زیست بوم خیریه و مطالعات خیریه
«مطالعات خیریه» به رشته دانشگاهی مشخصی محدود نیست و به سختی می توان مرزهای آن را معلوم کرد؛ اما شاید بشود تصویری نظام مندتر از نقش این مطالعات را در عرصه خیریه فراهم کنیم و به این ترتیب، ارزیابی بهتری از وضع پژوهش ها در این زمینه داشته باشیم. در اینجا، سعی می کنم ابتدا پیشنهادی اولیه درباره بازیگران اصلی زیست بوم خیریه طرح کنم. به این وسیله، می توانیم پرسش های عرصه خیریه را به نحوی دقیق تر طرح کنیم. سپس، می توانیم ببینیم نقش مطالعات خیریه در هر بخش به چه صورت است. در حین بحث، به بعضی از نمونه های موردی، مانند کلیشه های رایج در گفتمان خیریه و مسئله اولویت بندی، اشاره خواهد شد. این نوشته به جای دفاع از یک موضع مشخص در حوزه خیریه، می کوشد تا چارچوبی برای صورت بندی دیدگاه های مختلف فراهم کند. سپس، پیشنهاد طرح شده بر اساس یک نمونه، یعنی «دیگردوستی مؤثر»، بسط می یابد. در مجموع، دو هدف عمده مدنظر است. نخست، به نظر می رسد می توان نگاهی موسع تر به مطالعات خیریه داشت و بسیاری از پژوهش های معمول دانشگاهی را نیز در این دسته دید. تلقی «خیریه به مثابه غیرانتفاعی» دقیق نیست و حتی در عمل مشکل ساز است. دوم، بخشی از پرسش ها در این حوزه سرشت هنجاری دارند و ناگزیر باید به آن ها توجه کرد؛ به این ترتیب، اگرچه پاسخ به بسیاری از پرسش های حوزه خیریه مستلزم پژوهش های پژوهشگران علوم اجتماعی و طبیعی است، بدون بحث های مستقل فلسفی (به طور مشخص فلسفه اخلاق)، نمی توان مسائل حوزه خیریه را به درستی دید، فهمید و در جست وجوی راه حل برآمد. رویکردهایی که می کوشند ابعاد هنجاری را نادیده بگیرند، ناگزیر صرفاً مواضعی (احتمالاً نسنجیده) را مفروض می گیرند و از این نظر مستعد نقد هستند