مطالب مرتبط با کلیدواژه

آسیمیلاسیون


۱.

واکاوی جامعه شناختیِ گرایش به کُنش انقلابی و طردگرایی در عصیان سروده های عبداللّه پَشیو و مُفدی زکریا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۹۰
عبداللّه پَشیو و مُفدی زکریا از شعرای معاصر هستند که دوران حیاتشان همزمان با سیطره رژیم بعث بر کردستان عراق و استعمار الجزائر توسّط دولت فرانسه بوده است. در چنین شرایطی، دو شاعر به عنوان شعرای متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی رنج های مردم استعمارشده کُرد و عرب تبدیل کرده اند و با تأکید بر لزوم استعمارزدایی، انقلاب را تنها گریزگاه رهایی از چنگال استعمار و اشغالگری می شمارند. در پس زمینه گرایش دو شاعر به انقلاب، علاوه بر رنج بردن از اِشغال سرزمین و احساس حقارت و سرخوردگی ناشی از آن، عواملی همچون محرومیّت، آسیمیله کردن مردمِ استعمارزده و ارتکاب جنایات وجود دارد که پَشیو و مُفدی را به سوی طردگرایی و کُنش انقلابی سوق داده است. از آن رو که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش پَشیو و مُفدی به کنش انقلابی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی تطبیقی این پدیده در اشعار دو شاعر بپردازد. مسئله بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینه سازِ کُنش انقلابی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های دو شاعر، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است. جهت بررسی این مسئله، نگارنده از روش  تحلیلی و تطبیقی مُبتنی بر بررسیِ جامعه شناختی بُن مایه های سروده هایِ دو شاعر بهره گرفته است. وجود عوامل زمینه ایِ نشأت گرفته از هژمونی استعمارگر و اشغالگر، دو شاعر را به طردگرایی و رویکرد انقلابی واداشته است. دامنه اشعار انقلابی مُفدی بسیار وسیع تر از اشعار پَشیو است؛ امّا سروده های پَشیو، اِلقاکننده خشمی فراگیرتر است که گاه با کاربرد الفاظ رکیک و آتشفشانی از خشم و نفرت آمیخته می شود.
۲.

جامعه شکننده و شکنندگی پیوندها: آسیمیلاسیون و گروه های منفصلِ اجتماعی در آذربایجان

کلیدواژه‌ها: آذربایجان هویت آسیمیلاسیون زبان ترکی سیاست های مرکزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۸
آذربایجان در دو سده اخیر، عرصه ای برای تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق بوده است که نه تنها بر هویت تاریخی این منطقه تأثیر گذاشته، بلکه سؤالات بنیادینی را درباره جامعه و فرهنگ آن مطرح کرده است. در این راستا، تلاش های نظام های مرکزی برای تجزیه جغرافیایی و تضعیف هویت اجتماعی، به ویژه از طریق نادیده گرفتن زبان ترکی، به عنوان یکی از ارکان هویت آذربایجانی، به چالش های جدی در این زمینه دامن زده است.این سیاست ها، که به وضوح بر ماهیت اجتماعی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده، موجب آسیمیلاسیون و جدایی گروه هایی از مردم آذربایجان شده است. از منظر فلسفی و جامعه شناسی تاریخی، این تحولات ما را به تأمل در مفهوم هویت و جامعه وادار می کند. آیا هویت به چیزی ثابت و غیرقابل تغییر است یا اینکه در پیوند با تحولات اجتماعی، دستخوش تغییر می شود؟ این سؤالات، ضرورت پژوهش های عمیق تر را در زمینه هویت آذربایجانی و بررسی عوامل مؤثر بر آن ایجاب می کند. هدف این مقاله، بررسی پاره ای از دلایل و عوامل مؤثر بر فرایند آسیمیلاسیون در جامعه آذربایجان است. از این رو، با تکیه بر تجربیات شخصی و داده های موجود، تلاش می شود تا زنگ خطری برای جامعه به صدا درآید و توجه ها را به چالش های جدی ای جلب کند که آذربایجان امروزی بیش از حد با آنن آشناست .بدیهی است که برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و عمل گرا از سوی تمامی اقشار جامعه وجود دارد. این رویکرد می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی آذربایجان کمک کند و فضایی برای گفت وگوی سازنده و بازسازی پیوندهای اجتماعی فراهم آورد.