دلیل بارندگی فراوان و شرایط ترسالی، پوشش گیاهی ایران زمین به بیشترین مقدار طی دوره مورد مطالعه رسیده است. همچنین نتایج نشان داد که در دو دهه اخیر بدلیل افزایش بارندگی، گستره پوشش گیاهی ایران افزوده شده است.
۲۹.

تهیه نقشه درصد پوشش گیاهی مراتع و پایش تغییرات آن در دوره های خشکسالی و ترسالی با استفاده از NDVI سنجنده MODIS (مطالعه موردی: مراتع جنوب استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پوشش گیاهی خشکسالی شاخص استاندارد بارش NDVI یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۶۶
آگاهی از خصوصیات پوشش گیاهی مراتع و همچنین عوامل موثر بر آن در برنامه ریزی های محیطی، آمایش سرزمین و توسعه پایدار بسیار حائز اهمیت است. با این حال نقشه های منطقه ای و به روز شده درصد پوشش گیاهی مراتع همواره در دسترس و قابل تهیه نیست. در پژوهش حاضر به منظور تهیه نقشه درصد پوشش گیاهی مراتع و پایش تغییرات آن در دوره های خشکسالی و ترسالی از شاخص NDVI سنجنده MODIS طی سال های 1379 تا 1396 با قدرت تفکیک مکانی 250 متر و قدرت تفکیک زمانی 16 روزه و همچنین شاخص خشکسالی SPI استفاده شد. منطقه مورد مطالعه بخشی از مراتع واقع در جنوب استان یزد می باشد؛ که در سال 1394 به منظور تهیه داده های زمینی، نمونه گیری از میزان درصد پوشش گیاهی از سطح مراتع منطقه مورد مطالعه صورت گرفت. بر اساس نتایج، شاخص NDVI دارای قابلیت مناسبی در تهیه نقشه درصد پوشش گیاهی می باشد؛ به طوری که ضریب تبیین (R2) بین این شاخص و نقاط نمونه برداری شده 0/71 بدست آمد. بر اساس نتایج، به طور میانگین طی سال های 1379 تا 1396، پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه 11/3 درصد بوده است. بیشترین و کمترین میزان درصد پوشش گیاهی در سطح منطقه مورد مطالعه به ترتیب مربوط به سال های 1381 و 1379 که به ترتیب دارای وضعیت های ترسالی متوسط و خشکسالی بسیار شدید بودند، با میانگین 14/6 و 9/2 درصد مشاهده شد.
۳۰.

تغییرات دمای سطح زمین در شهر حله و ارتباط آن با تغییرات شاخص NDVI(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۰۷
دمای محیط شهری یکی از پارامترهایی است که شهروندان هر لحظه با آن در ارتباط هستند. مطالعات نشان می دهد که دمای کره زمین به دلیل تغییرات محیطی دائما در حال افزایش است. یکی از این پارامترهایی که بر افزایش دما تاثیر می گذارد؛ رشد فیزیکی شهر و به تبع آن تخریب و از بین رفتن پوشش گیاهی است. در این مطالعه، با استفاده از تصاویر ماهواره لندست برای سال های 2001، 2011 و 2021؛ و اجرای الگوریتم تک کانال، دمای سطح زمین در شهر حله عراق محاسبه و تغییرات آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در طرف مقابل شاخص NDVI به عنوان یک شاخص پوشش گیاهی در تاریخ های مذکور محاسبه و تغییرات آن با تغییرات دمایی سطح زمین مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که مساحت شهر حله در طی دوره مورد مطالعه حدودا دو برابر شده است و این موضوع باعث کاهش میزان پوشش گیاهی و افزایش دمای سطح زمین شده است. در پایان، همبستگی بین دمای سطح زمین و شاخص NDVI محاسبه شد که به ترتیب برای سال های 2001، 2011 و 2021 برابر با 46.92، 44.35 و 52.98 درصد بود. این موضوع نشان از رابطه قوی بین این دو پارامتر و تاثیر کاهش پوشش گیاهی بر افزایش دمای سطح زمین می دهد.
۳۱.

بررسی تغییرات مکانی- زمانی متغیر های اقلیمی مرتبط با پوشش گیاهی در مناطق شهری (مورد مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرات مکانی - زمانی اقلیم NDVI سنجش از دور GIS شهر اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۳۲۲
با توجه به اهمیت تبخیر- تعرق در چرخه هیدرولوژی و کاربردهای متنوع آن در علوم مختلف، محاسبه مقدار آن بویژه، تبخیر- تعرق واقعی از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به اینکه فراوانی پوشش گیاهی یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر دمای سطح زمین است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی خودهمبستگی فضایی دمای سطح زمین و تبخیر- تعرق، شاخص بارش استاندارد شده و میزان آلبدو در ارتباط با پوشش گیاهی در شهر اصفهان می باشد. با استفاده از پردازش داده ها در محیط Google Earth Engine در قسمت اول، یک مجموعه داده مودیس با وضوح بالا و به صورت فصلی برای هر سال طی یک دوره زمانی بین سال های ، 2000 تا 2020  را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. سپس تبخیروتعرق به کمک دیتاهای مودیس و روش تورنت وایت با درنظرگرفتن ضریب رشد گیاهی محاسبه شده مورد مقایسه و بررسی قرار گرفتند. در همین راستا پیشبینی خشکسالی با استفاده از شاخص SPI  (یک ماهه،سه ماهه،شش ماهه و دوازده ماهه) برای بازه زمانی 2015 تا 2044  نیز انجام گردید. پس از محاسبه تغییرات جهت شناسایی و کشف الگوها و روندهای موجود در داده های فضایی از یک روش تحلیل فضایی ( لکه های داغ ) در محیط نرم افزار ArcGis بهره گرفته شد. نتایج این تحقیق مشخص کرد که در فصل بهار بالاترین درصد NDVI با پایین ترین میزان دما  انطباق مکانی ندارد، به عبارت دیگر درصد شاخص پوشش گیاهی با درجه حرارت سطح زمین رابطه معکوس ندارد. در فصل تابستان بالاترین میزان درصد شاخص پوشش گیاهی از نظر مکانی با کم ترین میزان دمای سطح زمین انطباق مکانی کامل دارد. در فصل زمستان نحوه پراکنش الگوهای دمایی به دلیل نقش تعدیل کننده دمایی پوشش گیاهی با استفاده از ساز و کار تبخیر و تعرق در مقایسه با سایر فصول کاملا متفاوت است.
۳۲.

پایش تغییرات زمانی-مکانی بیابان زایی در حوضه گاوخونی بر مبنای معیار های اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر اقلیم بیابان زایی مدل IMDPA حوضه آبریز گاوخونی ECMWF NDVI

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۸۳
بی نظمی در وضعیت بارندگی ها، خشکسالی ها و بیابانزایی در مناطق مختلف کره خاکی در ارتباط با تغییرات اقلیمی می باشد. از آنجایی که پدیده بیابانزایی به عنوان یکی از بارزترین وجوه تخریب منابع طبیعی در جهان مطرح شده است، در این پژوهش بررسی تغییرات فضایی- زمانی وضعیت بیابانزایی حوضه گاوخونی در طی 6 دهه از سال 1961 تا 2020 با بهره گیری از معیار اقلیمی مدل تعیین شدت بیابانزایی IMDPA تعیین شد. با توجه به نتایج این تحقیق مشخص گردید که دهه اول با میانگین 3.17 شدیدترین و دهه چهارم با 2.22 کمترین شدت بیابانزایی را تجربه نموده و دهه آخر نیز با نمره 2.36 در کلاس بیابانزایی متوسط قرار دارد. یافته های این تحقیق نشان دادند که اگرچه روند تغییرپذیری بیابانزایی بر مبنای میانگین دهه ای در حال کاهش می باشد، اما واقعیت منطقه گویای این است که در دو دهه اخیر بیشینه مساحت حوضه در کلاس بیابانزایی شدید قرار داشته که این هشداری در خصوص آسیب پذیری حوضه نسبت به پدیده بیابانزایی می باشد. از خروجیهای این تحقیق مشخص شد که از میان 3 شاخص معیار اقلیمی، بیشترین امتیاز با میانگین کلی 3.6 در خصوص شاخص ترانسو تجربه شده و سایر شاخص ها در رتبه های بعدی قرار دارند. با توجه به نقشه پهنه بندی شدت بیابانزایی حوضه گاوخونی آشکار گردید که نواحی مرکزی و شرقی از ریسک بالاتر و نواحی شمال غربی و جنوب شرقی ریسک کمتری داشته اند. در این تحقیق به منظور اعتبارسنجی مدل اقلیمی از شاخص NDVI استفاده گردید. تغییرپذیری این شاخص در طی زمان موید افزایش اراضی بایر و کاهش مساحت نواحی آبی و پوشش گیاهی می باشد. بنابراین می توان ملاحظه کرد که خروجیهای دو شاخص NDVI و معیار اقلیمی، یافته های یکدیگر را تایید می نمایند. چنانچه نتایج سایر پژوهش های پیشین نشان می دهند، پیامد گرمایش جهانی منجر به افزایش دما - تبخیر و کاهش بارش در نواحی خشک خواهد گردید. پس با توجه به قرارگیری حوضه گاوخونی در یک ناحیه خشک، انتظار پیامد تغییرات آب و هوایی بر تشدید این مخاطره طبیعی مسئله ای دور از ذهن نخواهد بود. 
۳۳.

بررسی تغییرات کاربری اراضی بر الگوهای زمانی- مکانی دمای سطح زمین در اراضی شهری با استفاده از داده های سنجش ازدور و GIS (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاربری اراضی سنجش از دور NDVI LST شهر ایلام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۵
گسترش سریع شهرها به دلیل تغییرات گسترده در کاربری و پوشش سطح زمین اثرات منفی زیادی بر کیفیت زیست محیطی در سطح جهان داشته است؛ ازجمله: کیفیت هوا، افزایش دما، تغییرات چشم انداز و همچنین تبدیل زمین های کشاورزی به اراضی بایر که منجر به از بین رفتن تنوع زیستی می شود. ازآنجاکه تغییرات کاربری اراضی در سطوح وسیع و گسترده صورت می گیرد. تکنولوژی سنجش از راه دور ابزاری ضروری، کارآمد و با ارزش، جهت پایش تغییرات می باشد. در این مطالعه با توجه به اهمیت موضوع، بررسی تغییرات کاربری اراضی بر الگوهای زمانی مکانی دمای سطح زمین در اراضی شهری در یک دوره زمانی 30 ساله (2020 - 1990) با استفاده از تصاویر ماهواره لندسَت و شبیه سازی تغییرات با استفاده از مدل شبکه عصبی آرتمپ فازی در شهر ایلام انجام شد. نیز، از سنجنده های( TM, OLI, ETM) ماهواره لندسَت، برای بررسی تغییرات طولی و فضایی (LST) در شهر ایلام استفاده شد. برای تهیه نقشه کاربری اراضی از روش طبقه بندی پیکسل پایه برای تمامی دوره ها (1990 1995 2000 2005 2010 2015 و 2020) و از نرم افزار های( ENVI) و (Ecognitio ) استفاده شد و سپس با الگوی(NDVI) و (LST) تخمین زده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در اکوسیستم شهر ایلام مقادیر(NDVI) نسبتاً متوسطی وجود دارد، میانگین دمای سطح کاربری مسکونی در ماه خرداد نیز برابر با 80/35 درجه سانتی گراد می باشد و میزان دمای سه کاربری باغ، و کشاورزی و سایر کاربری ها (اراضی بدون پوشش) به ترتیب برابر با 33/32 و 25/37 و 46/38 است که مهم ترین کانون کمینه آن مناطق با پوشش سبز و مرتفع هستند و در سطح شهر نیز بلندمرتبه سازی و سایه اندازی ساختمان ها در سطح شهر، استفاده از مصالح با جذب حرارتی کمتر، همچون ایزوگام، و مبلمان و فضای سبز شهری، و همچنین آلودگی هوا سبب جذب کمتر انرژی می شوند. از طرف دیگر، توزیع فضایی(NDVI) هم سو با مقادیر (LST) بوده است. با توجه به این پژوهش، مساحت کاربری ها نشان می دهد که کاربری اراضی مسکونی، در روش شبکه عصبی فازی از 18/19 درصد در سال 1990 به 35/39 درصد در سال 2020 رسیده است که نشان دهنده رشد و توسعه شهر می باشد. از سوی دیگر، کاربری باغ از 64/8 درصد در سال 1990 به 49/3 درصد در سال 2020 رسیده که می توان علت این کاهش را توسعه فضای شهری دانست.
۳۴.

طبقه بندی لندفرم ها با استفاده از شاخص موقعیت توپوگرافی و بررسی ریسک واقعی فرسایش آنها در مناطق کوهستانی (مطالعۀ موردی: حوضۀ آبخیز خارستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبقه بندی لندفرم فاکتورهای زمینی NDVI ریسک فرسایش منطقه خارستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۷
یکی از بخش های نوین و کم سابقه، به ویژه در مطالعات داخلی، بررسی کمّی ناهمواری هاست. شناخت علمی و کمّی گرایانه موقعیت توپوگرافی همواره از مباحثی بوده که در تحقیقات داخلی، چندان به آن توجه نشده است. این مبحث تأثیر بسزایی در تحلیل های ژئومورفولوژیک، هیدرولوژی و محیط شناسی دارد. وجود انواع لندفرم ها و تنوع آنها معمولاً با تغییر شکل و موقعیت زمین کنترل می شود؛ بنابراین طبقه بندی و شناسایی مناطق گوناگون، با توجه به ویژگی های مورفومتری آنها، ضروری است و ازاین رو پژوهش حاضر سعی در طبقه بندی لندفرم ها در منطقه خارستان، واقع در شمال غرب استان فارس و عوامل مؤثر در آن دارد. در همین زمینه، در مرحله اول، از روش شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI) به منظور طبقه بندی لندفرم ها و روش کورین برای تعیین کلاس های ریسک واقعی فرسایش استفاده شد. همچنین به منظور تعیین شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) از تصاویر ماهواره لندست 8، مربوط به خرداد 1396، بهره گرفته شد. در مرحله بعد، رابطه انواع گوناگون لندفرم با فاکتورهای زمینی ارتفاع، شیب، جهت شیب، شاخص خیسی توپوگرافی (TWI)، شاخص ناهمواری زمین (TRI) و NDVI مشخص شد. در مرحله آخر، وضعیت لندفرم های گوناگون در کلاس های متفاوت ریسک فرسایش، تعیین شد. نتایج نشان دهنده ده گونه لندفرم در منطقه مورد مطالعه بود. بیشترین نوع لندفرم ها در منطقه مورد مطالعه، آبراهه و قله های مرتفع، به ترتیب با مساحت 71/27 و 48/27% بود؛ درصورتی که دشت های کوچک کمترین مساحت (18/1%) منطقه مورد مطالعه را شامل می شد. کلاس های لندفرم با شاخص خیسی توپوگرافی در سطح 95% همبستگی معنی داری را نشان داد. از نظر توزیع مکانی، بیشترین سطح (71/91%) منطقه را NDVI کلاس 1/0 تا 3/0 دربر می گرفت. NDVI بزرگ تر از 4/0 در لندفرم های آبراهه و دره های Uشکل مشاهده شد. ریسک واقعی فرسایش در سه کلاس کم، متوسط و زیاد با مساحت های 14/31%، 11/31% و 78/37% طبقه بندی شد. در کلاس فرسایش کم، متوسط و زیاد، لندفرم های آبراهه و یال های مرتفع و قله به ترتیب با 44%، 57% و 59% بیشترین سطح را به خود اختصاص دادند.
۳۵.

ارزیابی پتانسیل تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان با استفاده از سنجش ازدور و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: AHP NDVI فازی مدل سازی تراکم پوشش گیاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۲۹
این تحقیق با هدف ارزیابی تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان در شهرستان مریوان در استان کردستان با استفاده از فن آوری های سنجش ازدور و GIS انجام شده است. برای این منظور تصاویر دو دوره زمانی مربوط به سال های 1989 و 2020 تهیه گردید. پس از انجام تصحیحات رادیومتریک و اتمسفریک، تغییرات شاخص NDVI که بیان کننده تغییرات پوشش گیاهی در دو بازه زمانی موردبررسی است، مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور مدل سازی تخریب اکولوژیک از 4 معیار کلی پوشش گیاهی، زمین شناسی، فیزیوگرافی و فعالیت های انسانی و 8 زیر معیار شامل فاصله از روستا، فاصله از جاده، محدوده های زمین لغزش، شدت فرسایش، شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا و پوشش گیاهی استفاده گردید. زیر معیارها با مدل Fuzzy استاندارد شدند و با روش AHPوزن دهی گردیدند. تغییرات پوشش گیاهی در آستانه های مختلف شاخص NDVI شامل سه آستانه 1-3/0، 1-4/0 و 1-1/0 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که کیفیت و تراکم پوشش گیاهی دارای روند کاهشی در طول این 31 سال بوده است. نتایج مدل سازی پتانسیل تخریب اکولوژیکی نشان داد مؤثرترین معیار در ایجاد تخریب، فاصله از روستا است. به طورکلی 50 درصد از مساحت منطقه دارای پتانسیل بالای تخریب اکولوژیکی است. نتایج این مطالعه نشان داد استفاده از مدل های دقیق و تجزیه وتحلیل نتایج آن ها در محیط GIS می تواند روش دقیقی در برآورد پتانسیل تخریب اکولوژیکی مناطق حفاظت شده باشد.
۳۶.

ارزیابی روند تغییرات دما، جزیره حرارتی و پوشش گیاهی ایام گرم سال در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جزیره حرارتی دمای سطح زمین تغییرات کاربری NDVI شهر یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۸۳
پدیده جزیره حرارتی شهری، از معمول ترین پدیده های شهری است که طیّ آن برخی از نقاط شهری به خصوص مرکز شهرها چند درجه از مناطق اطرافشان گرم تر می شوند. هدف این پژوهش، ارزیابی روند تغییرات دما، تغییرات جزیره حرارتی و پوشش گیاهی دوره گرم سال در شهر یزد می باشد. برای بررسی روند تغییرات دمای ماه های گرم سال، از اطلاعات دمایی ایستگاه یزد و آزمون من-کندال استفاده شد. به منظور تعیین جزیره گرمایی شهر یزد در ماه های گرم سال، از تصاویر ماهواره ای لندست 4-8 در محدوده زمانی33 ساله(2020-1987) که شامل چهار دوره با فاصله زمانی 11 ساله است (میانگین ماه های تیر، مرداد و شهریور سال های 1987، 1998، 2009 و 2020) استفاده شد. نتایج حاصل از تصاویر ماهواره ای نشان داد که در طی دوره آماری هر چه به سال های جاری نزدیک تر شویم از میزان پوشش گیاهی و زمین های بایر کاسته شده و در عوض به وسعت ناحیه ی شهری افزوده شده است. نقشه های LST نیز نشان از دماهای بالای 50 درجه سانتی گراد به صورت خوشه های داغ در قسمت های غرب و جنوب غرب شهر یزد بوده که در دهه های اخیر ایجاد و تقویت شده اند. آزمون من-کندال و شیب سنس نیز حاکی از روند صعودی معنی دار در سطح اطمینان 99 درصد به خصوص در سال های اخیر است. میزان این افزایش دما دریک دوره 45 ساله حدود 2.3 درجه سانتی گراد بوده است که این شرایط می تواند در پیوند احتمالی با پدیده روند افزایش جمعیت شهری طی دهه های اخیر و به دنبال آن افزایش سازه های شهری(مسکونی، تجاری) و پدیده جزیره حرارتی مرتبط باشد.
۳۷.

بررسی شاخص های ژئومورفولوژیکی و رابطه آن با پوشش گیاهی در تپه های ماسه ای (مطالعه موردی: آران و بیدگل و کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژئومورفومتری طبقه بندی تپه های ماسه ای خصوصیات ژئومورفولوژیکی NDVI ارگ کاشان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۹
در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر جوامع گیاهی به کمک دورسنجی وتاثیر گونه های مجزا با مراجعه میدانی در منطقه ارگ کاشان طی دوره 1995-2020 پرداخته شد. به منظور بررسی ارتفاع و شیب از تصاویر گوگل ارث و برای محاسبه پوشش گیاهی از تصاویر لنست TM و OLI8 و بازدید صحرایی استفاده شد. همبستگی بین عوامل مورفولوژیک و پوشش گیاهی با استفاده از رگرسیون وزن دار فضایی (GWR) بررسی شد. نتایج شناسایی تپه های ماسه ای بیانگر وجود شش نوع تپه مختلف در منطقه مورد مطالعه بود. کمی سازی ارتفاع و شیب بیانگر میانگین ارتفاع 33 متر و شیب 6/3 درصد بود. تغییرات ارتفاع و حجم تپه های ماسه ای ارگ کاشان روند افزایشی را نشان داد به طوریکه نرخ تغییر ارتفاع و همبستگی آن به ترتیب 0455/0 و 85/0 محاسبه شد. همچنین نرخ تغییر حجم و همبستگی آن به ترتیب 216/0 و 9/0 محاسبه شد و حجم سطحی تپه-های شنی منطقه کاشان حدود 02/1 کیلومتر مکعب در طی یک دوره 25 ساله افزایش داشت. بیشترین مقدار پوشش گیاهی در تپه های تثبیت شده و کمترین مقدار آن در تپه های ستاره ای و بوکلیه بارخانی واقع شده است. نتایج حاصل از همبستگی بین خصوصیات مورفولوژیکی تپه های ماسه ای با NDVI نشان داد که بین این عوامل در همه بخش ها همبستگی مثبت وجود دارد (57/0R=، 46/0R=). گونه های ماسه دوست منطقه را گونه های اسکمبیل، کلبیت، سبد و دم گاوی بودند. نتایج تحلیل کارایی این گونه ها در مورفولوژی دامنه تپه ها نشان داد گونه های فوق عملکرد یکسانی ندارند.
۳۸.

پایش دمای سطح زمین با تکیه بر محصولات سنجنده مودیس و تکنیک های سنجش از دوری (مطالعۀ موردی: دشت کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنجش از دور محصولات مودیس LST NDVI همبستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۰۶
برآورد دمای سطح زمین برای طیف وسیعی از مطالعات کاربرد دارد. لذا پژوهش حاضر در نظر دارد؛ دمای سطح زمین دشت کاشان را با تکیه بر تصاویر ماهواره ای مودیس و پارامترهای فیزیکی حاصل از آن ها طی سال های 2020-2000 مورد بررسی قرار دهد. بدین ترتیب فرآورده های دمای سطح زمین(LST) با شناسه MOD11A1، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) با شناسه MOD13Q1، تولید خالص اولیه (NPP)با شناسه MOD17A2H و آلبیدو (Albedo) با شناسه MOD43A1 با قدرت تفکیک مکانی 500 متر در بازه زمانی 8 روزه طی سال های 2020-2000 از پایگاه داده ناسا استخراج شد. در ادامه نیز همبستگی پارامترهای فیزیکی با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن بررسی گردید. نتایج نشان داد بین شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی و دمای سطح زمین، تولید خالص اولیه و دمای سطح زمین و آلبیدو و دمای سطح زمین ارتباط معنادار در سطح یک درصد وجود دارد. به گونه ای که همبستگی میان پوشش گیاهی و دما، تولید خالص اولیه و دما و آلبیدو و دما معکوس و به ترتیب برابر با 80/0-، 84/0- و 85/0- است. به طور کلی تغییرات پوشش زمین بالاخص پوشش گیاهی تأثیر بسزایی بر دمای سطح زمین دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بخش وسیعی از افزایش دما در محدوده شرق و شمال شرق منطقه مورد مطالعه در اراضی بایر و نیز دریاچه نمک رخنمون داشته است که با گذشت سالیان متمادی افزایش دما قایل تأمل است. نتایج این پژوهش می تواند جهت کاربرد در بخش کشاورزی، منابع طبیعی و نیز محیط زیست دشت کاشان به منظور شناخت جزایر حرارتی و تصمیم گیری درخصوص بهبود شرایط پوشش گیاهی مورد توجه قرار گیرد.
۳۹.

برآورد دمای سطح زمین (LST) و مقایسه آن با شاخص های NDMI، NDWI و NDVI به منظور بررسی تنش آبی با تاکید بر تغییرات کاربری اراضی (LULC) در سیستم ماشین بردار پشتیبانی(SVM) (منطقه مورد مطالعه: تالاب انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: LST NDWI NDMI NDVI کاربری اراضی تالاب انزلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۹۴
دمای سطح زمین پارامتر مهمی در مطالعات بیوسفر، یخ کره و تغییرات آب و هوایی به شمار می رود. در این تحقیق با بهره گیری از سنجه OLI و TIRS ماهواره لندست 8، مقادیر LST، NDVI، NDMI و NDWI برای منطقه تالاب انزلی محاسبه گردید. بررسی ها نشان داد که حداقل دمای LST برای سال های 2013، 2018 و 2023 به ترتیب معادل 94/13، 36/22 و 6/14 بوده و حداکثر مقادیر آن برای همین سال ها به ترتیب معادل 7/35، 58/40 و 6/31 درجه سانتیگراد برآورد شده است. وضعیت پوشش گیاهی، دسترسی به منابع آبی و تنش آبی برای منطقه مورد مطالعه با شاخص های NDVI، NDWI و NDMI برآورد گردید. برای برآورد این شاخص ها از باندهای 3، 4، 5، 6 و 10 ماهواره لندست8 استفاده شد. مقادیر حاصله با مقادیر LST مقایسه گردید. نمودارهای پراکنش نشان می دهند که بیشترین همبستگی منفی بین LST و NDMI به میزان 65/0- برقرار بوده و بیشترین همبستگی مثبت بین شاخص های NDWI و LST به میزان 23/0 برقرار می باشد. در کل بررسی ها نشان داده است که بین دو شاخص NDMI و NDVI با شاخص LST رابطه همبستگی منفی برقرار بوده است. برای بررسی تغییرات کاربری اراضی(LULC) نیز از روش ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شد. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه که از وسعتی معادل 81/686 کیلومتر مربع برخوردار است زمین های کشاورزی با گسترش قابل توجهی روبرو بوده و از 329 کیلومتر مربع در سال 2013 به 7/487 کیلومتر مربع رسیده است. در این بین پهنه های جنگلی با کاهش شدیدی مواجه شده و از 8/34 کیلومتر مربع به 73/1 کیلومتر مربع کاهش یافته اند.
۴۰.

واکاوی تأثیر گسترش شهری بر تغییرات مکانی جزیره ی حرارتی شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دمای سطح زمین جزیره حرارتی توسعه شهری NDVI ساری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۸۷
در دنیای امروز سرعت شهرنشینی رو به افزایش است که با این توسعه، شهرها جایگزین بخش وسیعی از زمین های کشاورزی و جنگلی شدند. این عامل سبب شد دمای سطح شهر نسبت به محیط اطراف آن بالاتر باشد و معضلاتی همچون جزیره حرارتی را به وجود آورد که تأثیر زیادی بر کیفیت هوا و متعاقب آن سلامت عمومی جامعه می گذارد. در این پژوهش جزیره حرارتی منطقه مورد مطالعه و روند تغییرات و اثرات آن مورد بررسی قرار گرفت. بدین ترتیب از تصاویر ماهواره لندست 5 برای سال های1990 تا 2020 و همین طور از نرم افزارهایی مانند ENVI, Arc GIS, Google Ear استفاده گردید و تغییر درجه حرارت و نقاط گرم و سرد در طی سی سال مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و نتایج آن با توجه به اهداف موردنظر طبقه بندی و دسته بندی گردید. نتایج تحقیق نشان داد دما در کاربری های متراکم، بایر، صنعتی بالا بوده و در قسمت هایی که دارای پوشش گیاهی هستند دارای دمای پایین تری هستند. در طول 30 سال در شهر ساری میزان دمای سطحی افزایش پیدا کرده و تعداد نقاط گرم هم در طی این دوره بررسی زیاد شده اس  به طوری که وسعت نقاط گرم در سال 199  14.300 متر مربع بوده و در سال 2020 به 267.660 متر مربع رسیده است. براساس این موضوعات می توان گفت که در شهر ساری بر تعداد کاربری های انسان ساز افزوده شده و نقاط گرمایی بیشتری در این شهر به وجود آمدند که این نقاط در حال افزایش هستند.