بررسی انتقادی «نظریه قلمروی اجتماعی۔شناختی» در باب رشد اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
23 - 48
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از مطالعات روان شناسی به مطالعه پدیده های اخلاقی (قضاوت اخلاقی، رفتار اخلاقی و ...) اختصاص دارند. از جمله نظریه های متأخر در این حوزه، «نظریه قلمروی اجتماعی۔ شناختی» است. این نظریه که از نگاه انتقادی به دیدگاه های لارنس کلبرگ شکل گرفته، امروزه با طیف وسیعی از مطالعات تجربی حمایت می شود. در این پژوهش، پس از مرور اصلی ترین ادعاهای این نظریه، در خصوص شناخت اخلاقی و رشد اخلاقی، به نقاط ابهام یا کاستی های آن - بر اساس دیدگاه های تجربی و ملاحظات نظری - پرداخته شده است . ادعای اصلی این نظریه این است که سه قلمرو «اخلاق، قراردادی و شخصی» از سنین پایین کودکی متمایز می شوند و هر کدام مسیر رشد خود را طی می کنند. در این نظریه بر تجربه های زیسته کودکان برای رشد اخلاقی تأکید می شود و به عواملی همچون تعامل با همسالان، تعامل با والدین، تعاملات میان قلمروی اشاره می شود. فرایند تعامل کودک با محیط (از جمله والدین) به شکل دیالکتیک دیده می شود. این نظریه به رغم نقاط قوّتی که دارد، از کاستی های نظری رنج می برد که از جمله آنها، می توان به «برداشت عقلی از اخلاق و قضاوت اخلاقی»، «نابسندگی معیارهای تمایز میان قلمروها»، «تلقی ناکافی از هنجارهای دینی» اشاره کرد.