چالش های استقرار حکومت ایالتی در اقلیم کردستان عراق
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 28
حوزه های تخصصی:
از ابتدای دهه 1920 و به ویژه پس از تصمیم جامعه ملل در 16 دسامبر 1925 درباره الحاق ولایت موصلِ کردنشین به بغداد و بصره (دولت مرکزی عراق)، جنبش سیاسی کُرد، آغاز شده است. این جنبش از آن زمان تاکنون، طیفی از اهداف را از زیست در درون حکومت با حقوق مشخّصی تا استقلال و تشکیل یک دولت مستقل دنبال کرده است، امّا پس از اشغال عراق به وسیله آمریکا در سال 2003 و تصویب قانون اساسی جدید دائم؛ عراق فدرال، دموکراتیک و پارلمانی براساس ماده اول این قانون پذیرفته شد. در این زمینه، پرسش پژوهش حاضر این است که چرا باوجود طرح مسئله فدرالیسم در قانون اساسی عراق، این شکل حکومتی هنوز به طور کامل در اقلیم کردستان، محقّق و عملی نشده است. پاسخ موقّت به این پرسش به عنوان فرضیه پژوهش آن است که علّت عدم تحقّق کاملِ شکل گیری حکومت ایالتی کردستان و عملی نشدن آن را باید در سطح داخلی حکومت اقلیم کردستان، یعنی نظام و جامعه سیاسی کردستان عراق جستجو کرد. به این معنی که وجود چهار دسته از عوامل؛ یعنی عامل ساختارهای معیوب، عامل نهادی محدودکننده، عامل جامعه سیاسی نا متکثّر و عامل افکار عمومی نا متشکّل به همراه وجود گفتمان های رقیبی مانند کنفدرالیسم (در قالب شکل گیری دولت مستقل کرد) و ایده کردستان بزرگ در میان کردهای عراق به عنوان متغیّرهای مستقل؛ باعث عدم شکل گیری و تحقّق کامل حکومت ایالتی کردستان شده اند. در تجزیه و تحلیل عوامل عدم استقرار کامل فدرالیسم در عراق و بی قراری و هژمونیک نشدن آن در اقلیم کردستان عراق این مهم به دست می آید که هم یاری این عوامل راه را بر تثبیت هژمونی گفتمان فدرالیسم بسته و برگزاری همه پرسی در اقلیم کردستان عراق و به سمت کنفدرالیسم و تشکیل دولت مستقل حرکت کرد در اذهان مردم و نخبگان اقلیم، ناقوس زوال مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی فدرالیسم را به صدا درآورده است، به گونه ای که ممکن است گفتمان فدرالیسم درنهایت عرصه قدرت را به پادگفتمان های رقیب واگذار کند. برای بررسی این فرضیه، روش پژوهش نوشتار پیش رو، مقایسه ای و تحلیلی است و هدف پژوهش آن است که با مقایسه حکومت ایالتی کردستان با واحدهای فدرال در آمریکا و سوئیس موضوع را بررسی کند.