مطالب مرتبط با کلیدواژه

اکهارت تُله


۱.

مقایسۀ زمینه های سلوک عرفانی از دیدگاه علی صفایی حائری و اکهارت تُله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اکهارت تُله زمینه ها سلوک عرفانی علی صفایی حائری مقایسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۸۶
علی صفایی حائری، روحانی و متفکر معاصر شیعی، و اکهارت تُله (Eckhart Tolle)، از صاحب نظران مسیحی معنویت در عصر حاضر، در مقام دو اندیشمند پرآوازه درباره زمینه های سلوک عرفانی و چگونگی رفع موانع رشد انسان، آراء و دیدگاه هایی خاص ابراز کرده اند. مقایسه اندیشه این دو شخصیت درباره زمینه های سلوک عرفانی که به دو فرهنگ دینی، فضای فکری، اقلیم جغرافیایی و زبانی متفاوت تعلق دارند، موضوع اصلی این پژوهش است. با اتخاذ رویکردی مقایسه ای، پدیدارشناسانه و فارغ از جانبداری، و از طریق مراجعه به نوشته ها و اظهارات ایشان می توان به جست وجو، کشف و تبیین دیدگاه ها و مقایسه آن ها پرداخت و به نتایجی قابل اعتنا رسید. فرض بر این است که اگرچه این دو در طرح پیش فرض ها نقاط مشترک کمتری دارند، در تشخیص منبع اصلی اختلال در زندگی بشر دارای اتفاق نظرند و در ارائه راه حل هم به نتایجی مشابه رسیده اند. طبق نتایج به دست آمده، به نظر می رسد که علی صفایی حائری در تبیین اندیشه اش به دلیل بسندگی به گزاره های شیعی دچار کلی گویی شده و منظومه فکری او که شامل طرح جامعی از دین می شود، با مؤلفه هایی چون استناد، اصالت، هماهنگی و ارتباط، و ارائه الگویی منحصربه فرد در تاریخ ادیان با تناقض درونی همراه است، حال آنکه اکهارت تُله به راهکارهایی دقیق، بسیار ساده و مؤثر و فارغ از هر فرهنگ و اقلیم خاص دست یافته است.
۲.

مقایسه و تحلیل راه حل های مولوی و اکهارت تُله برای بحرانِ معنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بحران معنا مولوی اکهارت تُله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۵۵
معنای زندگی مفهومی مربوط به دوران معاصر است. انسان سنتی در سایه معنایی می زیست که برآمده از دین و اسطوره بود، و انسان مدرن معنا را در علم و عقل و پیشرفت جست و جو می کرد، اما انسان معاصر – مشخصاً از جنگ جهانی دوم به بعد – با رد فرا روایت های پیشین در برهوت بی معنایی سرگردان است. بحرانِ معنا، دل مشغولی اصلی روزگار کنونی است. مسأله اصلی این پژوهش، چگونگی درمان پیشنهادی دردِ بی معنایی با رجوع به اندیشه های مولوی(604-672 ه.ق) و اکهارت تُله (1948- م) است. یدین منظور آراء آنان در این باب به روش توصیفی-تحلیلی مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مولوی، عامل اصلی گم گشتگی و بی معنایی انسان را خودی می داند و عشق را فراگیرترین درمان برای بیماری های وجودی معرفی می کند. عشقی که با پدیدار کردن شور زندگی و شیرینی هستی و هم چنین غنیمت شمردن وقت و ایجاد نگاهی نو در جانِ عاشق، بی معنایی را از میان برمی دارد. تُله، ذهن شرطی شده، تفکر قالبی، اسارت در مفهوم زمان و هویّت غیر اصیل را عوامل اصلی ایجاد بحرانِ معنا در روزگار معاصر می داند و برای حلّ این بحران، زیستن در لحظه حال را توصیه می کند. خدا در مرکز توجه مولوی است؛ اما برای تله، انسان اصل است. نفسِ مورد نظر مولانا با ذهنِ مورد نظر اکهارت شباهت دارد. عشقِ مولوی، آسمانی و معطوف به حضرت حق، و عشقِ تله، معطوف به هستی و تمامی موجودات است. هر دو عشق را موجب یگانگی با هستی می دانند.