مطالب مرتبط با کلیدواژه

ایران عصر صفوی


۱.

مقایسه جایگاه فلسفه علم تاریخ در ایران عصر صفوی و اروپا ی قرون وسطی

کلیدواژه‌ها: فلسفه علم تاریخ ایران عصر صفوی اروپای قرون و سطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۳۲۷
  فلسفه علم که با معرفت شناسی(Epistemology) نیز قرابت زیادی دارد نوعی معرفت شناسی مضاف یا مقید است که با نگاهی بیرونی به مطالعه علوم می پردازد و شناخت و تحلیل تئوری های مختلفی که در علوم مورد استفاده قرار می گیرند را موضوع مطالعه قرار می دهد.اما باید گفت موارد فوق در هردو جریان از لحاظ شدت و ضعف و مصادیق دارای تفاوت بوده است.ضمن آنکه چه بسا جایگاه علم تاریخ در نزد مورخان صفویه از چند جنبه برتر از اروپای قرون وسطی بوده است ؛ نخست اینکه تاریخ نگاری صفوی بر الهیات تشیع تمرکز داشت که نه تنها مذهبی عقلگرا بود بلکه به نسبت تأکید بر فانی بودن دنیای مادی بر استفاده مشروع از لذائذ خدادای در این جهان نیز تأکید داشت . در حالیکه محور فکری مورخ سده میانه اروپا االهیات کاتولیک بود که اساسا" بر بدبینی به جهان مادی تأکید داشت. دوم اینکه در تاریخ نگاری صفوی، انسان ایرانی دارای هویتی مشخص است در حالی که مورخ اروپای میانه از انسان غربی چهره ای سرگشته و دچار بحران هویت معرفی میکند. سوم برخلاف مورخان اروپا ی قرون وسطی، بعضی ازتاریخ نگاران صفوی از جمله عبدی بیگ شیرازی و اسکندر بیگ ضمن توجه به بعضی مسائل اجتماعی و اقتصادی، از حوادث تاریخی تبیین های معقولانه تری ارائه کرده اند.. چهارم اینکه تاریخ نگاری عصر صفویه از لحاظ کمی(گستردگی و تنوع) بر اروپای قرون و سطی رجحان دارد
۲.

بازنمایی تحولات ایران عصر صفوی به مثابه «دیگری» در سفرنامه های مستشرقان اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحولات ایران عصر صفوی دیگری سفرنامه مستشرقان اروپایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۹۵
عصر صفوی به لحاظ شناخت دیگری، نقطه عطفی در تاریخ ایران اسلامی است. هویت و شخصیت اجتماعی جامعه صفوی با مولفه هایی نظیر: یکپارچگی و استقلال ملی، تشیع و شاهنشاه به مثابه مرشد کامل شناخته می شود. مجموع این مؤلفه ها موجبات زایش لایه فرهنگی و تمدنی ایران عصر صفوی را فراهم کردند که نتیجه آن هویت جدید اجتماعی بود. نوشتار مزبور با روش تاریخی در پی پاسخ به این پرسش است که تحولات ایران عصر صفوی به مثابه «دیگری» چگونه در سفرنامه های مستشرقان اروپایی بازنمایی شده است؟ نظرگاه مستشرقان در بازنمایی این تصویر بسیار متغیر است. این متغیربودن در ارتباط مستقیم با اعصار و ادوار نسل های شاهان و حکمرانان صفوی است به نحوی که در زمان اوج و حضیض قدرت حاکمه نحوه بازنمایی از تمامیت ایران بسیار متفاوت از هم هستند که به نظر می رسد دلیل آن فقدان سطوح نهادی باشد. همچنین، جامعه ایران عصر صفوی در مواجهه با دو جامعه و تمدن -عثمانی و غرب مسیحی- تصویری جدید از خود ساخت؛ بدین معنی که به توسط شناخت دیگری شناختی جدید از خود به دست آورد. دیگری، آیینه ای بود که منِ خود را در آن می دید. این اتفاق برای دو تمدن دیگر نیز رخ داد. البته، تمدن غرب در آن زمان در مقابل ایران یک «منِ واحد» نبود لکن در برابر دشمنش -عثمانی- در قامت یک کل واحد خود را بازنمایی می کرد. نتیجه این مثلث دیگری، شناخت و آگاهی جدید برای هر سه این جوامع بود
۳.

مقایسه جایگاه فلسفه علم تاریخ در ایران عصر صفوی و اروپا ی قرون وسطی

تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۲۱
فلسفه علم که با معرفت شناسی(Epistemology) نیز قرابت زیادی دارد، نوعی معرفت شناسی مضاف یا مقید است که با نگاهی بیرونی به مطالعه علوم می پردازد و شناخت و تحلیل تئوری های مختلفی را که در علوم مورد استفاده قرار می گیرند، موضوع مطالعه قرار می دهد. به عبارت بهتر، فلسفه علم تاریخ همان فلسفه انتقادی تاریخ است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و مقایسه ای(comparative ) در صدد مقایسه جایگاه فلسفه ی علم تاریخ در نظرگاه مورخان ایران عصر صفوی و اروپای قرون وسطی است. به نظر می رسد که نگاه مورخان ایران و اروپا در دوره مورد بحث از نظر تمرکز بر خطی پنداشتن آغاز و انجام تاریخ، جبر گرایی، نخبه گرایی، تقدیرگرایی و تفکر الهیاتی شبیه به هم بوده است. اما باید گفت موارد فوق در هر دو جریان از لحاظ شدت و ضعف و مصادیق، دارای تفاوت بوده است. ضمن آن که چه بسا جایگاه علم تاریخ در نزد مورخان صفویه از چند جنبه برتر از اروپای قرون وسطی بوده است؛ نخست، این که تاریخ نگاری صفوی بر الهیات تشیع، تمرکز داشت که نه تنها مذهبی، عقل گرا بود، بلکه همراه با تأکید بر فانی بودن دنیای مادی، بر استفاده مشروع از لذایذ خدادادی در این جهان نیز تأکید داشت. در حالی که محور فکری تاریخ نگار سده میانه اروپا االهیات کاتولیک بود که اساسا" بر بدبینی به جهان مادی تأکید داشت. دوم،  این که در تاریخ نگاری صفوی، انسان ایرانی دارای هویتی مشخص است در حالی که مورخ اروپای میانه از انسان غربی چهره ای سرگشته و دچار بحران هویت معرفی می کند. سوم، برخلاف مورخان اروپای قرون وسطی، بعضی از تاریخ نگاران صفوی از جمله عبدی بیگ شیرازی و اسکندر بیگ، ضمن توجه به  بعضی مسائل اجتماعی و اقتصادی، از حوادث تاریخی تبیین های معقولانه تری ارائه کرده اند. چهارم این که  تاریخ نگاری عصر صفویه از لحاظ کمی(گستردگی و تنوع) بر اروپای قرون وسطی رجحان دارد.