مطالب مرتبط با کلیدواژه

پیشگیری عادلانه


۱.

پالایش محتوا در سنجه حق های بنیادین و رهیافت های جرم شناختی؛ نقد وضع موجود و درآمدی بر وضعیت مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پالایش محتوا پیشگیری عادلانه پیشگیری نظریه مند عمومی شدن جرم مشارکت فرهنگی پیشگیری مشارکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۶۴
پالایش محتوا یا فیلترینگ رایج ترین راهبرد پیشگیری از جرم در فضای مجازی ایران شناخته می شود. کارآمدی این راهبرد پیشگیرانه، همچون دیگر راهبردهای پیشگیری از جرم، در گرو عادلانه و علمی بودن آن است. در این نوشتار، کمّیت و کیفیت پالایش محتوا در پرتو حق های بنیادین و رهیافت های دانش جرم شناختی بررسی شده است. بنابر یافته های این پژوهش، پالایش محتوا به شیوه جاری «نافرمانی مدنی» و «عمومی شدن جرم» در فضای سایبر را در پی داشته است. در این مقاله پیشنهاد می شود که در راستای دستیابی به پیشگیری عادلانه و نظریه مند در فضای سایبر، با تعدیل سیاست فیلترینگ به شیوه جاری، «الگوی پیشگیری مشارکتیِ حق بنیاد» در دستور کار قرار گیرد تا شهروندان فضای مجازی رأساً موضوع پیشگیری را به مثابه یک حق (حقِ مشارکتِ فرهنگی) دنبال کنند؛ چه آن که اگر پیشگیری از جرم در «الگوی حق مدار» و از گذر «تدابیر جامعوی» و به صورت ریزومی طرح ریزی شود، کارآمدی بیشتری خواهد داشت.
۲.

اقتصاد رفتاری و مسئله ادراک کیفر: از معماریِ انتخاب تا نقد پدرسالاریِ رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۲۶
استفاده از ملاحظات علوم شناختی و رفتاری، یک ضرورت انکارناپذیر برای تحلیل دقیق تر رفتارهای مجرمانه و ارتقاء کارکرد بازدارندگی مجازات هاست. دانش اقتصاد رفتاری با تکیه بر ملاحظات علوم شناختی و رفتاری نشان می دهد که ظرفیت قوای شناختی انسان محدود است و همین ظرفیت محدود نیز با طیف گسترده ای از سوگیری ها و خطاهای شناختی درگیر است. این متغیرها سبب می شوند که بزهکاران (بالقوه) در بسیاری از موارد، واقعیت کیفر را به شکل تحریف شده ادراک کرده و در تصمیم گیری های خود برای ارتکاب یک جرم خاص (یا ورود به فعالیت مجرمانه)، از منطق کلاسیک نظریه انتخاب عقلانی فاصله بگیرند. به رسمیت شناختن اثرگذاری این متغیرهای شناختی بر ایجاد اختلال نسبی در اراده آزاد و محاسبه گر می تواند به تعیین راهبردهای عملی بازدارنده و سنجش دقیق تر ریسک تکرار جرم کمک کند. این نوشتار با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به دنبال آن است که ظرفیت ها و چالش های احتمالی کاربست عملی این بینش ها در حوزه سیاست گذاری کیفری در زمینه ادراک کیفر را مورد بررسی قرار دهد. اقتصاد رفتاری بر اساس بینش های روان شناختی، ایده «معماری انتخاب» و «نظریه تلنگر» را مطرح می کند. این پژوهش نشان می دهد که در مواردی با تکیه بر بینش های نوین اقتصاد رفتاری در حوزه بازدارندگی می توان از تحریف واقعیت کیفر در ذهن بزهکاران جلوگیری کرد. در این زمینه، طرفداران ایده معماری انتخاب مدعی هستند که به شکلی «آزادمنشانه» می توانند افراد را به انجام انتخابی بهتر سوق دهند. البته این ایده با نقدهای مهمی روبه روست و از جهات مختلفی دچار خطای تقلیل گرایی است. دست کم می توان گفت که مواجهه غیر انتقادی با آن، می تواند به سیاست ها و برنامه هایِ ایدئولوژیکِ کنترل جرم دامن بزند.