اندیشه و کنش در سیاست جنسیت: بررسی تجربه ایران در سال های 1270- 1320(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
223 - 255
حوزههای تخصصی:
سیاست در ایران معاص، به رغم سرشت عمدتاً مردسالارانه، از سویه های معطوف به اصلاح وضعیت زنان خالی نبوده است. این مقاله با بررسی این موضوع در فاصله سال های 1270 تا 1320 می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که: در دوره پنجاه ساله 1270 تا 1320، ایده ها، جنبش ها و سیاست های معطوف به تغییر و اصلاح وضعیت زنان چه ویژگی ها و تحولاتی به خود دید و چگونه و تا چه اندازه به دگرگونی در وضعیت حقوقی و حقیقی زنان منجر شد؟ این مقاله با رویکرد نظری تلفیقی (کنش گرایی تاریخ مند) و استفاده از روش تاریخی اسنادی و تحلیل طولی نشان داد که سیاست جنسیت در دوره اشاره شده تحولات متعددی به خود دیده است. تحولات مزبور از سه متغیر ناهمزمان و ناهمسوی «ایده ها و جنبش های معطوف به اصلاحات»، «مقاومت نیروهای محافظه کار» و «جهت گیری و عملکرد حکومت» متأثر بوده است. در دوره پیشامشروطه، نطفه های اولیه ایده ها و تحرک های معطوف به تغییر وضعیت زنان شکل گرفت؛ اما مقاومت شدید محافظه کاران و بی میلی دولت مردان مانع تغییر قابل ملاحظه در وضعیت زنان بود. در فاصله جنبش مشروطیت تا کودتای 1299، با افزایش تحرک اجتماعی خود زنان و حمایت برخی نیروها و نهادهای سیاسی جدید نظیر مجلس و احزاب اصلاح طلب علاوه بر اعطای حق آموزش به زنان، ایده ها و مطالبات جدیدی نظیر برابری حقوقی و حق مشارکت سیاسی زنان نیز مطرح شد. در دوره بیست ساله پس از کودتا، که دولت خود عهده دار تغییر وضعیت زنان شد، گرچه تغییرات قابل ملاحظه ای در آموزش، اشتغال و حضور زنان در عرصه های عمومی رخ داد، سرشت آمرانه این تغییرات و ناسازگاری آن با فرهنگ مسلط نه تنها مانع توسعه و تعمیق ایده ها و جنبش های اصلاحی در حوزه جنسیت بود، بلکه زمینه ساز رشد گرایش ها و نیروهای واگشت گرا در دوره های بعد شد.