مطالب مرتبط با کلیدواژه

بی کس


۱.

رویکردی شناختی به کلان استعاره عشق در اشعار شیرکو بی کس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنی شناسی شناختی استعاره مفهومی کلان استعاره عشق شیرکو بی کس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۱ تعداد دانلود : ۴۴۶
در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارنده قصد دارد کلان استعاره عشق را در اشعار شیرکو بی کس، شاعر کُرد معاصر بررسی کند. داده های پژوهش، اشعار موجود در کتاب مجموعه شعر اینک دختری سرزمین من است (2011) می باشد که در آن استعاره های کلان و مفهومیِ متعدد و مختلفی مشاهده می شود. اینکه عشق چگونه در اشعار بی کس نمود پیدا می کند و چگونه استعاره های مفهومی خُردِ موجود در روساخت این اشعار توسط استعاره کلان عشق انسجام یافته اند، سوالات اصلی پژوهش می باشند. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون (1980) و نظریات کووچش (2010)، و به روش استنباطی- تحلیلی صورت گرفته است و نگارش آن برپایه شیوه کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً عشق مفهومی بارز در اشعار بی کس می باشد و همچنین، استعاره های خُرد به کار رفته در روساخت این آثار داری زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره عشق هستند که در سراسر متن موج می زند.
۲.

غربت گزینی و روح الینه شده در درون مایه شعری «شیرکو بی کَس» و «معروف رصافی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر کُردی شعر عربی غربت گزینی بی کس رصافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۱۳۵
«شیرکو بی کَس» شاعر بلندآوازه کُرد و «معروف رصافی» شاعر مشهور عرب از شعرای معاصر عراق در قرن بیستم هستند که غربت گزینی در اشعارشان نمودی خاصّ دارد. افزون بر غربت روحی نشأت گرفته از شرایط زندگی شخصی، دو شاعر از اغتراب اجتماعی سیاسی و زمانی و به تبع آن از اغتراب مکانی رنج می برده اند. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی و تحلیل تطبیقی پدیده غربت گزینی در شعر رصافی و بی کَس نپرداخته است، لذا نگارندگان در پژوهش حاضر برآن اند تا به بررسی تطبیقی غربت گزینی در شعر دو شاعر بپردازند. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که پدیده غربت گزینی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های دو شاعر، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارندگان از روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر بررسی بُن مایه های جامعه شناختی سروده های دو شاعر بهره گرفته اند. اغتراب روحی، اجتماعی و سیاسی نشأت گرفته از هژمونی بیگانگان و فرومایگان، ناخرسندی از اقامت در وطن، ناکامی و دَرهَم شکستگی، خفقان و فقدان آزادی، بیداد، تباهی اخلاق و معیارهای اصیل، سرخوردگی از بی اعتنایی مردم به ندای روشنگرانه، اندوه برخاسته از واپسگرایی، حسرت بر زوال سرزمین مادری و کهن الگوهای اصیل، دو شاعر را به انزوا سوق داده است؛ همچنان که از اغتراب زمانی ناشی از ناخرسندی از زندگی و مصیبت های روزگار و اشتیاق بازگشت به گذشته و غربت مکانی حاصل از دوری از وطن رنج می برده اند. در مقایسه با رصافی، نگاه شیرکو به مسائل جهانیِ برآمده از اندوه و غربت دامنه وسیعتری را در بر می گیرد. در میان مفاهیم متعلّق به غربت گزینی، وطن جلوه گاه خاصّی دارد که سایر عناصر برانگیزنده اغتراب را تحت الشّعاع قرار داده است زیرا وطن کانون و نقطه عطفی است که سیر تمام مسائل اجتماعی، سیاسی، زمانی و مکانی و احساس غربت برآمده از آن در شعر دو شاعر، پیرامون آن می گردد.