مطالب مرتبط با کلیدواژه

حق رای زنان


۱.

نقد کتاب زنان در عرصه قانونگذاری ایران (1285 – 1395)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۳۷ تعداد دانلود : ۳۵۳
این مقاله به نقد صوری و محتوایی کتاب زنان در عرصه قانونگذاری ایران (1395-1285ش) نوشته منوچهر نظری اختصاص یافته است. این کتاب از معدود پژوهش های منتشر شده با موضوع حق رای زنان به شمار می رود، از این رو، در خور توجه و تامل است. مهم ترین نقدهای صوری وارد بر این اثر عبارت از این است که مولف رسم امانت داری را به جا نیاورده، برخی مطالب و نقل قول های مهم یا کاملاً فاقد استناد است یا فاقد استنادهای صحیح. در بسیاری موارد به جای بهره گیری از متون دست اول از پژوهش های دست دوم استفاده شده است و گاه پژوهش های دست دوم به عنوان منبع واسط عامدانه حذف شده و نویسنده بی آنکه خود به منابع دست اول رجوع کرده باشد، به آنها استناد داده است. از جمله نقدهای محتوایی می توان به این موارد اشاره کرد: ناهمخوانی عنوان با محتوا، فقدان منابع دست اول و اصلی چون اسناد، مشروح مذاکرات، نشریات، خاطرات، گزارش های رسمی و تاریخ نگاری های هم زمان، بی توجهی مولف به سیر رخدادها و وقایعی که طی 57 سال به کسب حق رای زنان منجر شد، فقدان تحلیل برخی رخدادها و عبور شتابزده، سطحی و گذرا از بسیاری وقایع و دیدگاه ها و نیز تناقض گویی هایی که در برخی تحلیل ها ارائه شده. با توجه به جمیع نقدهای صوری و محتوایی وارده می توان گفت که کتاب به رغم عنوان پرطمطراق آن، حتی از ارائه گزارشی دقیق از وقایع منجر به حق رای زنان ناتوان است.
۲.

روند تاریخی مواجهه نهاد روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان در عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر جایگاه اجتماعی زنان نهاد روحانیت نزاع روحانیت و حکومت حکومت پهلوی حق رای زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۹ تعداد دانلود : ۴۱۴
با ورود جامعه ی ایران به دوران جدید و درهم آمیختن و چالش همزمان سنت شیعی ایرانی جاری در جامعه با فرهنگ و اندیشه های مدرن، برخی مسائل به محوری برای مواجهه و صف آرایی نیروهای اجتماعی بدل شد که تغییر جایگاه اجتماعی زنان یکی از این موضوعات است. در مقاله ی پیش رو، مواجهه ی نهاد روحانیت شیعی با مسائل زنان در دوره ی حکومت پهلوی دوم با روش بررسی توصیفی بر اساس منابع اسنادی و کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله می کوشد پاسخی به این سوال فراهم آورد که در مواجهه ی روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان در عصر پهلوی دوم، اهم حوزه های تنش، قلمرو، نحوه ی بروز، سطح و دامنه ی تنش به چه ترتیب بوده و چه پیامدهایی در روابط سیاسی روحانیت و حکومت پهلوی در پی داشت؟ بررسی این مقاله نشان می دهد که در برهه ی زمانی 1340-1326 با عنایت به مجموعه ویژگی های درونی روحانیت و مناسبات قدرت، نوعی آرامش نسبی در روابط روحانیت، جامعه و حکومت بر سر مسائل زنان حاکم است. اما در برهه ی 1340 تا پیروزی انقلاب، شاهد سربرآوردن تنش های متعدد در این رابطه هستیم که اغلب با اعمال اقتدار بالا به پایین توسط حکومت، منجر به حاشیه راندن خواست روحانیت می شود. حداقل در سه مسئله پردامنه (حق رای زنان، کنترل بدن و پوشش زنان، قانون حمایت از خانواده)، حکومت با تحمیل سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی خود، روحانیت را به حاشیه می راند که همین امر از عوامل محرک روحانیت برای مشروعیت زدایی علیه حکومت پهلوی و تحریک و بسیج سیاسی برای مقابله و فروپاشی این حکومت بوده است.