تفسیر واژه «خلیفه» در تفاسیر قرآنی قرن دوم تا ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
118 - 133
حوزه های تخصصی:
واژه «خلیفه» تنها دو بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ اما در قالب و شکل اصطلاحی «خلیفه الله» جایگاه مهمی در اعتقاد و باور اسلامی دارد و به صورت اضافه ی لفظی معنا و اشاره به جانشینی انسان به جای خداوند می کند. این تحقیق به دنبال بررسی سیر تطور معنایی این واژه در تفاسیر، مشربها و مذهبهای گوناگون از قرن دوم تا ششم هجری است. «خلیفه» در معنای لغوی به معنای جانشینی فرد حاضر به جای شخص غائب است. اکثر مفسران در تفسیر آیه 30 سوره «بقره» اشاره می کنند که «جنّ» قبل از آدم(ع) در زمین ساکن بودند و منظور از خلیفه، خلیفه الجنّ یا خلیفه الملائکه است؛ اما از اواخر قرن سوم نظر دیگری نیز مطرح می شود که بیان می کند قبل از آدم(ع) هیچ خلقی در زمین نبود و مقصود از خلیفه، «خلیفه من الله» است که شامل آدم(ع) و ذریه اش می شود؛ همچنین در همین زمان برای واژه «خلیفه» معنای جدید و سیاسی «سلطان أعظم» مطرح می شود؛ در تفسیر آیه 26 سوره «ص» نیز گفته می شود داود(ع) خلیفه انبیاء و پادشاهان قبل از خود بوده و او خلیفه الله و سلطان أعظم است. علاوه بر سکوت برخی تفاسیر در نسبت دادن مفهوم «خلیفه الله» به واژه خلیفه، برخی مفسرین حتی مخالف این معنا بوده اند؛ همچنین مصادیق مختلفی برای «خلیفه» و «خلیفه الله» ذکر کرده اند.