تحلیل چالش قرآن و هیئت بطلمیوسی در مسئله هفت آسمان
حوزه های تخصصی:
ماهیت و گستره آسمانها از مسائلی است که هم در آموزه های دینی و هم در تحقیقات تجربی مورد توجه بوده است. قرآن کریم در آیات متعددی از پدیده هفت آسمان سخن گفته و آن را نشانه ای از قدرت و علم الهی معرفی می کند. چیستی و مصداق هفت آسمان، از جمله مسائل مورد گفتگوی دانشمندان اسلامی بوده است. دسته ای از مفسران به تطبیق هفت آسمان با افلاک منظومه بطلمیوسی پرداخته و آن را متأثر یا بازگو کننده همان نظریه می دانند. مسئله ی محوری این پژوهش ، آزمون فرضیه تاثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه و به طور خاص، نظریه منظومه بطلمیوسی است. بهره گیری از روش مطالعه تطبیقی و به کارگرفتن شیوه میان رشته ای در آیات مربوط به هفت آسمان و افلاک بطلمیوسی نشان از این دارد که تفاوتهای جدی بین این دو در ماهیت، محتوا، تعداد، مخلوق بودن یا ازلی و ابدی بودن، ثابت یا متحرک بودن، وجود دارد. برخلاف نظریه بطلمیوسی، قرآن کریم نزدیکترین آسمان از هفت آسمان، را دارای ستارگانی می داند که آزادانه در حال حرکتند. این آسمان همچون دیگر آسمانها مخلوق الهی و دارای اجلی مشخص است. این در حالیست که بطلمیوس از وجود نه فلک که ستارگان به هشتمین فلک چسبیده اند و به تبع آن حرکت می کنند و ازلی و ابدی اند سخن می گوید. سیاق و قرائن موجود در آیات قرآن تایید می کند که آنچه از آسمانها تا به امروز کشف شده است همه، جزئی از آسمان اول بوده و بشر هنوز از ماهیت آسمانهای دیگر بی اطلاع است.