مطالب مرتبط با کلیدواژه

اثرگذاری حکمیتی


۱.

ظرفیت سنجی گونه های مرجعیت علمی قرآن در مطالعات روان شناختی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مرجعیت علمی قرآن کریم مطالعات روانشناختی روانشناسی اثرگذاری استنباطی اثرگذاری استلهامی اثرگذاری استکمالی اثرگذاری حکمیتی اثرگذاری نگرشی و بینشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۳
هدف پژوهش حاضر بررسی ظرفیت های مرجعیت علمی قرآن در مطالعات روان شناختی بوده و درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا تمامی گونه های مرجعیت علمی قرآن، قابلیت انجام مطالعات روان شناختی را دارند؟ مرجعیت علمی قرآن به عنوان یک اَبَرنظریه، ظرفیت های گسترده ای را برای مطالعات میان رشته ای فراهم می کند. یکی از این حوزه ها، مطالعات میان رشته ای قرآن و روانشناسی است. پنج گونه مرجعیت علمی قرآن مطرح شده است: ۱- گونه اثرگذاری استنباطی (مرجعیت به منزله منبع)، ۲- گونه اثرگذاری استلهامی (مرجعیت به منزله الهام بخشی)، ۳- گونه اثرگذاری استکمالی (مرجعیت به منزله کمال بخشی)، ۴- گونه اثرگذاری حکمیتی (مرجعیت به منزله میزان)، و ۵- گونه اثرگذاری نگرشی و بینشی (مرجعیت به منزله تعیین کننده و تغییر دهنده نگرش یا بینش). در این راستا، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل پنج گونه مرجعیت علمی قرآن پرداخته می شود. یافته ها نشان می دهند که قرآن به عنوان یک منبع غنی وحیانی، ظرفیت های متنوعی برای تحلیل و بررسی جنبه های مختلف روان شناسی دارد. در گونه اثرگذاری استنباطی، قرآن به عنوان منبعی برای استخراج آموزه های روان شناختی مورد استفاده قرار می گیرد و پژوهشگرانی نظیر نجاتی و کاویانی به بررسی این مفاهیم پرداخته اند. گونه اثرگذاری استلهامی نشان می دهد که قرآن می تواند الهام بخش پژوهش های روان شناختی باشد و قصص و حکایت های قرآنی به عنوان الگوهای مثبت و منفی در تحلیل رفتارها استفاده می شوند. در گونه اثرگذاری استکمالی، مفاهیم قرآنی به عنوان بُعدی مکمّل برای نظریه های روان شناسی معرفی می شوند که می توانند به تکامل این نظریه ها کمک کنند. گونه اثرگذاری حکمیتی قرآن به عنوان معیاری برای صحّت سنجی مطالعات روان شناختی مورد بررسی قرار می گیرد و پژوهشگران تطبیقی به ارزیابی مفاهیم روان شناسی در مقابل آموزه های قرآنی می پردازند. در نهایت، گونه اثرگذاری نگرشی و بینشی، تأثیر قرآن بر تغییر نگرش ها و بینش های پژوهشگران در علم روان شناسی را مورد توجه قرار می دهد. نتایج این پژوهش نشان دهنده ظرفیت های فراوان قرآن در مطالعات روان شناختی و ضرورت بهره گیری از آن در تحلیل و تبیین مسائل روان شناختی معاصر است. همچنین، پژوهش حاضر می تواند به عنوان مبنایی برای تحقیقات آینده در این حوزه به کار رود و توجه به اصول و مبانی قرآنی را در طراحی و اجرای تحقیقات روان شناختی ضروری می سازد.