مطالب مرتبط با کلیدواژه

کلود مونه


۱.

برّرسی دستاوردهای هنرمندان امپرسیونیست در بازنمایی مفهوم گذر زمان در نقاشی

کلیدواژه‌ها: نقاشی قرن نوزدهم امپیرسیونیسم دریافت گری ادوارد مانه کلود مونه هنر مدرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۵ تعداد دانلود : ۷۱۷
هنرمندان امپرسیونیست اعتقاد داشتند که نقاش باید فضایِ بسته آتلیه و در حقیقت روش های گذشته را رها کرده و برای خلق تصاویر به دامان طبیعت رفته و به شکار و ثبت لحظات گذارا بپردازد. در اواخر قرن نوزدهم و با شکل گیری جنبش امپرسیونیسم در حقیقت شیوه های کلاسیک خلق آثار هنری کارکردهای خود را از دست داده و هنرمندان به دنبال روش های جدیدی برای بازنمایی واقعیِ سوژه و ثبت لحظات موقّتی و حالات در گذر بودند. دستاوردهای هنرمندان امپرسیونیست در بازنمایی و ثبت مفهوم گذر زمان و موقّتی بودن لحظات چه بوده است؟ به نظر می رسد هنرمندان این جنبش با آزمودن روش های مختلف از قبیل توجّه ویژه به مقوله نور در اثر، سرعت در خلق اثر، نوع و روش رنگ گذاری، ترکیب های رنگی جدید همچنین استفاده از لکّه های رنگی و نمایش حرکت و سرعت در تابلویِ نقاشی تلاش کردند تا لحظات در حال گذر و موقعیّت های متغیّر را به تصویر درآورند. هدف این پژوهش برّرسی و تحلیل آثار هنرمندان این جنبش برای مشخّص شدن میزان توفیق آنها در ثبت لحظات در حال گذر و نمایش تغییر زمان در آثار مختلف خواهد بود. بدیهی است که در مسیر این برّرسی بهترین و برجسته ترین آثار هنرمندان این دوره به نسبتِ تأثیرگذاری در دستاوردهای مذکور مورد نظر بوده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی پس از ذکر تاریخچه ای مختصر به شرح دستاوردها و میزان موفقیّت این هنرمندان در مقوله بازنمایی لحظه ای سوژه ها و تحلیل دقیق گزیده ای از آثار این هنرمندان (غالباً هسته اصلی گروه) که در بازنمایی این مهّم موّفق عمل کرده اند، پرداخته است. مطالب و تصاویر مورد نیاز در پژوهش حاضر به روشِ کتابخانه ای گردآوری شده اند.
۲.

بررسی مفهوم بدن آگاهی از منظر موریس مرلوپونتی و تحلیل آن در آثار سبک امپرسیونیسم: با تکیه برآثار کلود مونه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک حسی بدن آگاهی مرلوپونتی امپرسیونیسم کلود مونه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۵
مرلوپونتی همچون دیگر فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر این باور است که هر انسانی دارای وضعیت، موقعیت و زیسته خاصی در جهان است که این زیسته محصول بودن- در- جهان است و از طرف دیگر انسان از منظر او با بدن آگاهی موقعیت خاص و بودن - در- جهان را تجربه می کند. و بدن موجب می شود که انسان زیسته خویش و هستی خود را بیابد. در این مقاله تلاش بر این است که نگرش مرلوپونتی را درباره دو مفهوم پیشین در آثار و نگرش امپرسیونیست ها و به عنوان نمونه آثار کلود مونه مورد ارزیابی قرار دهیم. آثار مونه بیانگر تجربه بدن آگاهانه مرلوپونتی است که بر اساس زیسته و بودن - در - جهان خاص به تصویرگری موقعیتی می پردازند که آن را ادراک می کند. در واقع این بودن _ در _ جهان به تعبیر مرلوپونتی همان نحوه زیستی است که امپرسیونیست ها آن را برای تصویرگری استفاده می کنند و به سبک نقاشی آنان تبدیل شده است. سوال اصلی مقاله این است که با توجه به اینکه مرلوپونتی معتقد است، ارتباط انسان با عالم خارج مبتنی بر ادراک حسی است و از طرف دیگر هنر به ویژه نقاشی تجلی ادراک حسی است آیا نگرش امپرسیونیست ها و از جمله کلود مونه نیز در ترسیم عالم خارج همچون نگرش مرلوپونتی است یا خیر؟ زیرا کلود مونه نیز در آثار نقاشی خود با بکارگیری نور به نوعی ادراک حسی و بصری خاص از عالم خارج می رسد و این امر مونه را همسو با تفکر مرلوپونتی می سازد.