تبیین نسبت «بافت محورانه» میان زیبایی شناسی و اخلاق در گرافیک تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
37 - 46
حوزه های تخصصی:
شرح و تبیین رابطه میان هنر و اخلاق، از دیرباز سهم عمده ای در پیکره تفکر فلسفی داشته است. با مطالعه ای بر گونه شناسی این نظریات، می توان روابط میان هنر و اخلاق را در دو ساحت «اصالت اخلاق» و «خودآیینی هنر» طبقه بندی کرد. قائلان به نظریه اصالت اخلاقی، بر مبنای اصول اخلاقی، به قضاوت آثار هنری می پردازند؛ حال آن که مدعای حامیان خودآیینی، جدایی مرزهای زیبایی شناسی از اخلاق است. در گرافیک تجاری که از اقتضائات جامعه امروزی و هنر آن به شمار می آید، امروزه با کمترین تبلیغی مواجه هستیم که به بازنمایی عینی ویژگی های کالا یا خدمات بپردازد؛ شمار کثیری از تبلیغات تجاری، به مدد استفاده از عناصر تخیلی در بیان و تکنیک های تصویری، به «بازنمایی کاذب» ویژگی هایی از محصول می پردازند که مطابق خصوصیات ماهوی کالا و خدمات نیست؛ با اتخاذ رویکردی اخلاقی به مسئله حاضر، عدم صدق یادشده در تبلیغات تجاری، از مصادیق قبح اخلاقی است، اما از سوی دیگر، نمایش ویژگی و خصوصیات عینی محصول، ساحت خلاقانه اثر را مخدوش خواهد کرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، به بازخوانی نظریه های هنر و اخلاق پرداخته و کاربست دیدگاه بافت محوری «بریس گات» را در صورت بندی تناقض یادشده میان وظیفه اخلاقی و وجه زیبایی شناختی در تبلیغات، نشان می دهد.