خوانش نظری از پیوندهای تاریخی نظام سرمایه
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۷
56-80
حوزه های تخصصی:
تاریخ عصر جدید اروپا دورانی است که جهان و حیات انسانی با پدیده ای مواجه می شود که پس از آن نه تنها مسیر تاریخ اروپا بلکه مسیرهای تاریخی و متفاوت کل جهان را تغییر داد. زوال تدریجی مناسبات فئودالی و برآمدن منطق مناسبات سرمایه داری چهره سیاسی-اجتماعی اروپا را بگونه ای تغییر داد که تمام قالب ها و چارچوب های پیشین آن درهم شکست و بر ویرانه های آن جهانی خلق شد که همه چیز و حتی خود ماهیت انسان شکل کالا به خود گرفت. از نظر تاریخی رشد مناسبات سرمایه داری در اروپای غربی از دوران قرون وسطی و از متن مناسبات اقتصاد کشاورزی آغاز شد ولی از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم که تولید ماشینی آغاز می شود، کارخانجات مجهز به ماشین و تکنیک صنعتی جای مانوفاکتورها و کارگاه های دستی را می گیرد. در امرکشاورزی نیز سازمان های بزرگ سرمایه داری تأسیس می شود که در آن کارگر وکشاورز مزد بگیر همراه با ماشین آلات کشاورزی کار می کنند. این مهم بصورت ناگهانی و تک مرحله ای انجام نپذیرفت زیرا آنچه که تحت عنوان تحول در نظام سرمایه داری شناخته می شود از نظر توالی زمانی بیش از سه قرن از تاریخ اروپا را در بر می گیرد. منشاء آغازین این تحول اروپای قرن شانزدهم بود که ساختارهای سرمایه داری در این دوران ابتدا درحالت سرمایه داری تجاری رشد یافت و پس از آن نیز حدود دو قرن ساختارهای اقتصادی_اجتماعی اروپا را تحت تأثیر خود قرار داد (سده های 17 و 18 میلادی) سپس با آغاز قرن نوزدهم میلادی بود که سرمایه داری مالی به تدریج شکل گرفت. از اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم که عصر امپریالیسم آغاز می شود، نظام سرمایه در بالاترین مرحله تکامل تاریخی خود قرار می گیرد. براین اساس چارچوب نظری تحقیق حاضر بر بنیاد این نگرش تکاملی استوار که مجموعه رویدادها و حوادث تاریخی این دوران به مثابه دیالکتیک تحول در مبانی نظام سرمایه داری می باشد. بنابراین دگرگونی هر رویداد اثرگذار تاریخی در این عصر پیش زمینه ای است بر تکامل ساختاری نظام سرمایه . این فرضیه تکاملی دگرگونی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی از تاریخ اروپا را در بطن خود همراه دارد که نوشتار حاضر در تلاش است رابطه آن ها را در دوران مورد نظر با یکدیگر مشخص سازد.