عدم تحمل ابهام و درد مزمن در مبتلایانِ مالتیپل اسکلروزیس:اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل، باورهای مثبت به نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
124 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف آزمون نقش میانجیگر اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی در رابطه عدم تحمل ابهام و درد مزمن در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.روش: در این پژوهش هبستگی، ۳۵۰ بیمار (۱۹۴ مرد و ۱۵۶ زن) از بین مراجعه کنندگان به مرکز تصویربرداری کوثر و انجمن ام اس ایران، واقع در شهر تهران، به کمک روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به مقیاس عدم تحمل ابهام (فرستون و همکاران، ۱۹۹۴)، پرسشنامه باور های فراشناخت (ولز و کارتارایت هاتون، ۲۰۰۴)، پرسشنامه جهت گیری منفی نسبت به مشکل (رابی چاوود و دوگاس، ۲۰۰۵)، پرسشنامه اجتناب شناختی (سکستون و دوگاس، ۲۰۰۴) و نسخه کوتاه سیاهه درد (کلیلند، ۱۹۸۹)، پاسخ دادند.یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل مسیر نشان داد که مدل واسطه مندی نسبی اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی در رابطه عدم تحمل ابهام و درد مزمن در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس با داده ها برازش مطلوبی داشت.نتیجه گیری: در مجموع، نتایج موافق با مواضعِ مدل های شناختی آسیب شناسی روانی در بافتارِ پیش بینیِ درد مزمن به کمکِ عدم تحمل ابهام در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس، از نقش سازوکار های علّی چندگانه اجتناب شناختی، جهت گیری منفی نسبت به مشکل و باور های مثبت نسبت به نگرانی، حمایت کرد.