زمینه ها و علل تحول اندیشه علمای شیعه ایران عصر قاجار از «سلطنت معموله» به «سلطنت مشروطه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
139 - 168
حوزه های تخصصی:
بعد از روی کار آمدن دولت صفویه، علمای شیعه می بایست این نهاد نوظهور را در فقه سیاسی تئوریزه می کردند. لیکن فقدان الگو، و مباینت الگوی سلطنت با برخی اندیشه های کلامی شیعیان، چالشی در این مسیر به حساب می آمد. اما نهایتاً ایشان با حفظ بنیادهای کلامی، مبنی بر غاصب شمردن هر نوع حکومتی در عصر غیبت، با تسامح، با الگوی سلطنت کنار آمدند، و نهاد سلطنت را به عنوان پدیده ای ضروری در عصر غیبت پذیرفتند. در این الگو، سلطان، عطیه ای الهی در رأس جامعه بود که مردم باید از نافرمانی او احتراز جویند. هرچند در دوره مشروطیت، برخی علما تداوم این اندیشه را خواستار بودند، لیکن برخی فقهای شیعه برخی از مؤلفه های سلطنت معموله را منشأ بحران های اقتصادی و سیاسی ایران ارزیابی می نمودند. ایشان در آثار مکتوب و بیانات خود، سلطان مقید به قانون را پیشنهاد می کردند که آشکارا برخی از مؤلفه های سلطنت معموله را به چالش می کشید. این مقاله بر آن است با روش توصیفی تحلیلی و برپایه منابع کتابخانه ای، به خصوص رسائل سیاسی علمای ایران، به این سؤال پاسخ دهد که چه عواملی تغییر رویکرد گفتمانی علمای شیعه در باب سلطنت را به وجود آورده است. در ابتدا گفتمان سلطنت معموله را با مؤلفه هایش و نیز زمینه اقبال اندیش مندان به این گفتمان را بررسی و سپس گفتمان سلطنت مشروطه را به همراه مؤلفه هایش غوررسی نموده ایم. ازآنجاکه چرخش گفتمانی محتاج تضعیف گفتمان پیشین و در مرحله دوم وجود گفتمان بدیل است، در انتها تغییر بافت اقتصادی و به تبع آن ناکارآمدی سلطنت معموله و خدشه در این گفتمان را تبیین نموده و توضیح داده ایم هم زمانی این خدشه، با وجود یک بدیل حکمرانی، یعنی سلطنت مشروطه همراه بوده است. لذا این دو دست در دست هم داده، دلایل و عوامل این چرخش گفتمانی علمای پیشرو را شامل می شود. این تغییر گفتمان ازاین رو برای علمای پیشرو مهم بود که مقدمه ای لازم برای اصلاحات بنیادین دولت در ایران بوده است.