مطالب مرتبط با کلیدواژه

فرارویدادگی


۱.

روش چالمرز در بحث آگاهی: تفکیک در مسائل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۵۴ تعداد دانلود : ۴۸۴
چالمرز راه حل مسئلة آگاهی را در تفکیک امور پدیداری از امور روان شناختی می داند. او معتقد است عمده راه حل هایی که برای تبیین آگاهی ارائه شده اند به هوشیاری (که در قلمرو امور روان شناختی جای می گیرد) می پردازند، نه به خودِ آگاهی. چالمرز نخست با استناد به شهود (منظر اول شخص) آگاهی را درمی یابد، سپس با رد نگرش های فیزیکالیستی، از غیرفیزیکی بودن و تحویل ناپذیریِ آگاهی دفاع می کند و سرانجام با تفکیک دو قلمروی پدیداری و روان شناختی، تلاش می کند تا حل مسئلة آگاهی را به مسیر درست خود (یعنی قلمرو پدیداری) هدایت کند. از سوی دیگر، چالمرز طبیعی گرا است و به همین دلیل آگاهی را (برخلاف دوگانه گرایان سنتی) از طبیعت جدا و متعالی نمی کند، بلکه آن را به عنوان نیرویی بنیادین (و غیرفیزیکی) در کنار دیگر نیروهای بنیادین فیزیکی می نشاند و از این طریق تلاش در تبیین آگاهی دارد. موضوع این مقاله نفسِ تفکیک های چالمرز است؛ نه مسئلة دشوار آگاهی. به باور چالمرز برای بررسی آگاهی باید از دیدگاه اول شخص بدان نگریست، اما اشکال این دیدگاه این است که از خطاپذیری این منظر و دسترس پذیری بیشتر منظر سوم شخص غفلت می کند
۲.

مفهوم متافیزیکی فرارویدادگی و زندگی پس از مرگ (در تأثیر فرارویدادگی حالات ذهنی بر حالات مغزی عصب شناختی بر مسئله امکان زندگی پس از مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زندگی پس از مرگ فرارویدادگی فیزیکالیسم غیرتحویلی مسئله نفس و بدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۲ تعداد دانلود : ۳۸۰
این مقاله تلاشی است در جهت تحلیل مفهوم فرارویدادگیِ نفس بر بدن (یا حالات مغزی عصب شناختی) و بررسی تأثیر اذعان به چنین رابطه ای میان نفس و بدن بر مسئله زندگی پس از مرگ. مدعای این مقاله این است که مفهوم فرارویدادگی (که اجمالاً به معنای تأکید بر هم تغییری، وابستگی هستی شناختی و بی طرفی نسبت به تحویل پذیری است)، فاقد توان تبیینی کافی برای صورت بندی فیزیکالیستی مسئله رابطه نفس و بدن است. از این روی، حداکثر می تواند شاخصه هایی را در توصیف رابطه آن ها در اختیار نهد. شاخصه هایی که از یک سو با نسخه هایی از زندگی پس از مرگ که مبتنی بر دوگانه انگاری افلاطونی دکارتی باشند، ناسازگاری دارد و از سوی دیگر، صرفاً دلالت فیزیکالیستی نداشته و افزون بر نسخه هایی از زندگی پس از مرگ که با فیزیکالیسم سازگارند، با نسخه های یگانه باورانه و البته غیرفیزیکالیستی و غیرتحویلی نیز سازگارند.
۳.

تبیین ناسازگاری های هستی شناسانه نوخاسته گرایی و فیزیکالیسم؛ و پیشنهاد یک موضع جدید نوخاسته گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوخاستگی جوهری نوخاستگی علّی فیزیکالیسم فرارویدادگی قوانین طبیعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۴۱۷
در این مقاله نخست، فیزیکالیسم، بر اساس پیشنهاد دیوید لویس، و از طریق به کاربردن مفهوم فرارویدادگی تعریف می گردد. پس از آن، توضیح داده می شود که از میان دیدگاه های متنوع نوخاسته گرایانه، تعداد معدودی را می توان برگزید که با تعریف مدنظر از فیزیکالیسم، ناسازگاری هستی شناسانه داشته باشند. در این راستا، دیدگاه نوخاستگی جوهری، بر اساس آرای هاسکر، لو و تونر، و دیدگاه نوخاستگی علّی بر اساس آرای اوکانر و ونگ، تقریر شده و ناسازگاری آن ها با فیزیکالیسم، تبیین می گردد. در ادامه، نسبت میان هر کدام از این دیدگاه های منتخب نوخاسته گرایانه، با یکدیگر و با فیزیکالیسم و دوگانه گرایی دکارتی، سنجیده می شود. در انتها، بر اساس تحلیل متافیزیکی انجام شده، پیشنهادی اولیه از یک موضع نوخاسته گرایانه جدید ارائه می شود که از حیث هستی شناختی، طرحی از اساس متفاوت با فیزیکالیسم محسوب نمی شود اما در عین حال، با آن ناسازگار است. هم چنین توضیح داده می شود که عدم تمایز این پیشنهاد با فیزیکالیسم از حیث طرح کلی هستی شناختی، مزیت آن نسبت به دیدگاه های نوخاسته گرایانه بررسی شده در این مقاله محسوب می گردد.
۴.

درآمدی تحلیلی و انتقادی بر فیزکالیسم بارابارا مونترو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیزیکالیسم تجربه کیفی کوآلیا فرارویدادگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۶۱
تجربه های کیفی (کوآلیا) از بزرگ ترین موانع صدق فیزیکالیسم است. این که با فیزیک چگونه می توان لذت، شادی، غم و درد را تبیین کرد، معضل ساده ای برای فیزیکالیست ها محسوب نمی شود. در این بین باربارا مونترو، از معروف ترین مدعیان فیزیکالیسم، با ارائه معنای خاصی از لفظ «است» در تعریف فیزیکالیسم (هر چیزی فیزیکی است) مدعیّ است می توان در معنای «فیزیکی» توسعه ایجاد کرد؛ به عنوان مثال وقتی گفته می شود «آب H2O است» لزوماً بدین معنا نیست که آب این همان با H2O است، بلکه می توان بدین معنا باشد که آب از H2O برآمده و از آن تشکیل یافته است. متناظراً تجربه های کیفی (امور ذهنی) هرچند این همان با امور فیزیکی (مغزی) نیستند اما فرا رویداده و مبتنی بر آن ها هستند و همین مقدار برای فیزیکی بودن تجربه های کیفی کفایت می کند. در مقاله حاضر ضمن ارائه ترجمه مقاله «فیزیکالیسم» از باربارا مونترو، در سه گام، فرارویدادگی را نقد کرده و اثبات کرده ایم که آموزه مذکور حداکثر، هم بودگی یا هم تغییری بین امور ذهنی و امور فیزیکی را اثبات می کند و هم بودگی یا هم تغییری بین امور ذهنی و فیزیکی نمی تواند دلیل موجهّی برای اطلاق کلمه «فیزیکی» بر تجربه های کیفی از قبیل لذت باشد.